نویسنده |
پیغام |
چنگیز
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: جمعه 30 خرداد1393 - 1:48pm پست: 218
|
کیا از زندگی خستن.. کیا یه تحول اساسی میخوان درزندگیشون ایجاد بشه... دیگه مخم نمیکشه ، چقدر کار... چقدرزندگی سخت ...
دکتر شریعتی گفت : "...هی با خود فکر می کنم چگونه است که ما در این سر دنیا عرق می ریزیم و وضع مان این است و آن ها در آن سر دنیا ع.رق می خورند و وضع شان آن است. نمی دانم اشکال در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن..."
آخرین بار توسط چنگیز در یکشنبه 27 اردیبهشت1394 - 11:39pm ویرایش شده است، در کل 1 بار ویرایش شده است.
|
یکشنبه 27 اردیبهشت1394 - 10:45pm |
|
|
چنگیز
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: جمعه 30 خرداد1393 - 1:48pm پست: 218
|
ای زندگی چراباما در جدلی...
سطح دسترسی لازم برای مشاهده فایل های پیوست شده در این پست را ندارید.
دکتر شریعتی گفت : "...هی با خود فکر می کنم چگونه است که ما در این سر دنیا عرق می ریزیم و وضع مان این است و آن ها در آن سر دنیا ع.رق می خورند و وضع شان آن است. نمی دانم اشکال در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن..."
|
یکشنبه 27 اردیبهشت1394 - 11:29pm |
|
|
چنگیز
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: جمعه 30 خرداد1393 - 1:48pm پست: 218
|
خدایا خسته ام از این زندگی ...از این مردم که به ظاهر صادق و با وفا ... خسته ام ... از دوری ...از درد انتظار از این بیماری نا علاج خسته ام از این همه دروغ و نیرنگ خسته ام ... آری پروردگارم از این دنیا خسته ام از آدم هایش از دروغ هایش از نیرنگ هایش خسته ام ... پس کو صداقت و محبت چرا اندکی محبت در میان دل مردم نیست چرا قطره ای از عشق در چشمان بنده هایت نیست همش دروغ پیدا است همش نیرنگ پیدا است ... دیگر دست محبتی در میان مردم نیست دیگر عشقی پاک و مقدس در میان مردم نیست سفره ی دل مردم همش دروغ است ... به ظاهر پاک و صادقانه است ... ای خدایم ای معبودم خسته ام ... کو زندگی پاک و مقدسانه ... کو دست عشق و محبت ... کو سفره ی وفا و صداقت ...همه رفته اند و نیرنگ مانده است من خسته ام ...از این همه بی وفایی ...از این همه درد انتظار ...از این همه حسرت ... از این همه اشک ... از این همه ناله و فغان ... خسته ام ... آری ... خسته ام ... از دست خودم خسته ام از دست این زندگی که برایم سیاه بختی آورده است خسته ام ... از دست همه خسته ام... از دست روزگار بی معرفت از دست مردم بی معرفت ... ای خدایم دیگر از زندگی سیرم ... از خودم سیرم ... از دنیا سیرم... ای خدایم گوش کن صدایم ... من خسته ام...
دکتر شریعتی گفت : "...هی با خود فکر می کنم چگونه است که ما در این سر دنیا عرق می ریزیم و وضع مان این است و آن ها در آن سر دنیا ع.رق می خورند و وضع شان آن است. نمی دانم اشکال در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن..."
|
یکشنبه 27 اردیبهشت1394 - 11:40pm |
|
|
غضنفر
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: یکشنبه 28 دی1393 - 12:39pm پست: 1344
|
ای بابا
خدايا مددی کن
|
یکشنبه 27 اردیبهشت1394 - 11:58pm |
|
|
shayanii
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: چهارشنبه 30 مهر1393 - 9:16am پست: 378 محل اقامت: همه جای ايران سرای من است
|
چنگیز جان خسته نباشید چی شده دوست عزیز مشکلتون چیه؟
|
دوشنبه 28 اردیبهشت1394 - 6:22am |
|
|
Asort1
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: پنج شنبه 29 خرداد1393 - 2:20pm پست: 212
|
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست از خود بطلب هرآنچه خواهی که توای
از پل نامردان عبور مکن بگذار اب تورا ببرد.از ترس شیر به روباه پناه مبر بگذار شیر تورا بدرد.درنده باش ولی از کنار اهوی بی پناه به ارامی گذر کن.کورش بزرگ
|
دوشنبه 28 اردیبهشت1394 - 6:47am |
|
|
Asort1
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: پنج شنبه 29 خرداد1393 - 2:20pm پست: 212
|
این متن و خیلی دوست دارم...
