فلزجو FelezJoo
https://www.felezjoo.com/

کلاهبرداریهای نوین
https://www.felezjoo.com/viewtopic.php?f=32&t=449
صفحه 1 از 2

نویسنده:  Robin hood [ چهارشنبه 22 خرداد1392 - 7:24am ]
عنوان پست:  کلاهبرداریهای نوین

سلام دوستان مدتی است که عده ای با شیوه ای جدید اقدام به کلاهبردای و سرکیسه کردن ملت میکنن شاید شما هم شنیده و یا دیده باشید و تا جایی که مطلع هستم در تلویزیون هم مستندی در مورد همین موضوع پخش شد. به جهت اهمیت موضوع و اینکه خود من با چند مورد اینچنین روبرو بودم برای شما عزیزان شرح میدهم اگر با مواردی اینچنین روبرو شدید بدانید کلاهبرداری محض است و گول نخورید.
حدود دوسال پیش شخصی با گوشیم تماس گرفت و گفت
چوپان هستم در یکی از کوههای چهارمحال در حین چوپانی چند شئ عتیقه پیدا کردم حدود 2000 سکه و چند مجسمه طلا! چون کسی را نمی شناسم ودسترسی به شخص خاصی ندارم اگر شما بخواهید من اینها را با قیمت پایین به شما میدم منتها به کسی نگید!؟
خوب اونموقع هرچند من اولین بار بود با این مورد روبرو بودم میدونستم کلاهبرداری و یه جوری دست به سرش کردم ولی متاسفانه گروهی از آشنایان مطلع شدم با این ترفند گول خوردن و 17 میلیون تومان از دستشون رفت.
خوب کار این افراد اینجوری است که موقعی که میرید سرقرار چند تا سکه واقعی نشون میدن و بعد میگن باید پول باشه تا بقیه رو بهت بدن، بعد که پولو میبرید و خوب شما هم فکر میکنید این بیسواد و چوپانه از قیمت هم اطلاع نداره و خیلی راحت تر اغفال می شید محموله داده میشه تازه میفهمید که کلا تقلبی هستند و کاری هم نمیشه کرد. بهر حال هرچند این موضوع یه جورایی مشهوده که کسی چیزی پیدا کنه به راحتی میتونه از اطرافیان کمک بگیره و اعتماد کنه تا اینکه به یه نفر ناشناس و اونم از طریق موبایل! ولی متاسفانه این مورد مکررا باعث کلاهبرداری های زیادی شده. دلیلی که باعث شد تایپیکی جداگانه برای این مورد در نظر بگیرم این بود که چند روز پیش باز این مورد تکرار شد و با خودم فکر کردم اگر برای من نوعی چند بار اتفاق افتاده پس این موضوع مرتبا تکرار میشه و بایستی اطلاعرسانی کرد تا هم دوستان سایت و کسانی که با ایشان در ارتباط هستند از این حیث مراقب باشند.
چند روز پیش پیامکی دریافت کردم متن کاملش بدون تغییر اینجا میگذارم تا ببینید:
"سلام مهندس خوبی مونم سید حسنم کارگرت که به روستاهای ازنا برات جدول کار میکردیم چرا گوشیت خاموشه مهندس مادرزنم به بیابون یه مقداری عتیقه 1723 سکه بادوتامجسمه پیدا کرده حالا بیانگاشون کن هر چقدر ارزیدن نصف نصف توروخدا به کسی نفهمه"
خوب دوستان من نه مهندس راه و ساختمانم :D و نه اصلا تو کار جدول هستم :D و نه ازنا رفتم =))می بینید که هر ترفندی به کار برده میشه، حالا این فرد با این شیوه به در میگه تا دیوار بشنوه! :-w
اگر از دوستان کسی میتونه این افراد را مورد پیگرد قانونی قرار بده خوب بهتر تا تنبیه بشن! :-Q

نویسنده:  mehran1545 [ چهارشنبه 22 خرداد1392 - 11:16am ]
عنوان پست:  Re: کلاهبرداریهای نوین: مراقب باشید

