فلزجو FelezJoo http://www.felezjoo.com/ |
|
تجربه ها و نکاتی برای رسیدن به کمال انسانی و زندگی بهتر http://www.felezjoo.com/viewtopic.php?f=32&t=1247 |
صفحه 1 از 1 |
نویسنده: | پوریا [ دوشنبه 15 دی1392 - 12:10am ] |
عنوان پست: | تجربه ها و نکاتی برای رسیدن به کمال انسانی و زندگی بهتر |
سلام دوستان.خیلی وقت بود میخواستم این تاپیک رو بزنم اما نمیدونستم چه عنوانی انتخاب کنم .حالا فکر کنم این عنوان جامع و کامل میتونه خیلی از زمینه های زندگی رو پوشش بده و تجربیات خوبی در کنار هم کسب کنیم.قطعا یکی از اهداف هر انسانی خواه یا ناخواه میتونه دست یافتن به کمال و زندگی بهتر باشه .این تاپیک میتونه محلی برای تمام موضوعاتی که در زندگی انسان تاثیر گذار هستند باشه و هر عضو این انجمن میتونه با صحبت ها و تجربه های خودش راهگشای بسیاری ازمشکلات دوستان دیگر باشه .من اینجا از تمامی مدیران اساتید و کاربران محترم دعوت میکنم با توجه اهمییت موضوع لااقل هر عضوی یک تجربه ونکته رو اینجا بیان کنه.بعد شاهد این هستیم که هزاران تجربه مفید در کنار هم بدست اوردیم. |
نویسنده: | پوریا [ دوشنبه 15 دی1392 - 12:32am ] |
عنوان پست: | Re: تجربه ها و نکاتی برای رسیدن به کمال انسانی و زندگی بهتر |
یکی از مهمترین مسائل در زندگی هر شخصی که میتونه منشاء خوشبختی یا بیچاره شدن هر انسانی باشه نحوه برقرار کردن رابطه با دیگران هست. به عبارت دیگه بگم انسان یک موجود اجتماعی هست و بدون دیگران نمیتونه به زندگی خودش ادامه بده پس نوع این رابطه وحفظ اون میتونه سرنوشت انسان رو رقم بزنه.این رابطه میتونه در محیط خانواده .محل کار .محل تحصیل .اقوام و اشنایان ودوستان صمیمی وخیلی از محیط های دیگه اتفاق بیافته مثلا محیط ورزشی یا مجازی مثل فیس بوک.من سعی میکنم که یه سرخط پیدا کنیم و دوستان دیگه هم سرخط های مهم رو لطفا اعلام کنند تا دوستان تجربه ها یادشون بیاد. خوب من از خودم شروع میکنم .شخصا ادم دلسوزی هستم و همیشه هم از اون ضربه خوردم و مورد سوءاستفاده قرار گرفتم و بعد از اون احساس قربانی شدن پیدا کردم و دیدگاهم نسبت به دیگران تحت تاثیر قرار گرفته.حالا وقتی یاد اون رابطه می افتم که رفاقت یک طرفه بود خودم رو سرزنش میکنم .اما الان اگه بخوام تجربه ای بدم که به درد دوستان بخوره اینه که نه از کسی سوء استفاده کنم و نه اجازه بدم دیگران این کار رو بکنند.و اینکه خدمت کردن به دیگران همیشه کمک کردن نیست بعضی ها باید درد و بدبختی رو تجربه کنند تا به خودشون بیان.واینکه وقتی شخصی گرفتار شده بدون که 90 درصد خودش مقصره پس اگر از اون گرفتاری رها بشه باز هم اون اشتباه رو میکنه ومن خودم بارها این مساله رو تجربه کردم. |
نویسنده: | asdfg [ چهارشنبه 2 بهمن1392 - 8:16pm ] |
عنوان پست: | Re: تجربه ها و نکاتی برای رسیدن به کمال انسانی و زندگی بهتر |
