فلزجو FelezJoo https://www.felezjoo.com/ |
|
(شفا و درمان با تکیه بر قرآن و احادیث) توسط افشین1 https://www.felezjoo.com/viewtopic.php?f=27&t=1050 |
صفحه 1 از 3 |
نویسنده: | bina [ یکشنبه 5 آبان1392 - 9:29am ] |
عنوان پست: | (شفا و درمان با تکیه بر قرآن و احادیث) توسط افشین1 |
دوستان عزیز توی این تاپیک مسائل با موضوع (شفا و درمان با تکیه بر قرآن و احادیث پیامبر اکرم(ص)و ائمه اطهار(ع)) توسط آقا افشین مطرح و بحث میشه . علاقمندان میتونن فعالیت خودشون رو در چهارچوب قوانین انجمن شروع کنن و از هرگونه تنش و نفاق دوری گزینن. یاحق --- غقیائیل |
نویسنده: | افشین1 [ دوشنبه 6 آبان1392 - 9:18am ] |
عنوان پست: | Re: (شفا و درمان با تکیه بر قرآن و احادیث) توسط افشین1 |
(1) اعوذ باالله من الشیطان الرجیم. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ.(مدد یا شافی). با سلام و ادب خدمت دوستان و برادران ایمانی در ابتدا تشکر میکنم که این "موضوع" اینجا ایجاد شده و از خداوند مسئلت دارم که همۀ انسانها را به نور خودش هدایت بده و از تاریکیهای جهل و خرافات نجات بده و جسم و روح ما را از پلیدیها و مریضیها شفا دهد.آمین. شفا، فقط در دست قدرت لایزال خداوند است و جز او هیچ موجودی توانایی شفا دادن را ندارد! فقط الله است که شافی و کافیست.و خداوند این امر را به هیچ انسانی تفویض نفرموده است! خداوند در سورۀ اسراء آیۀ 82میفرماید: وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَاراً (82) و ما آنچه را براى مؤمنان مايه شفا (درمان) و رحمت است از قرآن نازل مىكنيم ، و [ لى ] ستمگران را جز زيان نمىافزايد. یعنی فقط الله،شفا را در قرآن و از طریق قرآن نازل میکند، نه از طریق انسانها ویا متخصصین علم پزشکی و غیره!. لطفا به این نکتۀ بسیار مهم و کلیدی توجه ویژه مبذول دارید!. وقتی که از الله، صحبت میکنیم و ادعا میکنیم که خداوند متعال فرموده، فقط باید از قرآن دلیل بیاوریم والا هر دلیل و سندی، پوچ است و باطل. لطفا به این مهم توجه فرمایید!. امام متقیان و مومنان، حضرت علی ع در خطبۀ 176 نهج البلاغه میفرمایند: آگاه باشید! کسی با داستن قرآن نیازی ندارد،و بدون قرآن بی نیاز نخواهد بود. پس درمان خود را از قرآن بخواهید، و در سختیها از قرآن یاری طلبید، که قرآن، درمان کنندۀ بزرگترین بیماریها، یعنی کفر و نفاق و گمراهی است.پس بوسیلۀ قرآن خواسته های خود را از خدا بخواهید، وبا دوستی قرآن به خدا روی آورید، و به وسیلۀ قرآن از خلق خدا چیزی نخواهید، زیرا وسیله ای برای تقرب بندگان به خدا، بهتر از قرآن وجود ندارد.آگاه باشید! که شفاعت قرآن پذیرفته، و سخنش تصدیق میگردد. و ... . بفرمایید دوستان! این هم کلام مولا علی ع! آیا خودش را مرجع شفا و توسل و شفاعت معرفی کرده؟؟؟!!! آیا انبیاء ویا اولیاء خداوند را مرجع شفا و توسل و شفاعت معرفی کرده ؟؟؟!!! خیر! بهیچ وجه!. با توجه به اینکه قرآن در بین مسلمانان است و تحریف و تغییر هم نیافته ، و با وجود قرآن، نیازی به این فرمایشات امام علی ع نیست، لیکن برای تأکید و تحکیم ارادۀ مومنان، امام این سخنان را فرموده اند. و من هم به همین منظور این سخن را اینجا آوردم تا پند و نصیحتی باشد برای اهل تدبر!. در مورد شفا، لطفا به لینک مقابل نیز میتوانید رجوع کنید viewtopic.php?f=27&t=1015&start=60 . مطالب کمی بیشتر توضیح داده شده است. در آینده نیز پستهایی در این مورد در قسمت مربوطه، ارائه خواهم داد. لطفا دوستان با فلسفه بافی نیان بگن: چون فلانی مقرب درگاه خداست، پس قدرت داره! در پاسخ باید گفت : دلیل قرآنی ارائه نمایید که انسان شفا میده و یا قدرت شفا دادن به انسان تفویض شده! لطفا در این مورد دلیل یا دلایل صریح و روشن قرآنی بیارید که، امری یا تجویزی باشد! توجه کنید! امری یا تجویزی!. البته انبیاء یه کارایی میکردن به اذن الله،آن هم به عنوان معجزه بود .