آیین بودا (1)بودیسم از جهاتی همانند جینیسم می باشد. اموری که میان این دو مشترک است
عبارتند از:
o هر دو مخالف برهمنان و قداست وداها می باشند.
o هر دو جنبشی برای رهایی انسان از آلام روحی اند.
o هر دو نسبت به ترک دنیا هم نظرند.
o هر دو تناسخ و قانون کرمه معتقدند. (البته تفسیر این دو با یکدیگر متفاوت است. )
o هر دو به نظام کاست بی اعتنایند.
o هر دو، هم بودا و هم مهاویره از طبقه ی کشتریه اند.
o و هر دو نسبت به ریاضت تأکید دارند اما آیین جین بسیار افراطی است و بودا طریقه ی میانه را برگزیده است و ریاضت افراطی را برخلاف مصلحت می داند. بودا حدود 560 ق. م در شمال هند نزدیک شهر بنارس در خانواده ای از طایفه ی کشتریه متولد شد. (2) نام او در کودکی سیدارته گوتمه بود که بعدها بودا نامیده شد. در باب زندگانی او در کودکی گفته اند: براساس غیب گویی پیش گویان اگر بودا شخصی بیمار یا مرده یا پیر یا راهبی را ببیند خواهد مرد. لذا پدرش او را به قصری برد و دستور داد که مبادا چشم او به آنها بیفتد. بودا تا 23 سالگی همان جا ماند و ازدواج کرد. اما اتفاقاً روزی از قصر خارج شد و پیرمردی را دید. فهمید سرانجام جوانی پیری است. روز دیگر بیماری را دید و فهمید گاهی به جای سلامتی، بیماری است. سومین بار جنازه ای دید که بسیار ناامید شد و فکر کرد اگر انجام حیات، مرگ است؛ پس زندگی به چه کار آید. با دیدن راهب تصمیم گرفت شبانه زن و فرزند خود را رها کند تا حقیقت زندگی را دریابد. سرانجام در سن 36 سالگی زیر درخت انجیری (درخت آگاهی) در دریای تفکر غرق بود که به حقیقت نایل آمد و بعد از آن در شهر بنارس (شهر عرفانی) به ترویج اندیشه های خود پرداخت. تا این که بعد از 45 سال که دائم به وعظ و تربیت مشغول بود، سرانجام در سفری، در شمال شهر بنارس بیمار شد و همان جا در گذشت.
تعالیم بودامی توان اصول بودیسم را در یک دسته بندی کلی این گونه بیان کرد. (3)
یک) به قانون تناسخ و قانون کرمه اعتقاد دارد.
دو) بودا هرگونه تفکر غامض و پیچیده ی فلسفی را طرد می کرد و آن را وسیله ی نجات نمی داند. مبانی الهیات و فلسفه ی مافوق طبیعی نزد او ارزشی ندارد. او سعی می کند همواره از نیازها، مشکلات و آلام بشری سخن گوید. لذا روش او بیشتر روان شناسی است تا فلسفی. بودا می گوید:
من از چه چیز سخن گفته ام؟ من درباره ی بدبختی و نیاز سخن گفته ام؛ مبدأ بدبختی را توضیح داده ام؛ درباره ی فرجام نکبت گفت و گو کرده ام و نیز در باب ایمانی که به فقر و نکبت و بدبختی بشر پایان خواهد داد توضیح داده ام. اما چرا این مباحث را پیش کشیده ام؟ زیرا فقط از این سودی حاصل می شود که به مبانی و اساس دیانت مربوط است و آدمی را به رهایی از آلام و رنج ها و به معرفت عقل کل و نیروانه هدایت می کند. (4)
سه) بودا از طریقه ی خلوص یا بکهتی که برهمن های از آن به شدت دفاع می کردند دور شد. او معتقد است عالم مملو است از خدایان مذکر و مونث، شیاطین، ارواح و اشباح، ولی همه ی آنها محدود و فانی اند و محکوم به تناسخ و روح انسان باید به مقام نفی یا فنا برسد.
چهار) بودا در باب تقدیر معتقد است که هر چه در این عالم وجود دارد چه در آفاق، چه در انفس، چه در ظاهر و چه در ضمیر در حال سیر و حرکت بوده، دائماً صورت عوض می کند. لذا هیچ گونه طرح یا نقشه ی مرکزی از سوی صانع مدیر وجود ندارد. بلکه یک وحدت عمومی و نهانی در خود آنان موجود است و نفس فردی آن گاه از برکات آرامش و آسایش بهره مند است که کلمه ی «من» را فراموش کند. لذا باید در این جهان، آمال و آرزوها را ترک گفت.
پنج) بودا در قسمت اخلاقیات به چهار حقیقت جلیل معتقد شد است: (5) زندگی رنج است. تولد، ازدواج، بیماری، پیری و مرگ همه رنج است. اما تناسخ رنجی بالاتر که باید از آن رهایی جست.
منشأ رنج، آرزوی انسان یا تشنگی است. خوشی هایی که ناپایدار است، میل به شهرت، شوق به خوش گذرانی و مال، همه علت رنج انسان هستند.
از رنج باید خلاص شد و تنها راه آن ترک امیال و هواهای نفسانی و رهایی از آرزوها است. انسان باید از چهار سیل آرزو، شهوت، خطا و نادانی بگذرد تا به نیروها نایل آید.
راه های ترک رنج انجام برنامه ی معنوی است. این طریق به هشت گام تقسیم می شود که عبارتند از: شناخت درست، اندیشه ی درست، گفتار درست، کردار درست، زیست درست، سعی درست، آگاهی درست و یکدلی درست.
بودا اساس مکتب خود را بر مهربانی و محبت به دیگران بنا می کند و تأکید می کند که محبت آری اما متعلق هرگز. او نیز برای ورود به دیر (سنگهه) قواعد ده گانه ای وضع کرد که عبارتند از:
o اجتناب از بی جان کردن جانوران؛
o احتراز از تصرف در مالی که به شخص عطا نشده است؛
o پرهیز از بی عصمتی و ناپاکدامنی؛
o احتراز از مکر و فریب؛
o خودداری از مستی و شراب خواری؛
o خودداری از پرخوری و شکم پروری، خاصه به هنگام بعد از ظهر؛
o چشم پوشیدن از تماشای رقص و آواز طربناک و تماشای لهو و لعب؛
o اجتناب از استعمال زیور و عطریات و آرایش ها؛
o نخفتن در بسترهای نرم؛
o احتراز از قبول زر و سیم؛
قدیمی ترین کتاب مقدس بودا که به زبان پالی (شاخه ای از سنسکریت) نوشته شده «تی پیتکه» (6) یا سبدهای سه گانه است. (7)
در دوره های بعدی بودا به دو فرقه ی بزرگ منشعب شد. یکی مهایانه که در چین، کره، ژاپن، تبت و مغولستان (لامائیسم) (8) توسعه یافت و فرقه ی دوم هینیانه می باشد که در برمه، تایلند و کامبوج رونق یافت. اما امروز بودا در بسیاری از کشورها از جمله آمریکا مورد توجه قرار گرفته است. (9)
البته مطلب ناقصه!جهت اطلاعات بیشتر به منبع زیر مراجعه کنید.منبع مقاله: فعالی، محمدتقی؛ (1390)، آفتاب و سایه ها(نگرشی بر جنبش های نوظهور معنویت گرا)، تهران: انتشارات عابد، 1390.