فلزجو FelezJoo https://www.felezjoo.com/ |
|
كیش و فلسفه زرتشت https://www.felezjoo.com/viewtopic.php?f=37&t=1286 |
صفحه 1 از 4 |
نویسنده: | patriot [ جمعه 4 بهمن1392 - 3:20pm ] |
عنوان پست: | كیش و فلسفه زرتشت |
این نوشته فقط و فقط در جهت تحقیق و تفکر می باشد، خواهشمندم دوستان به دور از تعصب مطالعه کنند در حال حاضر كم و بیش در حدود دویست هزار نفر زرتشتی در دنیا وجود دارند. بیشتر زرتشتیانِ گیتی درهندوستان زندگی می كنند كه شمارشان در حدود سد هزار نفر می باشد و به نام پارسی مشهورند. بیشتر پارسیان در سده نهم میلادی به سبب ستمگری و فشارِ مسلمانهای متعصب ، بناچار خاك میهن خود را ترك و به هندوستان كوچ كردند. آیه 29 سوره 9 : « قتال کنید با اهل کتاب، آنهایی که به الله و روز رستاخیزاعتقاد ندارند ... تا آنگاه که درحالت خواری و پستی جزیه بپردازند. » سوره التوبة (29) قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیوْمِ الآخِرِ وَلاَ یحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى یعْطُواْ الْجِزْیةَ عَن یدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ آیه 122 سوره 9 : « ای اهل ایمان با کافران از هر که با شما نزدیکتر است قتا ل کنید و باید کفار در شما درشتی و نیرومندی و قدرت و پایداری حس کنند. » سوره التوبة (123) یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِینَ یلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْیجِدُواْ فِیكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ اكنون نیز، شوربختانه اگر از ایرانیان پرسش شود كه از كیش زرتشت چه میدانند بیشتر آنها پاسخ خواهند داد كه زرتشتیان آتش پرست هستند وهمانند یهودیان و مسیحیان و دیگر كافران، ناپاك میباشند. هر چند که تبعیض گذاشتن مابین اشخاص بعلت نژاد و باورهای د ینی آنها نادرست ودور از خرد میباشد، اما در قرآن سوره التوبة (28) تنها بت پرستان (مشرکان) را ناپاک نامبرده است. در كشورهای باختری هم مردم خیلی كمتر به فلسفه زرتشت آشنایی دارند و بیشتر آنها با شنید ن نام زرتشت تنها به كتاب نیچه، فیلسوف شهیر آلمانی، بنام “چنین گفت زرتشت” اشاره می كنند. بنابر آنچه گفته شده شایسته است این فلسفه یی را كه آئین وفرهنگ نیاكان ایرانیان را تشكیل می داده و چند سد سال در ایران باستان روش زندگی و تمدن را پایه گذاری می كرد، امروزه تا آنجا به فراموشی گرائیده كه كمتر كسی با آن آشنایی دارد. اكنون كوشش می كنیم كه این فرهنگ كهنسال را بازگو كنیم تا سرشت راستین فلسفه و كیش زرتشت روشنی گرفته و از پیشداوریهای نادرست، كینه توزانه و بی پایه نسبت به كیشی كه بن مایه تمدن ایرانیان باستان بوده، كاسته شود. آیا نخستین یكتاشناسی كه در تاریخ از آن یاد شده فلسفه است یا دین؟ پاسخ به این پرسش آسان است. چون با اندكی كنكاش در آئین زرتشت می توان دریافت كه این اندیشمند، هیچگاه خود را با كارمایه جهان برین پیوند نداد. او هیچگاه به خود فرنام پیامبری نبسته و هیچگاه وانمود نكرده است كه با پروردگاری كه پهنه كهكشانهایش بیش از20 میلیارد (20 هزار میلیون) سال نوری است نشست و برخاست داشته و یا به گونة ویژهای با او پیوند داشته است. برای اینكه تا اندازهای به بزرگی كهكشانها پی ببریم باید به این نكته اشاره كنیم كه ذره نور در هر ثانیه 300 هزاركیلومتر، بیش از هفت بار دور کره زمین را میپیماید. بنا براین مسافتی راکه ذره نوری دریک سال می پیماید از پندار آدمی بیرون است. از سوی دیگر برای شمارش عدد 20 میلیارد، دستگاهی مورد نیاز است كه بیش از 500 سال به گونه پی در پی به شمارش بپردازد. زرتشت هیچ گاه به پیروانش فرمان نمیدهد، بلكه او رهنمود میكند كه هر كس با خرد خود بسنجد تا از این راه به كردار نیك دست یابد و همچنین به آفریدگاری پی ببرد كه جهان هستی را آفریده. بنابر این می توان گفت كه اگر پیامبردستیار پروردگار است، پس زرتشت نه پیامبر بود و نه اینكه اندیشه و آئین او را میتوان “دین” نامید، بلكه زرتشت آموزگار اندیشمندی بوده است كه به یاری خرد خویش به وجود آفرید گار پی برده و از زبان پاك و راست گویش از نشست و برخاست و همچنین از پیام آوردن از پروردگار سخنی نگفته است. گاتاها سرود چهارم (31) بند 8 ای خداوند جان و خرد، هنگامیکه با اندیشه خود تورا سرآغاز و سرانجام هستی شناختم. با دیده خرد تورا دریافتم. براستی تویی آفریدگار جهان هستی وتویی سرچشمه اندیشه نیک زمان و جایگاه زیست زرتشت در باره زمان و جایگاه زیست زرتشت، به سبب از بین رفتن نوشتارهای وابسته به آن به ویژه پس از تازش اسكندر مقدونی و تازیان و از بین بردن نسكخانههای (كتابخانههای) ایرانیان استوارنامة بایستهای در دسترس نداریم كه بر پایة آن به بازگویی از زمان و جایگاه زیست زرتشت بپردازیم. بنابر این تنها می توان گفت كه در گذشته گروهی از پژوهشگران بر این باور بودند كه زرتشت در حدود شش سد تا هزار سال پیش از زادروز مسیح میزیسته ولی اكنون پژوهشگران دیگر زمان زندگی او را تا چهار هزار سال پیش از زاد روز مسیح گمان می زنند. زادگاه و جایگاه زندگی زرتشت هم چندان آشكار نیست، ولی گروهی از تاریخ نویسان بر این گمانند كه او در یكی از شهرهای خراسان مانند نیشابور و یا هرات و بلخ زندگی می كرده است. از گاتها كه تنها بازمانده از سرودهای زرتشت است چنین برآورد میشود كه او چون مورد پیگرد روحانیان و سوداگران دینی همزمان خود قرار گرفت، بناچار از زادگاه خود گریخت و به یكی از فرمانروایان آن زمان بنام گشتاسپ پناه برد و پس از چندی او توانست گشتاسب را هم به یكتاپرستی راهنمایی كند. چرا زرتشت در برابر باورها و رسوم دین همزمان خود میترا شورش كرد و بدین وسیله فلسفه خود را به آگاهی مردم رسانید؟ در سنگ نبشتههای داریوش بزرگ كه اندیشه زرتشتی داشته، اشاره شده كه او “اهورامزدا” را آفریننده زمین و آسمان شناخته و ستایش میكند. " اهورامزدا" که آسمان را آفرید، زمین را آفرید، انسان را آفرید، نعمت را برای انسانها آفرید. به داریوش شاه فرمانروایی سرزمینی را بخشید که بزرگ است،و دارای انسانها و اسبهای نیکوست" همچنین بنا به گواهی هردوت تاریخ نویس یونانی کتاب 1 بند 131، كیش ایرانیان در آن زمان یكتاپرستی بوده و آنها بت پرستی را نكوهش می كردهاند. بدین گونه انگیزه شورش زرتشت در برابر دین میترا كه پیش از او دین ایرانیان بوده روشن است. زیرا در دین میترا به وجود پروردگار، پی نبرده بودند و همچنین از غربانی كردن حیوانات كه در دین میترا رسم بود بیزار بود و از سوی دیگر او نوشیدن نوشابه مخدر و كرخ كننده “هااوما” كه انسان را از