منم دوسال پيش دقيقا به چنين موضوعي برخورد كردم كه طرف از انديمشك به يكي از دوستان زنگ زده بود واين دوست ما هم قضيه جور ديگه اي برا من تعريف كرد خلاصه به محل رفتيم يه چوپونه بود كه خودش به كر و لالي زده بود و اشاره ميكرد كه 8كيلو سكه طلا دارم كيسه هارو هم توي شلوارش بغل اونجاش بسته بود :-o كه كسي نتونه دست به كيسه بزنه يا نگاه كنه خودش دستش تو كيسه ميكرد و 3تا سكه اصلي محمدرسول الله درمياورد نشون ميداد و بقيه محتواي كيسه نشون نميداد اما صداي جيلينگ جيلينگ سكه ها به گوش ميرسيد من 20تا تراول 50هزاري ازكيف بيرون كشيدم كه طرف راضي كنم كل كيسه نشون بده كه يه دفعه تا پول ديد گفت اول پيل! تعجب كردم كه طرف با ديدن پول يهو زبونش باز شد بهش شك كردم غافل ازينكه دوست ما 2ميليون تومن به رابط اين آقا پول داده بود خلاصه سرتون درد نيارم وقتي متوجه كلاهبرداري شديم :ymcowboy: طرف در حين حركت خودش از ماشين به بيرون پرت كرد و صحنه اكشن شدو در تاريكي شب تو بيابون غيب شد بقيه داستان خودتون حدس بزنيد :ymsick: :YMPRAY:

نویسنده:  مهدی [ چهارشنبه 22 خرداد1392 - 11:44am ]
عنوان پست:  Re: کلاهبرداریهای نوین: مراقب باشید

شما در مقابل دوربین مخفی قرار داشتید :D

نویسنده:  mehran1545 [ چهارشنبه 22 خرداد1392 - 11:56am ]
عنوان پست:  Re: کلاهبرداریهای نوین: مراقب باشید

لازم به ذكره كه بيشتر اين كلاهبرداري ها سمت غرب كشور صورت ميگيره شمال خوزستان : لرستان و كردستان البته به هموطنان اين مناقط سوتفاهم نشه

نویسنده:  Robin hood [ چهارشنبه 22 خرداد1392 - 11:59am ]
عنوان پست:  Re: کلاهبرداریهای نوین: مراقب باشید

آره مهدی جان باید پولو بش میدادن تا اونوقت میدید همش فیلم بوده :D =))

نویسنده:  Mahdi [ پنج شنبه 22 خرداد1392 - 12:26am ]
عنوان پست:  Re: کلاهبرداریهای نوین: مراقب باشید

با تشکر از استارتر عزیز
کلاهبرداری زیاد شده.همه جا هست.تو کل ایران و تو تمام منطقه هاش این اتفاقات افتاده.زیاد هم افتاده.منتها کمتر شنیده میشن.چون طرف حتی به خاطر حفظ آبروش هم که شده به کسی نمیگه :(
ضمنا دوستان توجه کنن کلاهبرداری صرفا فرختن جنس تقلبی نیست
مواردی مثل فروش مکان - فروش نسخه - اینجا جن داره - اینجا طلسم داره - فردا حفاری کنیم - چند سکه اولی اصلی بقیه تقلبی - تمام سکه ها تقلبی به صورت حرفه ای - تمام سکه ها اصلی بعد گرفتن پول و بعد تحویل ندادن - تمام سکه ها اصلی تحویل دادن و بعد از گرفتن پول شما رو خفت کردن و سکه ها رو پس گرفتن و...(همینه.ریسک داره دیگه ;) ) هم در مقوله کلاهبرداری جا داره
دوستان نهایت دقت رو توی این کار داشته باشید
مردم همه دیگه گرگ شدن(البته دوستان اشتباه نکن هااا.اصطلاح گرگ شدن از قدیم الایام برا کسی که نهایت هوشیاری رو داره استفاده میشده ;) ).ما اینجا تو ایران دیگه عوام و ساده نداریم.حالا هر کی باشه و از هر کجا اومده باشه.اون دوران گذشت
"بد این قضیه اینه که تا حدود زیادی تو این مقوله چیزی به اسم شکایت و پیگیری وجود نداره و اونچه که میمونه فقط حسرته"

نویسنده:  parsi [ جمعه 24 خرداد1392 - 5:11pm ]
عنوان پست:  Re: کلاهبرداریهای نوین: مراقب باشید