اولا: انبیاء در زمانی که زنده بودند به اذن الله،اقدام به درمان میکردند و خداوند شفا را نازل میکرد.کما اینکه این کاررا هر مومن زنده ای نیز میتواند انجام دهد.دوم:آیا قرآن ذکر کرده که انبیاء،بعد از مرگشون هم قادر به این کار بودند و انجام میدادند؟ خیر. لطفا از فلسفه بافی و مغلطه و توجیهات بلاوجه، جدا پرهیز کنید. یک یا چند آیه بیارید که از لحاظ معنی ظاهری و مفهوم با هم، یکی باشند!. دقت کنید!. با سپاس و تجدید احترام در پناه الله کافی و شافی باشید. |
نویسنده: | bina [ دوشنبه 6 آبان1392 - 11:17am ] |
عنوان پست: | Re: (شفا و درمان با تکیه بر قرآن و احادیث) توسط افشین1 |
سلام دوستان در ادامه فرمایشات افشین عزیز باید مطالبی رو در خصوص جاودانگی انسان عرض کنم : ممکن است گفته شود تمام موارد مذکور در باب شفا، همگی در زمان حیات شخص (مثلا انبیا )صورت گرفته است ولی آنچه واقعیت مطلب است بیان میکنم: برای اثبات قدم اوّل آن است که ثابت کنیم که اصالت انسان به روح است، و ثانياً اين روح با اين جهان ارتباط دارد. اصالت روح قرآن انسان را به دو گروه زنده و مرده تقسیم کرده است. امّا آيا زندگي يعني نفس کشيدن و هوا را فرو بردن و بيرون آوردن؟ نه، اين معني زندگي نيست، اينها براي ما شرايط زندگي است نه خود زندگي. زندگي يعني بينايي و توانايي. ما از آن جهت به خداوند تعالي«حي» مي گوييم که دانا و تواناي مطلق است، آثار حيات بر وجود مقدس او بار مي شود.[27] در حقیقیت آنچه حیات حقیقی انسان را تشکیل میدهد، چیزی غیر از تنفّس و تغذیهی ایست که در سایر موجودات زنده متداول است. انسان در بین همهی موجودات، قابلیّت دریافت حیات ویژهای را دارد که در سایهی پاسخگویی به دعوت شریعت حاصل میشود. خداوند در سورهی انفال میفرماید: : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ[28]-اى كسانى كه ايمان آوردهايد چون خدا و پيامبر شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مىبخشد! خداوند در این آیه، قرآن را عامل حيات و پيغمبر را حيات بخش و زنده کننده معرفي کرده است. بنابراين زندگي ما به همين بدن مادي و حرکت قلب ما نيست، که در صورت از کار افتادن آن، خاتمه یابد بلکه زندگي و حیات حقیقی انسان به «روح» او وابسته است که با ایمان زنده میشود و اصالت وی را تشکیل میدهد و فناناپذیر است و حتی پس از بین رفتن بدن مادّی نیز در قادر است به حیات خود ادامه دهد. این حقیقت را میتوان از آیاتی دیگر از قرآن نیز استفاده کرد از جملهی این آیات شریفه که به آنها اشاره میکنیم: قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ[29]- بگو:«فرشته مرگى كه بر شما گمارده شده جانتان را مىستاند آنگاه به سوى پروردگارتان بازگردانيده مىشويد.» لفظ «توفي» به معني ميراندن نيست، بکله به معني اخذ و گرفتن است. و تعبير اين آيه فقط آن وقت صحيح خواهد بود که واقعيت انسان همان روح باشد. بدن ما فقط لباسي است که بر روح پوشانيده شده است.