اندیشه نیك باز میدارد و بین پیروان دین میترا مرسوم بود، كاری ناپسند میدانست. به این فرنود زرتشت با فلسفه و آئین خود به مبارزه با دین میترا برخاست. پایههای كیش زرتشت زرتشت بنیان آئین خود را بر „اندیشه نیك“، „گفتار نیك (راستگویی) “ و „كردار نیك“ نهاده است. او با اندیشه توانای خود دریافت كه پایه همه انگیزههای گیتی بر كنش و واكنش (عمل و عكسالعمل) است، زیرا پاسخ هر منش نیكی، دریافت كردار نیكوست. بنابراین در جاییكه مردم در كنار یكد یگر زندگی می كنند اگر به نیكی روی آورند جز نیكی نخواهند دید و اگر به بدی دست بیازند، بدی آنها را در بر خواهد گرفت. پس اگر كسی دست به دزدی و كردار ناهنجار زد نباید در شگفت شود اگر روزی دزدی دیگر چیزی از او برباید و یا به او بدی و زشتی روا دارد. زرتشت هیچ گاه شایسته ندید خدایی را ستایش كند كه پارهخوار (رشوه ستان) باشد و در روی زمین دستگاه سوداگری به راه بیاندازد و در برابر آنها بخششهایی از بهشت را به آفریدگان خود ببخشد. آفرید گار او داد و ستد گر و فروشنده و خریدار نیست و نیازی به چاپلوسی بندگان خود ندارد. پروردگار زرتشت اندیشه ساز و رهنمای آفریده گان خود برای برپایی یك زند گی نیك و سرشار از مهر و مهرورزی است. پس به همین انگیزه زرتشت پایه و بنمایه آئین خود را بر اندیشه نیك، گفتار نیك (راستگویی) و كردار نیك نهاده است. و نیز باید دانست كه چون هر كسی در این كیش باید با آزادی كامل به دستیاری اندیشه نیك خود، راه نیك را انتخاب كند و چون فرهنگ و خرد انسان بخش بیشتر اندیشه نیك را در بر میگیرد، از این رو پیروان این كیش باید در آموزش دانش و فرهنگ زمان خود از هم پیشی گیرند. و بدین ترتیب فلسفه و كیش زرتشت پیوسته پیشرو و پویا بوده و در گذشت زمان د چار واپسگرایی و عقب افتاد گی نخواهد شد. فروهر یكی ازسمبلهای كیش زرتشت فروهراست، كه بگونه فشرده می توان گفت فروهر روان آدمی است كه پیش از زاده شدن وجود داشته و پس از در گذشتن هم باز خواهد ماند و نباید جایگزین آفریدگارو یا اهورامزدا گردد. گروهی از نویسندگان گویا نمی خواستند بپذ یرند كه زرتشت بر خلاف بیشتر ادیان برای آفریدگار سیما و پیكری نیا ند یشید و درهیچ بخشی از گاتها از چهره اهورامزدا اسمی نبرده است. گاتاها سرود چهارم (31) بند 8 می گوید: “ای مزدا هنگامی كه تو را با نیروی خرد و اندیشه ژرف جستجو كردم و با دیده خرد به تو نگریستم دریافتم كه تویی سرآغاز و سرانجام همه چیز، تویی سرچشمه خرد و اندیشه و تویی آفریننده راستی و پاكی و داور و دادگر همه كردار مردمان” گروهی از نویسندگان برای خرسندی و برآوردن آرزوی خود، به كیش زرتشت تهمت بت پرستی می بندند و برای این كارازسنگ نبشتههای یك پادشاه دوره ساسانی كه پیش از هزار سال پس از زرتشت زندگی میكرده شاهد میآورند. باید اینگونه نویسندگان ناآگاه را به نوشته هرودت تاریخ نویس یونانی كه در حدود پانسد سال پیش از میلاد میزیسته، رهنمون شد. هردوت در كتاب اول خود در بخش 131 مینویسد: “در ایران بت سازی و ساختن نیایشگاه و خانه خدا ناشایست بوده و كسانی كه این كار را میكردند از دید آنها مردمی نادان به شمار می آمدند. بنا به اندیشه من ایرانیان برخلاف یونانیها به بتها دلبستگی نداشتند.” چون در پیكر فروهر دو نیروی “سپنتا مینو” كه نیروی نیكی و “انكره مینو” كه نیروی بدی است كنده كاری شده است گویا از آنها چنین برداشت كردهاند كه این اهورامزدا است كه با انكره مینو در جنگ می باشد. روشن است كه چنین برداشت نادرست كه پایه فلسفه “زروان” میباشد هیچ وابستگی به فلسفه و اندیشه زرتشت ندارد و به آن آسیب میرساند. این همانند آن است كه ناآگاهان در نوشتههای خود پورسینا (ابوعلی سینا) را یك دانشمند تازی میشناسانند، همان گونه كه بیشتر آنها از كندن آبراهه سوئز (كانال سوئز) به فرمان داریوش بزرگ دم فرو بسته و نمیخواهند بپذ یرند كه اندیشه ایرانی در دانش و فلسفه از چنان توانمندی والایی برخوردار بوده است. "داریوش شاه میگوید: من ایرانی هستم، از مملکت ایران سرزمین مصر را تصرف کردم. من دستور دادم که این کانال را ، از رود نیل که در مصر جاری است به دریایی که به جهت ایران است حفر کنند. همانگونه که دستور دادم این کانال حفر شد که تا کشتیها مابین ایران و مصر در حرکت باشند." شرح سیمای فروهر چون غیر از كندهكاری سیمای فروهر كه در سنگنبشههای ایران باستان مانند تخت جمشید وجود دارد نوشتهای در این مورد در دسترس نداریم، از این رو بناچار برای باز نمود پیكر فروهر باید از گفتار گذشتگان كه سینه به سینه به ما رسیده بازگویی كنیم. پیوست: image001.gif 1- سیمای فروهر كه همانند چهره آدمی است و نمود همبستگی با او را دارد. 2- دو بال در دو سوی فروهر كه دارای سه شهپر میباشد و نشانگر “اندیشه نیك، گفتار نیك و كردار نیك” است كه انگیزه پویایی و پرواز و پیشرفت است. 3- پائین تنه او كه دارای سه بخش می باشد، نمودار“اندیشه وگفتار و كرداربد” استكه نابههنجاریها و زشتیها از آن سرچشمه میگیرد و مایه سرنگونی آدمی میشود. 4- در دو سوی این پیكره دو چنبره دیده میشود كه دو نیروی “سپنتامینو” و “انكره مینو” را بازگو میكند كه نخستین به سوی چهره و دومی در پشت پیكره است و در اینجا باز هم اشاره به این میشود كه ما باید روی به نیكی آورده و به بدی پشت كنیم. 5- در میان تنه و یا دورن فروهر یك دایره وجود دارد كه نمایانگر بیآغازی و بیپایانی روان می باشد. 6- یك دست فروهر به سوی بالاست كه نشانه كوشش برای رسیدن به والایی است. 7- و در دست دیگر او حلقه ای استكه گروهی بر این باورند كه آن حلقه پیمان است و نمودار ارج فراوان پیمان و وفاداری به آن در این کیش است. در آئین زرتشت، فروهر و یا روان انسان دارای دو نماد خوبی و بدی است و این امر به خوبی بن مایه فلسفه زرتشت را نشان میدهد كه هر كس باید تلاش نماید تا نیروی سپنتامینوی خود را فر و شكوه بخشد و كارمایه “انكره مینوی” را به زیر پا بكشد و با این پیكار دو گونه گان روان خود را فرهی داده تا راه را بر والایی و رستایی مینوی خود بگشاید و پیشرفت نماید و كامیاب شود. گاتاها سرود سوم (30) بند 3 اینک، آن دو مینوی همزاد که در آغاز، در اندیشه و انگار پد یدار شد ند، یکی نیکی را مینماید وآن دیگری بدی را. شخص خرد مند از ایند و نیکی را برمیگزیند، وشخص نادان بدی را. از سویی دیگر چون دایره میان پیكره نشانه جاودانی بودن روان است می توان اینگونه برداشت كرد كه هر اندازه كه آدمیان برای والایی فروهر خود بكوشند پس از درگذشت از این جهان روان آنها از پایگاه بالاتری برای رساییهای خود، دوره نوینی را آغاز خواهد كرد. بر همین