باسلام خدمت اقای پوریا باید خدمت شما ودوستان عرض کنم یک حرفی است که میگوید (گاه گاهی که به خود میخندم خلق گمان کند دل خوشی دارم خنده من از گریه غم انگیزتر است)ما ها از روی دل سوزی خیلی مورد سو استفاده قرار گرفتیم باعث 90درصدشم کم رویی ماست اقای پوریا بهتر از این کار زیر خاکی یک تجربه اینجا بگم من 28 یا 27 سال داشتم پای گذاشتم تو این عرصه الان دیروز 30دی به 32 سالگیم پا گذاشتم من در اوایل احب مغازه وراثی پدرم بود اداره میکرد م ویک ماشین خوبم داشتم خونه پدرم هم مینشستم جوری شد که همه چیز بهم خورد مغازه رو بستیم هر چی دوستم داشتم تو این کار هی میگفتن بیا بریم اینجا بیا بریم اونجا ماشین مفت دستگاه هم اگه بود از من خوردن اشامیدن هم که دست به جیب نمیبردن خرج بنزین و خرج ماشین هم از یک طرف درامدم هم نداشتم از جیبم خرج میکردم هی هم الاف اونا بودم هر جا اتفاقی می افتاد فقط فکر سو اتفاده از من بودن الخوص یکی از دوستانم کار به جایی رسید دیدم ماشین دهم ورثیی است واز طرف دیگه دیدم اعتراض زنم از یک طرف خودم گرفتاری از یک طرف دیگه امانمو بریده بودن خدا هیچ کس درگیر مسایل ورثیی نکنه زحمت افتاد سر من یک عمر تو دادگاهها اسیر و ریسییر اخر منت تو سر من بود دیگه اعصابم قد نمیداد فقط به فکر در اوردن پول مفد از جاهای دیگه بودم اونم از طریق دوستای به درد نخورم واثه اونا یک راننده شخصی شده بودم از صبح تاشبم تو قهوه خونه هم پول چای قلیانشو میدادم دیگه یک بهانه افتاد وسط خودم هم خیلی خسته شده بودم از دست دوستام دل دادم ماشین و فروختم بیشترز به خاطر دوستام که تو رو درواسی بودم خلاصه فروختم یک موتور برای خودمک گرفتم بقیه اش هم تقسیم کردیم رفتم توی پیک موتوری کار میکردم اونم دیگه اعصابم نمیکشید نصفه دکار میکردم هر جا میرفتم خمه جا از روی این که کم روی بودم میدیدم سو استفاده میکردن تا روزی که رفتم تو یک پیک که صاحبش بچه با مرام بود من بهش میگفتم تا ظهر کار میکنم گفت مثله ای نیست با من خوب راه میمید دو برابر کارکرد تمام وقت پیکو تو نصف روز کار میکردم اونقدر بامن صمیمی بود که کار دیگه واثم یک سر گرمی بود تا شب کار میکردم پول خوبی هم در می اورد تو عرض 2 3 سال تونستم یک خونه واسه خودم جور کنم حالا پول یک ماشینو همدارم تو این مدت صاحب دو فرزند هم شدم که یکی پسر یکی دختر است ولی اعلان وضم خوبه مسایل ورثیی پدر هم حل شده از اونجا ماهانه حدود 600 7000 هزار تومان میاید خودم رفتم به کسب کار پدریم دیگه زیاد با موتور اینور اونور نمیرم دوستامو هم زیادشون و ول کردم دیگه اسمشونو هم نمیاریم ولی باچندتا از دوستامیم رابطه دارم که اونام همشون راضی نمیشن من یک تومن از جیبیم مفتکی خرج کنم خلا صه اونقدر زجر کشیدم که حالا قدر پولامو میدونم امیدوارم سر تونو در نیاورده باشم |
نویسنده: | ariana2014 [ چهارشنبه 2 بهمن1392 - 8:23pm ] |
عنوان پست: | Re: تجربه ها و نکاتی برای رسیدن به کمال انسانی و زندگی بهتر |
