فلزجو FelezJoo
https://www.felezjoo.com/

گذری بر تاریخ خاطره های ردیاب
https://www.felezjoo.com/viewtopic.php?f=13&t=336
صفحه 1 از 2

نویسنده:  جاوید [ چهارشنبه 18 اردیبهشت1392 - 2:25pm ]
عنوان پست:  گذری بر تاریخ خاطره های ردیاب

سلام
کجایی ردیاب اقاحمید که غم عشقت بیابون پرورم کرد
باور کنید از روزی که اقا حمید و مجتبی گفتند که ردیابمون نقطه زنی میکنه و بدتر از اقامهدی و ارثین تایید کردند که ردیاب واقعا نقطه زنی داره دل توی دلم نیست و از اون بدتر چندتا از بچه های سایت هم مهرتاییدی ردیاب حمید را از من خواستند موندم که چی بهشون بگم خودم که نداشتم جواب مسقیم بهشون بدم پس مزاحم استادمون اقا اریا شدم که دو سه روزی کوه و کمر رفته بود فقط برای تست ردیاب. خلاصه استاد اریا هم انتظارها را شکوند و جواب مثبت را به من داد و منم یه نفس راحت کشیدم
باور کنید از بس با ردیابی که توی سایت قبلی بود باهاش ور رفتم و کم و زیادش کردم که اگه گاری بود تبدیل به بوگاتی ورون شده بود ولی این لامذهب زبون حالیش نیست فقط شکارچی سلیس و مواد معدنی هست باورکنید حاضرم سلیس چند کارخو.نه سیمان را به مدت نامحدود تامین کنم خلاصه به جای اینکه یک گنج پزو بشیم یه معدن یاب و حفره یاب و رگه یاب کار کشته شدیم باور کنید تمام سگهای نگهبان رمه های گاو و گوسفند که توی بیابون چرا میکنند هر وقت که ما را میبینند دیگه از دیدن ما حالشون بهم میخوره و رمه را رها میکنند و تا یک کیلومتر باهامون کورس نبستن ول کن معامله نیستن حتی توی این مسیر اگه روباهی هم ببینند نگاهی به اون نمیکنند و جالبتر لز اون هر وقت چوپانی ما را اونجا ببینه میگه هنوز گوسفندتون را پیدا نکردید و از بس اینجا و انجا را کندیم که اگه گوگل ارث روی زمین زوم کنه یه قسمتی از خاک ایران مثل لونه زنبور سوراخ سو راخه هست
یه مشت رفیق هم دارم که دیگه روانی ابن کار شدند فقط از من میخواهند که نقطه را تعیین کنم دیگر عمق بی معناست. یعی تا اونجا که حرارت زمین اجازه بده چاه میزنن حالا چند روز یا چند ماه دیگه فرقی براشون نداره اگه لازم باشه چادر میزنن و شیفتی میان میکنن و بر میگردند
خلاصه اقا حمید خدا کنم این ردیاب شما من و رفقام و امثال ما را را راحت میکنه هم و باعث میشه اینقدر بیل و کلنگ توی نیمه های شب بر پشت زمین بیچاره فرو نره و سوراخ سوراخ نشه

نویسنده:  shahriyar [ چهارشنبه 18 اردیبهشت1392 - 6:15pm ]
عنوان پست:  Re: گذری بر تاریخ خاطره های ردیاب