انگیزه است كه ایرانیان باستان پس از درگذشت نزدیكان خویش گریستن و زاری و اندوه را نكوهیده و ناشایست می دانستند. زیرا زمانی كه ما بپذیریم كه فروهر و یا روان دلبندان ما با گذشتن از این جهان دورهای از رسایی خود را پشت سر می گذارند و از پایگاه بالاتر و نوی، راه رستایی خود را می پیمایند باید خرسند و شاد بود نه اندوهگین و گریان، هر چند كه نبود آنانها، مایه تلخكامی و ناگوارایی برای بازماندگان باشد. بدین ترتیب، در فلسفه زرتشت هر كسی بر پایه سرشت فروهر خود پاسخگوی رفتار خویش است. بر نهاد چنین اندیشه نیرومند و والایی بود كه هیچگاه كوروش بزرگ و یا بیشتر پادشاهان باستانی ایران به گواه تاریخ نه تنها كیش زرتشت را به زور به مردم ندادند و ستمی بر آنان روا نداشتند بلكه باورهای د یگران را هم آزاد گذاشتند و به اندیشه و كیش و آئین آنها ارج نهادند. گاتاها سرود چهارم (31) بند 11 ای خداوند خرد، هنگامیکه در آغاز برای ما جسم و جان و وجدان آفریدی وبما همچنین نیروی اندیشیدن وتوان کارکرد ن وسخن گفتن بخشیدی، تاهرکس بد لخواه خویش وبا کمال آزادی کیش خود را بر گریند. همچنین به پیروی ازهمین باورآئین زرتشتی ونیز دستورهای مردمی این بزرگمرد خردمند جهان استكه فرمان نامه هودههای مردمی (حقوق بشر) كوروش بزرگ هنگام گشایش بابل می گوید: “من به هیچ كس پروانه ندادم كه مردمان را آزار و به شهر ویرانی برساند. من فرمان دادم كه نباید هیچ خانهای آسیب ببیند و نباید به دارایی كسی دستبردی زده شود و سرمایهای به پروره برود و چاپیده شود. فرمان دادم كه همه مردم در پرستش خدایان خود آزاد باشند. فرمان دادم كه همه مردم در اندیشه، جا، دین و رفت و آمد آزادند. هیچ كس نباید كسی را بیازارد.” شوربختانه پادشاهانی هم مانند خشایارشاه هخامناشی وانوشیروان ساسانی هم بوده اند که تحت تاثیر کرپانها (روحانی نمایان) مانند „کارتیر“ آزادی باورهای دینی دیگرانرا زیر پا نها دند فلسفه جاودانگی زرتشت به گونهای كه می دانیم بنیاد كیش زرتشت را اندیشه نیك، گفتار نیك (راستگویی) و كردار نیك تشكیل میدهد. گاتاها سرود هشتم (43) بند 8 سپس گفتم: منم زرتشت، وتا آنجا که توان دارم د شمن دروغگویان ویاور راستکاران هستم. ای مزاد، میخواهم که پیوسته ستایشگرت باشم واز نیروی بیکرانت برخوردار گرد م. در باره راستگویی ایرانیان باستان در بخش 136 كتاب اول هرودت میخوانیم كه: “پسرهایشان از سن پنج سالگی تا بیست سالگی سه چیز را میآموزند. اسب سواری، تیراندازی و راستگویی”. و هم چنین در بخش 138 هرودوت ادامه میدهد: “سخن زشت نمیگویند وهیچ چیز را بد تر از دروغ گویی نمی دانند و پس از دروغ گفتن، وام گرفتن را بد می دانند، زیرا آنها باور دارند هركس بدهكار باشد ناچار میشود كه گاهی دروغ بگوید.” چون در آئین زرتشت هر كسی تنها با اندیشه نیك خود پاسخگوی رفتار خود میباشد از سوی دیگر اندیشه نیك بیشتر با فرهنگ وابستگی دارد، پس هر گاه پیروان او اگر هم گفتهای از زرتشت یافتند كه با دانش روز ناهمگون بود، باید از انجام آن خودداری كنند و این یكی دیگر از فروزههای پرارج كیش زرتشت میباشد. به گواه تاریخ و نویسندگان و پژوهشگران آئین زرتشت، بسیاری از غوانین زرتشت كه در باره اخلاق همگانی و پیوندهای انسانها سخن می گوید، پس از گذشت چند هزار سال، اكنون