سلام
مجسمه زيرخاكي




فروشنده مغازه امانت فروشي در انتهاي مغازه و پشت ميزش مشغول روزنامه خواندن بود. با صداي بازشدن در، نگاهش را از روي صفحات روزنامه برداشت و به تازه وارد كه مرد جواني با لباس هاي كهنه و رنگ و رو رفته بود نظري انداخت.
مرد جوان كه از لهجه اش مشخص بود شهرستاني است، پس از سلام و عليك با فروشنده، بقچه اي را كه در دست داشت روي ميز گذاشت و از داخل آن مجسمه گاو بالداري را كه حدود ۱۵ سانتي متر بود بيرون آورده و در حالي كه آن را به دست فروشنده مي داد گفت: من كشاورزم و هنگام شخم زدن زمينم اين مجسمه را از زيرخاك پيدا كردم، هم ولايتي ها گفتند آن را به تهران بياورم. شايد ارزش زيادي داشته باشد.
فروشنده با دقت به مجسمه قديمي كه نشان مي داد زيرخاكي و احتمالاً مربوط به دوران گذشته است نگاه كرده و پس از سبك، سنگين كردن آن، از مرد جوان كه چهره اي سوخته و دست هايي پينه بسته داشت سؤال كرد: اگر فكر مي كني اين مجسمه عتيقه و زيرخاكي است چرا آن را نمي بري به ميراث فرهنگي تحويل بدهي؟ مرد جوان كه به نظر مي رسيد با شنيدن اين حرف دستپاچه شده جواب داد: من كه اطلاع درستي ندارم، پيش شما كه خبره و وارد هستيد آمدم تا اگر واقعاً اين مجسمه زيرخاكي و ارزشمند است چيزي هم نصيب من و شما بشود. حالااگر خريدار آن نيستيد، اشكالي ندارد، آن را مي برم جايي ديگر. فروشنده كه احساس مي كرد مرد جوان از گفته او ناراحت شده درحالي كه مجسمه را بار ديگر با دقت بررسي و نگاه مي كرد با خودش گفت: شايد واقعاً اين مجسمه زيرخاكي و مربوط به دوران باستان باشد. اين مرد هم كه روستايي است و مي شود سرش كلاه گذاشت. بنابراين نبايد بگذارم به اين راحتي از چنگم بگريزد. بنابراين رو به مرد جوان كرده و گفت: از حرف من ناراحت نشو، منظورم اين بود كه حالااز كجا معلوم اين مجسمه واقعاً قديمي باشد. تازه هر شيء قديمي هم كه ارزش زيادي ندارد، اگر دوست داري مجسمه را امانت اينجا بگذار تا من از چند نفر عتيقه شناس درباره آن سؤال كنم و قيمت واقعي اش را بپرسم.
مرد جوان با دودلي و اندكي ترديد جواب داد: ولي من زياد وقت ندارم و بايد فردا برگردم.
فروشنده پاسخ داد: من همين امروز از چند نفر درباره اين مجسمه تحقيق مي كنم، شما فردا تشريف بياوريد تا جواب قطعي را بدهم.
بالاخره مرد جوان پيشنهاد فروشنده را پذيرفت و پس از خداحافظي از مغازه خارج شد. با رفتن او، امانت فروش دوباره با دقت و كنجكاوي مشغول بررسي مجسمه شد. تصميم داشت به يكي از دوستانش كه در زمينه خريد و فروش اجناس زيرخاكي فعاليت مي كرد تلفن كند و موضوع را با وي در ميان بگذارد كه صداي بازشدن در مغازه و ورود خانم و آقايي كه از ظاهر و شكل و قيافه شان چنين به نظر مي رسيد كه خارجي هستند از تلفن زدن منصرف شد. خانمي كه همراه مرد خارجي بود از فروشنده درباره شمعدان نقره اي كه در ويترين قرار داشت سؤالاتي كرد و قيمتش را پرسيد. فروشنده كه هنوز مجسمه را در دست داشت به توضيح درباره مشخصات شمعدان نقره پرداخت. اما لابه لاي صحبت هايش متوجه شد كه مرد خارجي با كنجكاوي به مجسمه خيره شده و به زبان خارجي مطالبي را به زن همراهش مي گويد.
زن از فروشنده تقاضا كرد كه اگر اشكالي ندارد مجسمه را به دست مرد خارجي دهد تا او از نزديك آن را بررسي نمايد. فروشنده هم مجسمه را به او داد. پس از نگاهي دقيق از داخل كيفي كه به گردنش آويخته بود، ذره بيني را بيرون آورده و مجدداً با كنجكاوي به بررسي مجسمه پرداخت، سپس كتابچه اي را از كيف بيرون آورده و پس از ورق زدن آن و مقايسه چند عكس داخل كتابچه با مجسمه، جملاتي به زن گفت. فروشنده كه با زيركي دريافته بود مجسمه گاو بالدار چشم مرد خارجي را گرفته، منتظر شد تا صحبت هاي آنها تمام شود، سپس از زن پرسيد: نظر ايشان درباره مجسمه چيست؟