جاوید نوشته است:
سلام
کجایی ردیاب اقاحمید که غم عشقت بیابون پرورم کرد
باور کنید از روزی که اقا حمید و مجتبی گفتند که ردیابمون نقطه زنی میکنه و بدتر از اقامهدی و ارثین تایید کردند که ردیاب واقعا نقطه زنی داره دل توی دلم نیست و از اون بدتر چندتا از بچه های سایت هم مهرتاییدی ردیاب حمید را از من خواستند موندم که چی بهشون بگم خودم که نداشتم جواب مسقیم بهشون بدم پس مزاحم استادمون اقا اریا شدم که دو سه روزی کوه و کمر رفته بود فقط برای تست ردیاب. خلاصه استاد اریا هم انتظارها را شکوند و جواب مثبت را به من داد و منم یه نفس راحت کشیدم
باور کنید از بس با ردیابی که توی سایت قبلی بود باهاش ور رفتم و کم و زیادش کردم که اگه گاری بود تبدیل به بوگاتی ورون شده بود ولی این لامذهب زبون حالیش نیست فقط شکارچی سلیس و مواد معدنی هست باورکنید حاضرم سلیس چند کارخو.نه سیمان را به مدت نامحدود تامین کنم خلاصه به جای اینکه یک گنج پزو بشیم یه معدن یاب و حفره یاب و رگه یاب کار کشته شدیم باور کنید تمام سگهای نگهبان رمه های گاو و گوسفند که توی بیابون چرا میکنند هر وقت که ما را میبینند دیگه از دیدن ما حالشون بهم میخوره و رمه را رها میکنند و تا یک کیلومتر باهامون کورس نبستن ول کن معامله نیستن حتی توی این مسیر اگه روباهی هم ببینند نگاهی به اون نمیکنند و جالبتر لز اون هر وقت چوپانی ما را اونجا ببینه میگه هنوز گوسفندتون را پیدا نکردید و از بس اینجا و انجا را کندیم که اگه گوگل ارث روی زمین زوم کنه یه قسمتی از خاک ایران مثل لونه زنبور سوراخ سو راخه هست
یه مشت رفیق هم دارم که دیگه روانی ابن کار شدند فقط از من میخواهند که نقطه را تعیین کنم دیگر عمق بی معناست. یعی تا اونجا که حرارت زمین اجازه بده چاه میزنن حالا چند روز یا چند ماه دیگه فرقی براشون نداره اگه لازم باشه چادر میزنن و شیفتی میان میکنن و بر میگردند
خلاصه اقا حمید خدا کنم این ردیاب شما من و رفقام و امثال ما را را راحت میکنه هم و باعث میشه اینقدر بیل و کلنگ توی نیمه های شب بر پشت زمین بیچاره فرو نره و سوراخ سوراخ نشه


:D :D =))
آی گفتی جاوید جون . همین قبل عیدی بود رفتیم جای برای کندن که دیدیم یک ماشین تو بیابون داره میاد به طرف ما . ما را نگو نمیدونم چجوری وسایل را تو ماشین ریختیم و پا به فرار گذاشتیم از شانس ما ماشین پیکان بار بود و بهمون نرسید که شماره را برداره خلاصه فهمیدیم طرف صاحب گله بوده و فکر کرده ما رفتیم گوسفند بدزدیم :D خلاصه مطلب میخوام فروشگاه سیلیس و مواد معدنی بزنم نظرت چیه میتونی ساپرتم کنی داداش =))

نویسنده:  جاوید [ چهارشنبه 18 اردیبهشت1392 - 7:04pm ]
عنوان پست:  Re: گذری بر تاریخ خاطره های ردیاب

سلام اقا شهریار

مثل اینکه کم کم دارن سلیس یابها و مواد معدنی داره زیاد میشوند مجبورم با یه کارخونه سیمان دیگه قرارداد خرید و فروش سلیس ببندم
هم سیمان ارزونتر میشه هم ما به نوایی میرسیم خلاصه ما خواب از چشمان رمه داران هم ربوده ایم بنده خداها هر جنبندهای که توی بیابون میبینن باید دنبالش بدوند.

نویسنده:  ژنرال [ چهارشنبه 18 اردیبهشت1392 - 7:05pm ]
عنوان پست:  Re: گذری بر تاریخ خاطره های ردیاب

جاوید جون طنز نویسیت عالیه :D ;;)

نویسنده:  shahriyar [ چهارشنبه 18 اردیبهشت1392 - 7:39pm ]
عنوان پست:  Re: گذری بر تاریخ خاطره های ردیاب

ژنرال نوشته است:
جاوید جون طنز نویسیت عالیه :D ;;)