بشریت پیشرو به بایستگی و پایگاه آن پی برده و این در حالی است كه در بیشتر ادیان به آنها ارج و خردمندی داده نشده است. برای نمونه: 1- همسانی زن و مرد كه در گاتها (سرودهای) زرتشت به آن اشاره شده و در تاریخ ایران باستان هم با حكومت و فرمانروایی زنانی مانند پوراندخت به این كشور بارها بازنمایی شده است. در این جا نیكوست كه به واپسین گفتگوی نشست سازمان كشورهای هم بسته (سارمان ملل متحد) كه در پایان سال 1994 میلادی در شهر قاهره در باره “زایش بیاندازه زیاد” انجام گرفت، نگاهی بیندازیم كه سرانجام پس از گفتگوهای فراوان یك راه جلوگیری از این دشواری بزرگ و پیچیده جهانی را “برابری پایگاه زن و مرد” دانستند. 2- پاك نگه داشتن آب و خاك و هوا و آتش نیز یكی دیگر از شیوههای این آئین است كه برای نمونه هرودوت در كتاب اول خود در بخش 138 هم در پاك نگه داشتن آب روان در ایران باستان به آن اشاره كرده است. ایرانیان هیچگاه در آب جاری و رود خانه ادرار و آب دهان نمیریزند و خود را د رآن نمی شویند، و اجازه نمیدهند که شخص دیگری هم آنرا انجام دهد. آنها به رود خانه ها خیلی ارج میگزارند. 3- در فلسفه و اندیشه زرتشت، از بردهداری و سرسپردگی آدمی كه از لغزشهای ناهمگون برخی دینها است نشانی وجود ندارد. 4- دیگر از روشهای این آئین كوشش و تلاش برای برداشتن فرآوردهها و ناشایست داشتن كاهلی (تنبلی) بوده است كه بارها در گا تها به آن اشاره شده است. كاهلی و از تلاش دیگران روزی خوردن و مال و منال دیگران را ربودن، سخت نكوهیده و زشت است و هر كس چنین كند ستمكار بشمار میآید و خویشكاری هر كس است كه در برابر چنین ستمگرانی سخت به پای بایستد و نبرد كند و ستمدیده را از دست ستمكار برهاند. هر كس باید از بازوی خویش و به دنباله تلاش خود به خواستههایش دست بیابد و از فرآوردههای كاشته شده خویش بهره گیرد. گاتاها سرود شانزدهم (51) بند 12 شخصی که بوسیله فرمانروایان فریب خورد، در دوران زندگی خود، زرتشت اسپنتمان را خشنود نمیسازد، برای اینکه هر کس با کار وکوشش خود به رسایی میرسد. دراینمورد باید اشاره کرد، که این راهنمایی بهترین وسیله برای جلوگیری ازتشگیل دولتهای مستبد وخود کامه است. زیرا هرگاه فرمانروایی نتوانست اشخاص کاهل که در پی سرمایه بدون زحمت هستند استخدام کند تا ملت را تحت فشارخود قرار دهد، هیچگاه شهروندان بزیر فشار فرمانروایان نخواهند رفت. 5- همانگونه که اشاره شد، بت پرستی و سنگ پرستی و خانه خشت و گلی پرستیدن كه همه ساخته و پرداخته دست آدمی است، در آئین زرتشت ناشایست است. “خانه خدا”، خانه خشت و گلی دست پرورده انسان نیست، “خانه خدا”، در اندیشه و روان آدمی است. 6- آئین زرتشتی، نه تنها هیچ ستمی را بر آدمیان پذیرا نیست و سخت در برابرش به پیكار برمیخیزد، ستم در برابر جانوران هم نكوهیده و غربانی كردن حیوانات را گونهای تبهكاری آدمی بر جانوران به شمار میآورد. پایگاه نور و آتش در آئین زرتشت. در این كیش، زرتشت نور و آتش را كه پاكترین پدیده روی زمین است و به هیچگونه آلوده نمیشود، سمبل اهورامزدا انتخاب كرد و برای آن پایگاهی بلند و پرشكوهی برگزید. به همین دستاویز گروهی از نادانی و یا بد سرشتی وفریبكاری، كیش زرتشت را دین آتش پرستی می نمایانند تابااین انگیزه به اندیشه خود بریكتاپرستی این كیش