[30] سوره ي بقره آيه ي 154: وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ- و كسانى را كه در راه خدا كشته مىشوند مرده نخوانيد بلكه زندهاند ولى شما نمىدانيد! سوره ي يس آيه ي 25-27: إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ- قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ- بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ-(به همين دليل) من به پروردگارتان ايمان آوردم [اقرار] مرا بشنويد! [سرانجام به جرم ايمان كشته شد و بدو] گفته شد به بهشت درآى گفت اى كاش قوم من مىدانستند..... كه پروردگارم چگونه مرا آمرزيد و در زمره عزيزانم قرار داد!» سوره ي آل عمران آيه ي 169: وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ-(اي پيامبر!) هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند. علامه مي فرمايند که مراد از «جنت» بهشت برزخ است نه بهشت آخرت.[31] سوره آل عمران آيه ي 170: فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ-به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده استشادمانند و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوستهاند شادى مىكنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مىشوند. کلمه «فرح» ضد کلمه ي «حزن» است و کلمه «بشارت» و «بشري» به معناي هر خيري است که تو را خوشحال کند، و کلمه «استبشار» به معناي اين است که در طلب اين باشي که با رسيدن خبري و بشارتی خرسندي کني و معناي جمله اين است که کشته شدگان در راه خدا هم از نظر رسيدن خودشان به فضل خدا و ديدن آن فضل خوشحالي مي کنند و هم در طلب اين خبر خوش هستند که رفقاي عقب مانده شان نيز به اين فضل الهي رسيدند، و آنها نيز خوفي و اندوهي ندارند. از اين بيان روشن مي شود که کشته شدگان در راه خدا از وضع مؤمنين برجسته که هنوز در دنيا باقي مانده اند خبر دارند.[32] یاحق --- غقیائیل |
نویسنده: | bina [ دوشنبه 6 آبان1392 - 11:19am ] |
عنوان پست: | Re: (شفا و درمان با تکیه بر قرآن و احادیث) توسط افشین1 |
حالا که ثابت شد که اصالت انسان بر روحش است و مرگ فقط يک انتقالي است از يک دنيا به دنياي ديگر، بايت ثابت کنيم که ارتباطي بين افراد آن دنيا و اين دنيا هست تا بتوانيم آنها را به عنوان وسيله استفاده کنيم. ارتباط گذشتگان با اين دنيا در قرآن آيات زيادي هست که نشان مي دهد که انبياء ما با اين جهان ارتباط داشته اند. 1. پيامبران با ارواح گذشتگان سخن میگویند حضرت صالح با ارواح قوم خويش سخن مي گويد. در آيات 77-79 سوره ي اعراف آمده:فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَعَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُواْ يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ- فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ- فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ-پس آن مادهشتر را پى كردند و از فرمان پروردگار خود سرپيچيدند و گفتند اى صالح اگر از پيامبرانى آنچه را به ما وعده مىدهى براى ما بياور!» آنگاه زمينلرزه آنان را فرو گرفت و در خانه هايشان از پا درآمدند. پس [صالح] از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى من پيام پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم ولى شما [خيرخواهان و نصيحتگران] را دوست نمىداريد.!» آيه نخست حاکي است که آنان هنگامي که زنده بودند از او عذاب الهي را درخواست کردند، آيه دوم حاکي است که عذاب الهي را در خواست کردند، و آيه ي سوم حاکي است که حضرت- صالح پس از