مرسی asdfg جان بابت تجربه ات |
نویسنده: | پوریا [ پنج شنبه 3 بهمن1392 - 11:43am ] |
عنوان پست: | Re: تجربه ها و نکاتی برای رسیدن به کمال انسانی و زندگی بهتر |
asdfg عزیز ممنونم بابت تجربه قشنگی که دادی.من تو این چند ماهه که یه مقدار بیکار بودم زیاد بیابون رفتم.از طرفی چون نمیتونستم تنها برم همیشه یکی از دوستان رو با خودم میبردم.این رفیق ما با خیلی های دیگه میپرید و یه جوری تو زرنگی بود یه ریال از جیبش خرج نمیکرد ماشین و دستگاه خرج همه از من بود تازه طلبکارم بود که تو اومدی در خونه ما باید پول تو جیبی من رو هم بدی من رو از کار (البته بهتره بگیم الافی)بیکار کردی خلاصه هر روز با یکی قرار میگذاشت بریم یه جا دستگاه بزنیم.چون من هنوز قلق این ردیاب دستم نیومده بود دو سه جا از روی عجله دستور حفاری دادم و خودم هم با هاشون کار میکردم.یه جا هم همه گفتند لودر میاریم دنگی حساب میکنیم که وقتی خطا شد همه پول رو گردن من انداختن و 300 هزار تومن پول لودر رو من دادم تازه کلی هم با من دعوا کردند که تو میگفتی من به ردیاب ایمان دارم و ... در کل هدفم اینه که واقعا من از روی سادگی یه حرکت هایی رو انجام دادم حالا بماند تو این یک ساله چه هزینه های دیگه دادم که فقط یک ملیون به ماشینم خسارت خورد.از بس عجله های بیمورد داشتیم تو این کار و رانندگی های بی سر و ته و اینکه ماشین رو میدادم مثلا یکی بره از شهر غذا بیاره میدونی چرا با خودم میگفتم گنج در میاد بهترین ماشین رو میخرم و این جریمه ها رو هم میدم و زندگی راحتی پیدا میکنم ولی چی شد اخرش رفتم پرینت گرفتم 600 هزار خلافی رو ماشین بود وقتی به بچه ها گفتم هر کس از یک سمتی در میرفت و این نه تنها برای من برای خیلی های دیگه هم همینطوره قانون رفاقت اینه:(گر رفیقی رفیقش را نگاید بوی رفاقت از ان نیاید) البته دوستی بهتر از رفاقت هست.خلاصه سرت رو درد نیارم الان ده روز هست گوشی جواب نمیدم خیلی راحت هستم و کارم رو دارم به یاری خدا خوب پیش میبرم و ارامش بیشتری دارم جالبه یکی از اونها اس داده 300 تومن ریخته به حسابم بیام براش دستگاه بزنم بهش گفتم پولت رو برات واریز میکنم من دستگاه رو فروختم.با این جماعت باید ده پله از خودشون بدتر تو رند بازی باشی تا بیان خ ا ی ه هات رو بمالن البته ببخشید بی ادبی کردم.ولی فعلا تا بعد عید تصمیم ندارم بیرون برم اگر هم برم تک و تنها میرم که هم خودم تفریح میکنم هم دیگه این مشکلات رو ندارم. |
نویسنده: | haloo [ پنج شنبه 3 بهمن1392 - 2:24pm ] |
عنوان پست: | Re: تجربه ها و نکاتی برای رسیدن به کمال انسانی و زندگی بهتر |
واقعا تجربه هاتون خیلی قشنگ بود ...خوشحال شدم که قید همشون رو زدین |
نویسنده: | سورنا [ پنج شنبه 10 بهمن1392 - 6:07pm ] |
عنوان پست: | Re: تجربه ها و نکاتی برای رسیدن به کمال انسانی و زندگی بهتر |
