نویسنده |
پیغام |
reza68
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: دوشنبه 2 تیر1393 - 1:29pm پست: 1225 محل اقامت: بهشت ایران
|
با تلاش و پی گیری مستمر دستگاه قضایی پس از ۳۵ سال اسامی ده تن از مهره های اصلی فسادهای بزرگ اقتصادی در ایران فاش شد : ب.س
پ.ش
پ.پ.ش
پ.م
ح.د.د.م
خ.م
گ.ا
م.ک
و با تلاش خبرنگار ما اسامی محرمانه به شرح ذیل اخذ گردید:
ب.س : بل و سباستین
پ.ش : پسر شجاع
پ.پ.ش : پدر پسر شجاع
پ.م : پت و مت
ح.د.د.م : حنا دختری در مزرعه
خ.م : خرس مهربون
گ.ا : گوریل انگوری
م.ک : میتی کومان
|
جمعه 10 بهمن1393 - 10:37am |
|
|
reza68
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: دوشنبه 2 تیر1393 - 1:29pm پست: 1225 محل اقامت: بهشت ایران
|
کاسه داغ تر از آش میدونی یعنی چی!؟؟ . . . اگه نمیدونی بزار تا برات بگم.... . . .
کاسه داغ تر از آش یعنی اینکه ورزشکارای ما که یه عمر زحمت کشیدن، تو مسابقاتی که میخوان نتیجشو بگیرن میخورن به یه حریف اسراییلی و در حمایت از مردم مظلوم فلسطین ،آینده حرفه ای شون رو باطل میکنن و با حریف بازی نمیکنن و با اشک زمین رو ترک میکنن؛ اونوقت تو تیم ملی فلسطین تو جام ملت های آسیا 5 تا بازیکن اسراییلی وجود داره !!! بعدشم خود فلسطين با اسرائيل بازى دوستانه ميكنه و از همه جالبتر اینه که تیم فوتبال فلسطین بازی دوستانه با تیم ملی مارو رد میکنه...!!!
|
شنبه 11 بهمن1393 - 8:39pm |
|
|
arash99
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: دوشنبه 5 اسفند1392 - 12:27pm پست: 1420
|
رضا جان تلنگرات واقعا قشنگن اگه تلنگر تلنگر باشه تلنگی اينهمه دلسوزوندن سر،،،،،،د،،،،،م ،،،،دار،،،،ها،،،،،وکمک به اين و اون و برای غريبه ها جاشو ميده به دست مردم جامعه خودمون رو گرفتن که اينهمه مردم از بالاسری ناراحت نباشه
|
شنبه 11 بهمن1393 - 11:19pm |
|
|
arash99
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: دوشنبه 5 اسفند1392 - 12:27pm پست: 1420
|
،،،سلام به شما و تو ،اشاره نکن و تعجب هم نکن خواهشا اينور اونور رو نگا نکن خودت رو ميگم ،،،، ببين يه چی بگم ؟؟؟ دکتری مهندسی خوشگلی خوش تیپی مایه داری اصلا آخرشی! معرفت که نداشته باشی " مفت " نمی ارزی ... !
|
شنبه 11 بهمن1393 - 11:24pm |
|
|
reza68
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: دوشنبه 2 تیر1393 - 1:29pm پست: 1225 محل اقامت: بهشت ایران
|
گنجشکی به آتش نزدیک میشد و برمیگشت پرسیدند: چه میکنی؟ گفت: دراین نزدیکی چشمه هست و من نوکم را پرآب میکنم و روی آتش میریزم ! گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که می آوری بسیار زیاد است و این فایده ندارد. گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم،اما هنگامیکه خداوند پرسد: زمانیکه دوستت در آتش میسوخت چه کردی؟ پاسخ میدهم : هر آنچه از من بر می آمد...