مرگ و نابودي آنان، با آنها سخن مي گويد. حضرت شعيب با ارواح گذشتگان سخن مي گويد: فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ، الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْبًا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْاْ فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ شُعَيْبًا كَانُواْ هُمُ الْخَاسِرِينَ، فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ[33]-پس زمينلرزه آنان را فرو گرفت و در خانههايشان از پا درآمدند. كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند گويى خود در آن [ديار] سكونت نداشتند كسانى كه شعيب را تكذيب كرده بودند خود همان زيانكاران بودند! پس [شعيب] از ايشان روى برتافت و گفت اى قوم من به راستى كه پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم و پندتان دادم ديگر چگونه بر گروهى كه كافرند دريغ بخورم؟!» پيامبر ما نيز با ارواح انبيا صحبت مي کند در آيه ي 45 سوره ي زخرف آمده است: وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ، و از رسولان ما كه پيش از تو گسيل داشتيم جويا شو آيا در برابر [خداى] رحمان خدايانى كه مورد پرستش قرار گيرند مقرر داشتهايم؟ یاعلی مدد --- غقیائیل |
نویسنده: | bina [ دوشنبه 6 آبان1392 - 11:25am ] |
عنوان پست: | Re: (شفا و درمان با تکیه بر قرآن و احادیث) توسط افشین1 |
سلام مجدد دوستان پس اینکه بگوییم: اولا: انبیاء در زمانی که زنده بودند به اذن الله،اقدام به درمان میکردند و خداوند شفا را نازل میکرد.کما اینکه این کاررا هر مومن زنده ای نیز میتواند انجام دهد. دوم:آیا قرآن ذکر کرده که انبیاء،بعد از مرگشون هم قادر به این کار بودند و انجام میدادند؟ طبق مصادیق قرآنی بالا میبینیم در واقع مرگی برای انسان وجود نداره و انسان جاودان هست و فقط از عالم مادی با تهی کردن قالب مادی جسم به عالمی فراتر میرود. نهایتا اگر بگوییم شفا در زمان زندگی پیامبران و امامان ممکن بوده و در حالت فوت یا شهادت ایشان دیگر ممکن نیست پس چگونه هزاران مریض در مشهد مقدس-کربلا-نجف و ... در جوار بارگاه ایشان شفا میابند ؟ پس سخن کوتاه : الناس نیام فاذا موت فانتبه یا علی مدد --- غقیائیل |
نویسنده: | مهدی [ دوشنبه 6 آبان1392 - 11:54am ] |
عنوان پست: | Re: (شفا و درمان با تکیه بر قرآن و احادیث) توسط افشین1 |
ماشاالله به برادران مومن ، موفق باشید عزیزان |
نویسنده: | parsi [ دوشنبه 6 آبان1392 - 12:00pm ] |
عنوان پست: | Re: (شفا و درمان با تکیه بر قرآن و احادیث) توسط افشین1 |
[quote="مهدی"]ماشاالله به برادران مومن ، موفق باشید عزیزان [/quote |
نویسنده: | amir92 [ چهارشنبه 8 آبان1392 - 8:33am ] |
عنوان پست: | Re: (شفا و درمان با تکیه بر قرآن و احادیث) توسط افشین1 |
احسنت استاد بيناي عزيز واقعا كه انسان بينايي هستي. |
نویسنده: | افشین1 [ چهارشنبه 8 آبان1392 - 3:26pm ] |
عنوان پست: | Re: (شفا و درمان با تکیه بر قرآن و احادیث) توسط افشین1 |
