صحنه هایی که آدمو متاثر می کنه

با سلام خدمت تمام دوستان
امیدوارم که شما جزو این دسته از ادمها نیستید
اما بعضی از مواقع وقتی برای کاوش به یک منطقه میرویم با صحنه ها مواجه می شیم بعضیا قبر گبر کاوش کردند و استخوان های اونو بیرون ریختند حالا کار ندارم چیزی داشته یا نه اما انسانیت میگه اون استخوان رو همینجوری رها نکن و برو اون خاک کن حتی قبل از عیدی یه قبر مسلمان رو دیدم دراورده بودند و استخوانها رو روی زمین ریخته بودند بابا اینکار گناه داره اگه دستگاه هتون زد اگه صددرصد مطمئن هستی قبر رو که ریختی بالا به اون مرده احترام بزار و استخوانهای اونو باز دفن کن اگه دیدی قبر یه مسلمون هست اصلان دست نزن
ادم وقتی اینکار رو می بینه از کار خودش هم منزجر میشه به خدا یکم انسانیت هم لازمه

به نکته خوبی اشاره فرمودید دوست خوبم ، البته من فکر نمیکنم دوستان متفکر انجمن ما دست به این کارها بزنن

سلام. به نظر من اصلا سمت قبرستون نریم خیلی بهتره. چون معمولا بار خوبی نداره. یا اکثرا بار ندارن تنها حسنش اینه که عمقشون کمه .مگه اینکه قبر پادشاهی یا سرداری باشه که اونم معمولا عمق زیادی داره و توی قبرستونهای معمولی نمیشه دنبالش گشت

دوستان یکی که مرده دیگه مرده چه سودی واسش داره که استخونش کجا باشه؟

دوست عزیز از بحث اسلام و دین و.... هم که خارج شیم کلا جنازه انسان با تمام جنازه ها فرق داره و اگه روی زمین رها بشه انواع و اقسام بیماری ها و امراض رو به وجود میاره.به خاطر همین هم هست که میگن مرده باید زیر خاک باشه و حتی عمق مشخصی هم براش در نظر گرفته شده

سلام دوست خوب من
از نظر اخلاقی خواه اون استخوانها مال یک فقیر یا برده خواه مال پادشاه و حاکم نباید بیرون از قبر باشه باید به اون احترام گذاشت این جدای از دین یک وظیفه انسانی هست
اون شخص هم در دوره خودش احترام داشته و اینکه ما ایرانی هستیم ما با تمدنی چند هزار ساله همواره منادی اخلاق بوده ایم اون شخص هم یکی از نیاکان ما محسوب میشود
با تشکر

منم با نظر بانتما موافقم!
خدا رو خوش نمیاد که آدم قبر کسی رو که با چه عزتی دفنش کردن رو.........

آره
درسته ببخشید من عذر میخوام اشتباه کردم دوستان

منهم با بانتاما موافقم به نکته مهمی اشاره کرد
بیاید و منبعد به نیاکان خود احترام بیشتری بگزاریم

سلام
بچه های چهار محال و بختیاری این و خوب می دونند یه امام زاده دارند به نام حمزه علی روی یه کوهه کنارش یه شتر سنگی با یه مرد سنگی و مقداری سنگ به شکل عدس و گندم وجود دارد داستانشم محلی ها اینجور می گند که شخصی تاجر داشته از اونجا رد می شده از ترس سیل و راهزن پناه می بره به امامزاده صبح پا میشه و میگه تا امامزاده خوابه برم نذر هم بی نذر بعد همین که می خواسته شتر رو حرکت بده خودشو شتر و بارش همه سنگ میشن.
حالا داستانش بماند
از بچگی ما می رفتیم اونجا برای تفریح و گردش همین شترو مرد و بارش رو می دیدیم اما چند روز پیش که رفتم گفتم یه عکسی هم بگیرم دیدم کلا زدن خرابش کردن ملت هم هرکی میاد برای تفریح یه تیکه از سنگ های که شبیه عدس و گندم هست رو می کنه و میبره کلا داغون شده بود
خیلی خیلی به حال و روز خودمون تاسف خوردم اونجا واقعا چیز عجیبی بود که خراب شد و رفت
با تشکر