آقا ماهم با یکی بودیم همش میگفت بیا بریم اینجا بیا بریم اونجا مام میگفتیم باشه.. حالا چی ماشین از من! پول بنزین از من! خورد و خوراک از من! بعد میگفت ببین ی دستگاه میاری واسه فلان جا مطمئنم، منم یکی از دوستان بود زحمت مینداختم بنده خدارو میاوردم اما دریغ از ی آهن زنگ زده! آخر سر ی مدت گذشت بهش گفتم مرتیکه ناحسابی تو خجالت نمیکشی ی بار دست کنی جیبت این پول بنزین رو حساب کنی! آدم دروغگو میگفت زیر بار قرضم ده تا قسم رنگی میخورد ک ندارم.. حالا چی خودم آمارشو داشتم ک دوتا آپارتمان داره داده اجاره!!! بماند.. مام دیگه قیدشو زدیم گفتم برو ببینم بهتراز ما گیرت میاد یانه.. ولی دوستان من پیشنهاد میکنم ک وقتی میرید دنبال این کار تنها نرید هزار اتفاقه، مخصوصا شبا ک اکثرأ شبا میرن حفارای محترم، اگ جوری بشه یکی باشه کمک کنه ک مشکل رفع بشه. ب نظرم 3یا 4نفر خوبه.. |
نویسنده: | پوریا [ شنبه 12 بهمن1392 - 11:23pm ] |
عنوان پست: | Re: تجربه ها و نکاتی برای رسیدن به کمال انسانی و زندگی بهتر |
فقط یه نکته بگم دوستانی که دستگاه دارند و میرند برای دیگران میزنند یک بار امتحان کنند. اگر شخصی اومد و گفت بیا یه جا بریم سند داره و از این حرفها یه سهم هم شما ببر و شریک باش فقط بهش بگو شراکت که رو هوا نمیشه من باید تمام شرکاء خودم رو بشناسم ادرس خونه محل کار شماره تلفن بده برم تحقیق (چون اکثرا چند نفر غریبه هم تو کار هستند که اشنای دوستت هستند که همین افراد هم معمولا نامردی میکنند چون تعهدی نسبت به شما ندارند) شریک یعنی چی تو همه چیز شریک اگه گیر بیافتم شریک من میشند .یا اینکه ادم کسی رو نشناخته مگه باهاش شریک میشه.بعد از اون هم بگو من جا زیاد دارم خودم برم نیازی به جای دیگه ندارم و شراکت با هیچ احدی نمیکنم دستگاه میخواهی هزینه رو بیا بالا ماشین بیار امکانات نهار شام اماده کن تا بیام .به دستگاه شک داری یه محل تست داخل شهر اماده کن بیام کائناتش رو بهت بگم بعد اگه خواستی میریم البته تست هم هزینه داره.خلاصه همه جوره جلوش بپیچ که فکر سو استفاده نباشه تازه این طوری بیشتر التماس میکنه.اول پول رو به حساب میریزه بعد میری اون هم تنها نمیری سه نفری بری بهتره.معمولا دستگاه دارا بازیچه دست این و اون میشن و از زندگی عقب میافتن تازه موقع گیر افتادن هم همشون بهت نامردی میکنند. اکثرا وقتی جا رو بهشون میگی میرن تو کلک و هی امروز فردا میکنند بهتره پولت رو بگیری که دلت نسوزه البته پول هم متعارف بگیر به اندازه ای که حقت هست. |
نویسنده: | tabaluga [ سه شنبه 29 بهمن1392 - 2:18pm ] |
عنوان پست: | Re: تجربه ها و نکاتی برای رسیدن به کمال انسانی و زندگی بهتر |
dustan man ye jomleye kutah migam omid varam ke mofid bashe bara hamamun ya be andazeye arezuhayat talash kon ya be andazeye talashat arezu kon |
صفحه 1 از 1 | همه زمان ها بر اساس UTC + 3:30 ساعت تنظیم شده اند. |