خب طنز نویسی هم خودش هنره که بعضیها ازش محرومن :D

نویسنده:  Robin hood [ پنج شنبه 19 اردیبهشت1392 - 7:16am ]
عنوان پست:  Re: گذری بر تاریخ خاطره های ردیاب

آقا جاوید، جالب بود. :D :D :D =)) =)) =))

نویسنده:  مهدی [ پنج شنبه 19 اردیبهشت1392 - 7:45am ]
عنوان پست:  Re: گذری بر تاریخ خاطره های ردیاب

آقا جاوید
شما که مثل بقیه دوستان اینهمه زحمت و خاک خورده هستید و سختیهای زیادی رو متحمل شدید آیا تا بحال به این فکر کردید که در انتخاب همراه و دوست خوب در این کار دقت لازم رو داشته باشید ! این موضوع خیلی مهم بوده که موقع درآوردن جنس خودت رو جای جنس خاک نکنن ...مواظب خودت باش ما به دوست خوب و فعال و متفکری مثل تو نیاز داریم .. یاعلی @};-

نویسنده:  جاوید [ پنج شنبه 19 اردیبهشت1392 - 9:48am ]
عنوان پست:  Re: گذری بر تاریخ خاطره های ردیاب

اقا مهدی شما محبت نسبت به من دارید رفقای که من دارم از چشم سیر هستن اونا هم مثل خودم فقط بعنوان تفریح به این قضیه نگاه میکنند ولی قبل از اینکه بیرون برم همیشه دو نفر در جریانه و یا به نوعی دیگه اسکورت من و رفقام هستند که سالم تحویل بدهند و سالم تحویل بگیرند چون قرار نیست من یا یکی از رفقام که با من هستند سر یکیشون هم یه کمه درد بیاد همینجوری که رفتیم باید هم همین جوری برگردیم با کسانی که قرار میزاریم اول شرط کامل میکنیم اگه نگهبانه که حقش را میگیره اگه چیزی گیر بیاد اگه اسکورت میکنه که بازم اون حقی داره اگه چاه کنه که بازم حقی داره حتی گاهی وقت مجبوریم با یه چوپان یک سال رفت و امد برقرار کنیم تا اون را همراه خودمون کنیم که امنیت منطقه را تامین کنه گروهی که با من هستند لودر و بیل مکانیکی و جرثقیل و کامپرسی دارند وحتی فردی هست که مخصوص سنگ شکندن هست و یک کارشناس هم در زمین شناسی و بافت خاک منطقه و اثار و شناخت زیرخاکی و خنثی کردن گاز و نوع حفاری و رابط معامله گر هست
حتی دو نفر هست که اگه چیزی پیدا بشه و نیروی انتظامی یا اشرار یا یه گروه دیگه همزمان به هم برسیم مسعول حل و فصل قضیه هست دیگه فرقی نمیکنه با زبون حل بشه با پول یا با زور
خوب ادم وقتی کار خلافی میکنه از نظر قانون دیگه پیه همه اینها را باید به تنش بماله یا برود سراغ یه کار دیگه یه بار اتفاقی برای یکی از دوستهای رفیقم افتاد که تو حین کار کمرش شکست. 5 سال پیش حدود 70 ملیون تومن خرجش کردند و تا حالا هم مخارج خونوادش را حدود 80 ملیون تومان هست که دارند میکشند

نویسنده:  مهدی [ پنج شنبه 19 اردیبهشت1392 - 9:55am ]
عنوان پست:  Re: گذری بر تاریخ خاطره های ردیاب

دراین دنیا هیچ چیزی مثل مرد بودن واقعی و مردانگی کردن و کمک به آدمهای محروم ارزشمند نیست ، امیدوارم همیشه سلامت باشید @};-

نویسنده:  Robin hood [ پنج شنبه 19 اردیبهشت1392 - 11:10am ]
عنوان پست:  Re: گذری بر تاریخ خاطره های ردیاب

جاوید جان این درسته :-BD موفق و پیروز باشید

صفحه 1 از 2 همه زمان ها بر اساس UTC + 3:30 ساعت تنظیم شده اند.