فکر کنم فرموده بودین 560 نانوثانیه هست و الان که در مدار نگاه کردم متوجه شدم ظاهرا منظور شما ثابت زمانی دشارژ خازنهای 560 پیکو که با مقاومت 1 کیلو موازی شدن رو میفرمایین!!! بله اون ثابت زمانی 560 نانو ثانیه هست و باید به شما اطمینان قطعی بدم اگر از روی مدار به این نتیجه رسیدین کاملا برداشت اشتباهیه. نظیر چنین کاری که در امیتر ترانزیستورهای 3 و 4 ملاحظه میکنین در بسیاری از مدارات تقویت کننده ترانزیستوری انجام میشه و نقش اون افزایش میزان تقویت برای فرکانسهای بالاتر هست که بنوعی محدوده نهایی پاسخ فرکانسی تقویت کننده رو افزایش میده. پس اگر این نظریه شما بر اساس این بخش از مدار باشه اصلا درست نیست و حتی اگر هم بود ربطی به موج واقعی که احیانا توسط دفینه تولید میشد نداشت! چون ما باید ابتدا خود اون موج احتمالی رو دیده باشیم و به کمک ابزاری اندازه گیری کرده باشیم و بعد بیایم برای دریافتش مدار طراحی کنیم. وگرنه این که نمیشه از روی انالیز بخشی از یک مدار که عملکردش حاصل تصادف بوده نتیجه دقیق بگیریم که پس دفینه داره فلان پالس رو تولید میکنه!!! همه جور مهندسی معکوس دیده بودیم ولی مهندسی معکوس تئوریهای فیزیک از روی یک مدار شانسی رو ندیده بودیم!
خیر عزیز من این روش کار علمی نیست.
اینکه برخی دوستان فلز رو با یک چراغ سنس کردن و برخی جور دیگه میتونه دهها دلیل غیر از توضیحی که شما دادین داشته باشه! مثلا شرایط ساخت اینجور دستگاههای آنالوگ هیچوقت دقیقا مشابه هم نیست. یا اینکه قطعا شرایط وجود امواج رادیویی در محیطهای مختلف و زمانهای متفاوت فرق میکنه. از این گذشته این طبیعیه که وقتی هدفی قدرت سنس بیشتری داره و مثلا از 10 متری با یک چراغ سنس میشه اگر بهش نزدیک بشین چراغ دوم و شاید سوم هم روشن بشن! این ربطی به عرض پالس و این مسائل نداره چون در هر صورت عامل سنس هر چه که باشه در نزدیکی هدف قویتر هست و ولتاژ بیشتری در خروجی ایجاد میکنه. این مطلب ساده ای هست.
در مورد طراحی بنده حداقل 3 طرح ساخت مدنظرم هست! ولی اولیش قطعا همین مدار بدون تغییر حتی یک مورد در بخش اصلی خواهد بود!!! بنده هرگز اشتباه اساتید گمنام رو که با یک تحلیل آبکی تصور میکنن عملکرد فلان مدار رو متوجه شدن و شروع به تغییرات عجیب میکنن ؛ تکرار نمیکنم! بنابراین با اینکه به محاسبات خودم حتی تا همین حد فعلی اطمینان دارم ولی ترجیح میدم برای مقایسه با طرحهای بعدی و جلوگیری از شبهات حتما طرح اصلی رو هم داشته باشم. اون هم با ساخت دقیق خودم و البته با فیبری که برای این مدار فرکانسی مناسب تر باشه. ولی عجالتا منتظر تستهای بیشتر توسط دوستان هستم تا ببینم آیا این سیستم در عمل واقعا ارزش حساب باز کردن و وقت گذاشتن رو داره یا نه.
خب شما ظاهرا تحلیلتون بر اساس همون چیزی بود که من عرض کردم. در این صورت فیلم هم معنی نداره! فکر کردم شاید در حین سنس هدف واقعی روی اسکوپ چیزی دیدین ولی ظاهرا اینطور نیست. فیلم فلزیاب هم ربطی به این موضوع نداره. توی یوتیوب سرچ کنین felezjoo دهها مورد فیلم رو دوستان خارجی ما زحمت کشیدن! در عین حال سابقه این چند سال فکر میکنم به اغلب دوستان ثابت کرده کار بنده با اقای ایکس و ایگرگ و استاد فیزیک و غیره قابل قیاس نیست که برای اثبات نیاز به فیلم داشته باشه! من آدم عملگرایی هستم و حتی در بحث هم چیزی که حداقل اطمینان نسبی در موردش نداشته باشم عرض نمیکنم. تا اینجا هم بر خلاف خیلیها با مطالب غلط و شبه علمی کسی رو سر کار نذاشتم که دیگران بخوان در عمکرد من شبهه ای داشته باشن.
فرکانس NMR نه نوعش و نه فرکانسش در میدان مغناطیسی محیط طبیعت و نه قدرتش چیزی نیست که شما حتی از چند سانتی بتونین دریافتش کنین! اطلاعات علمیش هم که به اندازه کافی موجوده. اگر موفق شدین مداری بسازین که فرکانس NMR رو حتی از مجاورت مواد اندازه بگیره ؛ حداقل بعنوان یک وسیله آزمایشگاهی تخصصی و حرفه ای قیمت بسیار زیادی داره و دیگه هیچ یک از دوستان نیاز نخواهند داشت برای پیدا کردن تکه ای فلز بیابان ها رو متر کنن!!!
در پاسخ به تغییر شیب در پالسهای سریع من یک تست ساده به شما عرض میکنم. شما با یک فانکشن موج سوزنی با عرض کم و شیب تند ایجاد کن و در مسیرش فقط یک مقاومت 10 کیلو قرار بده و اون طرف مقاومت شیب پالس رو مجددا اندازه بگیر! هیچ قطعه دیگری هم لازم نیست. این مقاومت بمراتب از مقاومت خاک کمتر هست. همین تست رو روی زمین با پراب انجام بدین و با اسکوپ تنها در 1 متر آنطرف تر ببینین چه چیزی از پالس ملاحظه میکنین! بنده نظیر این آزمایشات رو برای جهات دیگری قبلا انجام دادم. ولی انجامش توسط شما کمک میکنه در نظریات خودتون تجدید نظر اساسی داشته باشین!