(2) اعوذ باالله من الشیطان الرجیم. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ.(مدد یا هادی). موضوع: تشکر از آقا مهدی آقا مهدی نوشته: ماشاالله به برادران مومن ، موفق باشید عزیزان ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------- خداوند در قرآن میفرماید: مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّکُمْ وَ کُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلَى کُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (117) (حضرت عیسی به الله گفت): جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [ چيزى ] به آنان نگفتم ; [ گفتهام ] كه : خدا ، پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد ، و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم ; پس چون روح مرا گرفتى و کُشتی، تو خود بر آنان نگهبان بودى ، و تو بر هر چيز گواهى . ( مائده،117) یعنی: حضرت عیسی ع به خدا میگوید: از زمانی که وفات کردم، دیگر از این دنیا بیخبرم،ای خدا فقط الله تویی که شاهد همه چیزی. و حضرت عیسی ع از این دنیا کاملا بی خبر است!. بنده سعی میکنم مطالبم را بسیار ساده و همه فهم ارائه بدم تا تکلف و مشکلی در فهم برای کسی نباشد. با تشکز از آقا مهدی و سایر دوستان همۀ شما را به الله کافی میسپارم. |
نویسنده: | خبره [ چهارشنبه 8 آبان1392 - 3:52pm ] |
عنوان پست: | Re: (شفا و درمان با تکیه بر قرآن و احادیث) توسط افشین1 |
افشین1 نوشته است: (2) اعوذ باالله من الشیطان الرجیم. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ.(مدد یا هادی). موضوع: تشکر از آقا مهدی آقا مهدی نوشته: ماشاالله به برادران مومن ، موفق باشید عزیزان ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------- خداوند در قرآن میفرماید: مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّکُمْ وَ کُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلَى کُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (117) (حضرت عیسی به الله گفت): جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [ چيزى ] به آنان نگفتم ; [ گفتهام ] كه : خدا ، پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد ، و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم ; پس چون روح مرا گرفتى و کُشتی، تو خود بر آنان نگهبان بودى ، و تو بر هر چيز گواهى . ( مائده،117) یعنی: حضرت عیسی ع به خدا میگوید: از زمانی که وفات کردم، دیگر از این دنیا بیخبرم،ای خدا فقط الله تویی که شاهد همه چیزی. و حضرت عیسی ع از این دنیا کاملا بی خبر است!. بنده سعی میکنم مطالبم را بسیار ساده و همه فهم ارائه بدم تا تکلف و مشکلی در فهم برای کسی نباشد. با تشکز از آقا مهدی و سایر دوستان همۀ شما را به الله کافی میسپارم. سلام جناب افشین من با شما موافق نییستم مهمترین مشکل سخن شما این است که عیسی زنده هست و تو براساس تفسیری از خودت گفتی عیسی مرده !!!!!!!!!!!!!!!!!! پس حال گوش کن در قرآن کریم می فرماید: ” [یاد کنید] هنگامى که خدا فرمود: اى عیسى! من تو را [از روى زمین و از میان مردم] بر مىگیرم، و به سوى خود بالا مىبرم، و از بودن در میان اجتماع آلوده کافران پاک مىکنم”.[۱] باید دانست که “توفی” از ماده “وفی” بوده و در معانی متعددی از آن استفاده می شود، از جمله “مردن”، “گرفتن”، “تکمیل کردن”و…[۲]. در این راستا، عمل به عهد و پیمان را نیز وفا می گویند که به معنای تکمیل کردن و انجام دادن آن است و از این رو اگر کسی طلبش را از دیگری به طور کامل بگیرد در زبان عرب می گویند: “توفی دینه”. مجمع البحرین که یکی از کتب لغوی است، در توضیح این آیه آورده است: “أی مستوف أجلک، و معناه إنی عاصمک من أن تصلبک الکفار و مؤخرک إلى أجل أکتبه لک و ممیتک حتف أنفک لا قتلا بأیدیهم و رافعک إلى سمائی”. یعنی (ای عیسی) من اجل تو را استیفاء می کنم و معنایش آن است که تو را از گزند کافران حفظ می کنم، تا نتوانند تو را به صلیب بیاویزند و مرگ تو را تا اجل طبیعی که برایت نوشته شده است به تأخیر می اندازم.