او پاسخ داد: ايشان باستان شناس است و از ايتاليا آمده است. درباره مجسمه هم اعتقاد دارد كه مربوط به دوران هخامنشيان است و تعجب مي كند كه چگونه اين مجسمه در موزه قرار ندارد. مرد امانت فروش كه بهت زده شده بود توضيح داد: اين مجسمه را افراد بومي از منطقه جيرفت پيدا كرده اند و براي فروش آن را به امانت گذاشته اند. اطلاع دقيقي هم درباره قدمت يا اصالت آن ندارم. زن صحبت هاي فروشنده را براي مرد خارجي ترجمه كرد و چند دقيقه اي با يكديگر صحبت كردند. سپس رو به مرد فروشنده گفت: ايشان مي گويند اين مجسمه اصيل است و ارزش تاريخي دارد اگر شما قصد فروش آن را داريد من حاضرم ۵ هزار دلار براي آن بپردازم.
مرد امانت فروش كه دود از كله اش بلند شده بود و اصلاً فكر نمي كرد مجسمه كوچك اين قدر ارزش داشته باشد پاسخ داد: همان طور كه عرض كردم، اين مجسمه را به صورت امانت پيش من گذاشته اند. بايد با صاحبش صحبت كنم تا ببينم آيا با فروش مجسمه به اين مبلغ رضايت دارند يا خير؟
زن پس از ترجمه صحبت هاي فروشنده و شنيدن حرف هاي مرد خارجي، به مرد امانت فروش گفت: ايشان مي گويد: اشكالي ندارد كه شما با صاحب مجسمه مشورت كنيد اما بدانيد كه براي آن بيش از اين مبلغ نخواهند پرداخت. به عنوان بيعانه ۱۰۰ دلار پيش شما مي گذاريم و فردا براي گرفتن جواب قطعي مراجعه مي كنيم. اگر صاحب مجسمه با فروش آن به اين مبلغ راضي بود الباقي پول را نيز فردا مي پردازيم، آيا با اين پيشنهاد موافقيد؟
امانت فروش كه اين پيشنهاد را به نفع خود مي ديد ۱۰۰ دلار از مرد خارجي گرفت و قول داد صاحب مجسمه را راضي به فروش آن كند.
با رفتن زن و مرد خارجي، فروشنده كه هنوز از بهت و حيرت بيرون نيامده بود با خوشحالي مجسمه را داخل پارچه اي پيچيده و آن را داخل كشوي ميزش قرار داد و با خود گفت، فردا كه فرد روستايي مراجعه كرد به او خواهم گفت اين مجسمه ارزش زيادي ندارد و تقلبي است. با اين روش او را وادار خواهم كرد كه مجسمه را به قيمت بسيار اندكي به من بفروشد. اما ساعتي بعد كه مرد جوان صاحب مجسمه به مغازه مراجعه و با اصرار از او خواست كه مجسمه را پس بگيرد انگار تمام نقشه هايي كه در ذهن امانت فروش بود بر باد رفت.
با تعجب از مرد جوان پرسيد چرا از فروش مجسمه پشيمان شده اي. هنگامي كه شنيد مجسمه ها ۲ تا هستند و يكي از آنها سهم برادر مرد جوان بوده و برادرش آن را به مبلغ يك ميليون تومان در خيابان منوچهري فروخته و او نيز قصد دارد مجسمه اش را به همان خريدار بدهد دستپاچه شده و پس از كلي چانه زني بالاخره موفق شد كه مجسمه را يك ميليون و پنجاه هزار تومان بخرد. چرا كه مي دانست مي تواند آن را به ۵ برابر قيمت به مرد خارجي بفروشد. فرداي آن روز مرد امانت فروش هر چه منتظر آمدن زن و مرد خارجي شد بي فايده بود و روزهاي بعد نيز خبري از آنها نشد. امانت فروش كه دلواپس شده بود مجسمه را به چند نفر عتيقه شناس نشان داد و هنگامي كه همه آنها به اتفاق گفتند اين مجسمه ساختگي و تقلبي بوده و هيچ ارزشي ندارد تازه متوجه شد كه مرد روستايي، زن و مرد خارجي با يكديگر همدست بوده و با صحنه سازي و اجراي نمايشي حرفه اي او را فريب داده اند

نویسنده:  دستان [ شنبه 25 خرداد1392 - 3:35am ]
عنوان پست:  Re: کلاهبرداریهای نوین: مراقب باشید

واقعا دوستان این مطالب وتجربیات رو مطالعه کنند تا بفهمند که تو این کار چقدر....

نویسنده:  mehran1545 [ شنبه 25 خرداد1392 - 3:04pm ]
عنوان پست:  Re: کلاهبرداریهای نوین: مراقب باشید

دوستان جريان سرقت طلا فروشي و دختر عشوه گر شنيديد؟ اما جريانش كمي رومانتيكه اگه مديران محترم اجازه بدند تعريف ميكنم :ymblushing:

نویسنده:  oshin [ شنبه 25 خرداد1392 - 3:07pm ]
عنوان پست:  Re: کلاهبرداریهای نوین: مراقب باشید

مشکلی نیست دوست عزیز.شما آزادین :D
بفرمائید گوش میدیم ;)

صفحه 1 از 2 همه زمان ها بر اساس UTC + 3:30 ساعت تنظیم شده اند.