|
سه شنبه 14 بهمن1393 - 11:12pm |
|
|
arash99
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: دوشنبه 5 اسفند1392 - 12:27pm پست: 1420
|
رضا جان تلنگرهاتو به دل سپردم که مثل تلنگرات زندگی کنم هرچند تا الانشم کم و بيش اينطور زندگى کردم
|
سه شنبه 14 بهمن1393 - 11:22pm |
|
|
reza68
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: دوشنبه 2 تیر1393 - 1:29pm پست: 1225 محل اقامت: بهشت ایران
|
چند ﺭﻭﺯ پیش ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﻓﯿﻠم ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻤا ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﻓﯿﻠﻤﻬﺎﯼ ﺳﯿﻨﻤﺎﯼ ﻣﻮﻟﻒ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﻢ... ﺍﻧﺒﻮﻩ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺳﺎﭘﻮﺭﺕ ﭘﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﺍﻧﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﻋﻀﻼﺕ ﺳﺘﺒﺮ ﻭ ﺑﺪﻧﺴﺎﺯﯼ ﺷﺪﻩ ( ﻣﺮﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﮑﻤﺎً ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺟﻮﺟﻪ ﺧﺮﻭﺱ ﻫﻢ ﻏﯿﻮﺭ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ) ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮﮐﯽ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﯾﺸﯽ ﻏﻠﯿﻆ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﯾﯽ ﺍﻓﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﺳﺎﭘﻮﺭﺗﯽ ﻣﺸﮑﯽ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻓﻮﻧﺖ ﻧﺴﺘﻌﻠﯿﻖ ﺳﺎﯾﺰ ۹۰ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ ﺭﻭﯼ ﺭﺍﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﻕ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ (ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺳﺎﭘﻮﺭﺕ) ﺍﺷﻌﺎﺭﯼ ﻣﻮﺭﺏ ﻭ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﺑﺮ ﻭ ﺑﺎﺩ ﺍﺩﺑﯿﺎﺗﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﻫﺮﭼﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﻗﯿﺪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺍﺷﻌﺎﺭ را ﺑﺰﻧﻢ ! ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮ ﺷﺪﻡ . ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : ﺷﻮﺵ ..ﺟﻮﺍﺩﯾﻪ …ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ..ﺷﻮﺵ ..ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ … ﺗﺮﻣﯿﻨﺎﻝ ﺟﻨﻮﺏ .. ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﻨﺪﻡ ﯾﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﻮﻡ . ﻃﺮﺍح ﺍﺑﻠﯿﺲ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻪ ﺳﺎﭘﻮﺭﺗﻬﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﺪﻭﺯﻧﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ.. ﭼﺸﻢ ﻫﺎ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺍﺷﻌﺎﺭ میشدند و.... ﺑﻌﯿﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﯼ ﻧﻪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺩﻭﺭ ﮐﻪ ﺟﺪﻭﻝ ﻣﺘﻘﺎﻃﻊ ﮐﻠﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﺟﺴﺘﮕﯽ ﺑﺪﻥ ﺯﻧﺎﻥﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﻫﺎﯼ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺎﺷﯿﻢ . ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ... ﭘﺮﻭﮊﻩ ﯼ «ﺣﯿﺎﺯﺩﺍﯾﯽ » ﺩﺷﻤﻦ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﻏﺎﺭ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﮐﻬﻒ ﺧﻮﺍﺑﯿﻢ...
|
سه شنبه 14 بهمن1393 - 11:43pm |
|
|
پادمهر
کاربر فعال
تاریخ عضویت: چهارشنبه 11 آذر1393 - 12:16am پست: 160 محل اقامت: البرز
|
reza68 نوشته است: گنجشکی به آتش نزدیک میشد و برمیگشت پرسیدند: چه میکنی؟ گفت: دراین نزدیکی چشمه هست و من نوکم را پرآب میکنم و روی آتش میریزم ! گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که می آوری بسیار زیاد است و این فایده ندارد. گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم،اما هنگامیکه خداوند پرسد: زمانیکه دوستت در آتش میسوخت چه کردی؟ پاسخ میدهم : هر آنچه از من بر می آمد... یار دوست میدارد این آشفتگی کوشش بیهوده به از خفتگی...
|
چهارشنبه 14 بهمن1393 - 1:17am |
|
|
reza68
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: دوشنبه 2 تیر1393 - 1:29pm پست: 1225 محل اقامت: بهشت ایران
|
حكايتي از مولانا پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد. از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد : ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای. پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت : من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟! پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است ! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود...
|
چهارشنبه 15 بهمن1393 - 10:49pm |
|
|
سید جواد
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: شنبه 7 اردیبهشت1392 - 6:43pm پست: 560 محل اقامت: زمین
|
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر آرامتر از آهو بی باک تر از شیرم هر لحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر مولانا
امام حسن مجتبی (ع): لو سکت الجاهل لما وقع الخلاف اگر جاهل سکوت کند اختلافی پیش نمی آید
|
پنج شنبه 16 بهمن1393 - 7:51pm |
|
|
|