[۳] بنابراین، واژۀ “توفی”، گرچه می تواند به معنای مرگ هم باشد چنان که در بعضی از آیات نیز به همین معنا آمده است،[۴] اما لزوماً به این معنا نیست، بلکه آیاتی وجود دارند که معنای دیگری را از این واژه ارائه می کنند، از جمله، این آیه: “وَ هُوَ الَّذی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فیهِ لِیُقْضى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُون”؛[۵] او کسى است که شبانگاهان روح شما را به وقت خواب مىگیرد، و آنچه را در روز [از نیکى و بدى] به دست مىآورید مىداند سپس شما را در روز [با برگرداندن روح به جسمتان از خواب] بر مىانگیزد تا اجل مُعّین سر آید … . مطمئناً، عبارت “یتوفاکم” در این آیه به معنای مرگ نبوده، بلکه به معنای خواب شبانگاهی است که در هر شبانه روز تکرار می شود! و قبض روح را به گونه ای دیگر، در خواب نیز می توان مشاهده کرد و بر همین اساس، نباید آیۀ موجود در پرسش را نشانی قطعی از مرگ عیسی (ع) تلقی کرد، اما در مورد این که سرانجام عیسی (ع) چه بوده، نکاتی قابل مطالعه است: ۱٫ مسیحیان معتقدند که ایشان به دار آویخته شده و به دست دشمنانش کشته شده، اما قرآن صراحتاً این نوع از مرگ ایشان را منتفی دانسته است: “وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ….وَ ما قَتَلُوهُ یَقینا”.[۶] ۲٫ قرآن هر چند کشته شدن عیسی (ع) را انکار کرده است، اما هیچ آیه ای در آن نمی یابیم که به صراحت اعلام نماید که ایشان به گونۀ دیگر نیز وفات نیافته و اکنون زنده است. ۳٫ آیاتی چون آیۀ ۵۵ آل عمران و نیز آیۀ ۱۱۷ سورۀ مائده وجود دارند که اگرچه نمی توان از آنها به صورت قطعی، مرگ این پیامبر بزرگ را استنباط کرد، اما نشانگر آن هستند که ارتباط کنونی ایشان با جهان مادی، متفاوت از ارتباطشان در زمان حضور مستقیم در میان پیروانشان است. ۴٫ روایات فراوانی در کتاب های معتبر شیعیان و اهل سنت وجود دارد که زنده بودن عیسی (ع) را اعلام می کند و ما حتی اگر نتوانیم آیۀ صریحی از قرآن در این مورد بیابیم، می توانیم با استفاده از این روایات، به حیات ایشان پی ببریم. به دو مورد از این روایات توجه فرمایید: ۱-۴٫ قال رسول الله (ص) للیهود: “أن عیسى لم یمت و أنه راجع إلیکم قبل یوم القیامة”؛[۷] پیامبر (ص)، خطاب به یهودیان فرمودند که عیسی نمرده و قبل از روز قیامت به میان شما بازخواهد گشت. ۲-۴٫ قال رسول الله (ص): “… و من ذریتی المهدی إذا خرج نزل عیسى ابن مریم لنصرته فقدمه و صلى خلفه”؛[۸] پیامبر فرمودند: و مهدی از دودمان من است که هر گاه ظهور کند، عیسی بن مریم برای یاری او حاضر شده و در پی او نماز خواهد گزارد. [۱] آل عمران، ۵۴، ترجمۀ انصاریان. [۲] ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۵،ص ۳۹۸ و ۳۹۹، چاپ اول، نشر ادب، حوزه، قم، ۱۴۰۵٫ [۳] مجمع البحرین، ج۱، ص ۴۴۴،اده “وفی”، کتابفروشی مرتضوی، تهران، ۱۳۷۵ ش. [۴] نساء، ۹۷؛ محمد، ۲۷؛ یونس، ۴۶؛ سجده، ۱۱٫ [۵] انعام، ۶۰٫ [۶] نساء، ۱۵۷٫ [۷] ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۴، ص ۱۱۱۰، ح ۶۲۳۲، مکتبة نزار الصطفی الباز، عربستان سعودی، ۱۴۱۹ هـ ق. [۸] شیخ صدوق، الامالی، ج ۱، ص ۲۱۸، انتشارات کتابخانۀ اسلامیه، تهران، ۱۳۶۲ هـ ش. |
صفحه 1 از 3 | همه زمان ها بر اساس UTC + 3:30 ساعت تنظیم شده اند. |