میدونی موقع تولد وقتی خدا داشت بدرقمون میکرد چی گفت؟؟؟؟!!!!!!! گفت داری به دنیایی میری که غرورت را میشکنن وبه احساس پاکت سیلی میزنن!!!!!! نکنه ناراحت بشی....!!!! من تو کوله پشتیت عشق گذاشتم....... تا ببخشی!!!!!! خنده گذاشتم........ تا بخندی!!!!!!! اشک گذاشتم........ تا گریه کنی!!!!!!! و مرررررررگ گذاشتم........ تا بدونی دنیا ارزش بدی کردن نداره!!!!!!!! پس خوب باش و خوبی کن !!!!!!! از رها کردن نترس... باور کن هيچ کس نمی تواند...، چيزي که مال توست را از تو بگيرد و تمام دنیا...، نمي توانند چيزي که مال تو نيست را، برايت حفظ کنند…! همــه چیــز سـاده استــــــ زنـدگــی... عشــق... دوستـــــــ داشتــن... عـادتــ کــردن... رفتــن... آمــدن... امــا چیــزی کـه ســــــاده نیستـــ…، بـاور ایـن سـاده بـودن هـاستـــــــــــ... در حسرت گذشته ماندن ... چیزی جز از دست دادن امروز نیست !
از پل نامردان عبور مکن بگذار اب تورا ببرد.از ترس شیر به روباه پناه مبر بگذار شیر تورا بدرد.درنده باش ولی از کنار اهوی بی پناه به ارامی گذر کن.کورش بزرگ
|
دوشنبه 28 اردیبهشت1394 - 7:14am |
|
|
keyhanjam
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: پنج شنبه 3 بهمن1392 - 7:27pm پست: 789 محل اقامت: خراسان
|
Asort1 نوشته است: این متن و خیلی دوست دارم...
میدونی موقع تولد وقتی خدا داشت بدرقمون میکرد چی گفت؟؟؟؟!!!!!!! گفت داری به دنیایی میری که غرورت را میشکنن وبه احساس پاکت سیلی میزنن!!!!!! نکنه ناراحت بشی....!!!! من تو کوله پشتیت عشق گذاشتم....... تا ببخشی!!!!!! خنده گذاشتم........ تا بخندی!!!!!!! اشک گذاشتم........ تا گریه کنی!!!!!!! و مرررررررگ گذاشتم........ تا بدونی دنیا ارزش بدی کردن نداره!!!!!!!! پس خوب باش و خوبی کن !!!!!!! از رها کردن نترس... باور کن هيچ کس نمی تواند...، چيزي که مال توست را از تو بگيرد و تمام دنیا...، نمي توانند چيزي که مال تو نيست را، برايت حفظ کنند…! همــه چیــز سـاده استــــــ زنـدگــی... عشــق... دوستـــــــ داشتــن... عـادتــ کــردن... رفتــن... آمــدن... امــا چیــزی کـه ســــــاده نیستـــ…، بـاور ایـن سـاده بـودن هـاستـــــــــــ... در حسرت گذشته ماندن ... چیزی جز از دست دادن امروز نیست !
شنیدن کی بود مانند دیدن
|
دوشنبه 28 اردیبهشت1394 - 8:44am |
|
|
معراج
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: چهارشنبه 18 اردیبهشت1392 - 8:55am پست: 397
|
گر جهنم میروی مردانه رو ..................
...جواب ابلهان خاموشیست....
|
دوشنبه 28 اردیبهشت1394 - 10:09am |
|
|
habiib
کاربر فعال
تاریخ عضویت: جمعه 15 اسفند1393 - 9:31pm پست: 73
|
ای برادر......... گریه در چشمان من طوفان غم دارد ولی خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من
|
دوشنبه 28 اردیبهشت1394 - 2:30pm |
|
|
|