سرپوش بگذارند. در این گاه باید به این نكته اشاره كرد كه همین نابخردانی كه آئین زرتشت را به آتش پرستی میخواهند آلوده كنند، خودشان به شایستگی نور و آتش باور داشته و به همین فرنود، آنها در “خانه خدای خود” شمع روشن می كنند و هم چنین در كتاب دینی آنها هم، این برگزیدگی شایسته نیز بازگو شده است. سوره النور «35» خداوند نور آسمانها و زمین است؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانى است كه در آن چراغى [پر فروغ] باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون یك ستاره فروزان، این چراغ با روغنى افروخته مىشود كه از درخت پربركت زیتونى گرفته شده كه نه شرقى است و نه غربى؛ [روغنش آنچنان صاف و خالص است كه] نزدیك است بدون تماس با آتش شعلهور شود؛ نورى است بر فراز نورى؛ و خدا هر كس را بخواهد به نور خود هدایت مىكند، و خداوند به هر چیزى داناست. سوره النور«35» اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّی یوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَیتُونِةٍ لَّا شَرْقِیةٍ وَلَا غَرْبِیةٍ یكَادُ زَیتُهَا یضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یشَاء وَیضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ معجزه و یا شگرف كاری معجزه، یعنی پشت هم اندازیهای دروغین، یكی دیگر از پایههای اساسی دینهای گوناگون است كه بنیانگزار و دكانداران آنها سر زبانها میاندازند تا بدین وسیله مردم را با فریب و ریا به پیروی از دین خود بكشانند. این ژاژخایی و بیهودهگوییها پس از چندی آنچنان درك و فهم پیروان این ادیان را تخدیر میكند كه آنها توانایی هر گونه سنجش فكری را از دست می دهند. شگفت آنجاست كه حتی برخی از افرادی كه در رشتههای گوناگون علمی دارای سرمایههای سترگ و اندیشههای والا هستند و به آسانی به افكار پوچ و نیزنگ بازی دكانداران سایر ادیان پی میبرند، كمتر توانایی آن را پیدا میكنند تا در مورد باورهای مذهبی خود كنكاش و ژرف نگری كرده و به درستیها دست یابند. این افراد آن چنان به وسیله دكانداران دینی شستشوی مغزی شدهاند كه اگر چه در رشتههای گوناگون دانش و فرهنگ به والایی دست یافتهاند ولی شوربختانه در باورهای دینی خود از اندیشههای نسنجیده، بیارزش و خرافاتی كه هیچ پیوندی با داتش و فرهنگ ندارند پیروی می كنند. در باره معجزه در آئین زرتشت باید اشاره كرد كه برخی از پیروان این كیش به سبب فشار تازیان به ناچار به این ترفند كه زرتشت هم معجزه كرده(خندیدن او بهنگام تولد)، كوشش كردند كه او را“پیامبر” وانمود كنند تا بدین گونه ازجبرمسلمانان متعصب بكاهند واین ترفندسبب شد كه آسیبی بزرگ به آئین زرتشت وارد شود. شوربختانه باوجود این نیرنگ نتوانستهاند از كشتارهای همگانی وبی دلیل پیروان زرتشت كه پس از پیروزی تازیان هم چند سد سال در ایران دنباله داشت جلوگیری كنند. زرتشت بنا به گواه گاتاها كه تنها بازمانده آموزشهای اوست، هیچ گاه ادعای پیامبری نكرد و بنابر این نیازی هم نداشته كه با دست یازی به “معجزه” به گول زدن پیروان خود بپردازد. خرد مندانی كه ازگاتاها وهمچنین از نوشتار تاریخ نویسان باستان آگاهی دارند، میدانند كه معجزه و یا شگرف كاری كه چیزی جز ترفند نیست در كیش زرتشت جایی ندارد. گاتاها سرود چهار (31) بند 2 چون با این آموزشهای نا درست، گزینش راه بهتر،روشن وآشکار نیست. من چونان آموزگاری که برگزیده مزداست، به سوی شما میایم، تا زندگی کردن برابر آیین راستی را بهر دو گروه بیاموزم. چرا فلسفه زرتشت كم كم به تدریج به فراموشی گرائید؟ پاسخ این پرسش هم روشن است. چون زرتشت با داد و ستد به نام پروردگاربرای به دست آوردن جاه و جلا ل رویگردان بود و هم چنین با غربانی كردن چهارپایان كه برای پیشوایان دینی یك سرچشمهای دیگر برای اندوختن سرمایه بود، كاری ناپسند و ناشایست دانست و از سوی دیگر، چون در فلسفه خود بارها اشاره میكند كه هر انسانی تنها با پی گیری از سه كنش اندیشه نیك، گفتار نیك (راستگویی) و كردار نیك راه رسایی و والایی خود را می پیماید و دیگر برای رهبران دینی جایی نگذاشت كه بتوانند مانند ادیان دیگر با نیرنگ خود راما بین آفریدگار و پیروان خود جای دهند كه با نوید بهشت و تهدید به دوزخ به مال و منال مردم دست بیازند. همچنین بنا به گواهی هرودوت، زرتشت حتی نیایشگاه و “خانه خدا” را كه در حقیقت خانه خود این دكانداران دین بود، از آنها گرفت. بنابر این دیگر راهی برای این فریبكاران نماند كه بتوانند با دستمایه آن به كسب جاه و توان و اندوختن مال و منال بپردازند، پس سخت به دشمنی با فلسفه زرتشت برخاستند. پس از درگذشت زرتشت، روحانیان دینی آن دوره كوشیدند كه از نو باورهای گذشته را در كیش زرتشت رخنه دهند تا راه برای بهره كشی از پیروان خود برایشان باز گرد د. بنابر این پس از چندی كه ازدرگذشت زرتشت گذشت، دگر بار كیش میترا و آناهیتا در ایران آنچنان پیشرفت كرد كه اردشیر شاه پس از اهورامزدا میترا و آناهیتا را هم ستایش می نمود. „اردشیر شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، شاه این زمین، داریوش شاه دوم، داریوش پسر اردشیر اول، پسر خشایار، پسرهیشتاسب هخامنشی میگوید: این تالارستون دار را بخواست اهورامزدا، آناهیتا و میترا بنا کرد م. امیدوارم که اهورامزدا، آناهیتا و میترا منرا از هر ناخوش آیندی نگهداری کند وهمچنین این بنا را.“ بر خلاف روشهای بزرگمردانه كوروش و داریوش بزرگ، خشایارشاه پس از چیرگی بر یونانیان، شوربختانه بنا برسفارش روحانیان، دستور داد كه كاخها و نیایش گاههای شهر آتن را آتش بزنند و این رفتار ناشایست او سبب شد كه اسكندر مقدونی نیز پس از شكست هخامنشیان، دستور داد تا تخت جمشید را آتش بزنند و كتابخانهها را بسوزانند تا به گمان نادرستش اندیشه والای ایرانی را نابود كند. از سوی دیگر چون مایل بود یونانیها از دانش و فلسفه ایرانیان بهرهمند شوند، شماری از نوشتار ایرانیان را پیش از سوزاندن و نابود كردن به زبان یونانی ترجمه كردند كه پس از آن بخشی از پایههای دانش و فلسفه باختر زمین را بنا گذارد. تازیها هم پس از تازش به ایران با این باور که اگر بر ایرانیان پیروزشوند زن وفرزندان و اموال ایرانیان را تصرف خواهند کرد، و اگر کشته شوند به بهشت به آغوش حوریان بحشتی خواهند رفت دودمان ساسانی را شكست دادند سوره الصف آیه 9-11 سوره 61 «9» اى كسانى كه ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتى راهنمائى كنم كه شما را از عذاب دردناك رهایى مىبخشد؟! «10» به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جان هایتان در راه خدا جهاد كنید؛ این براى شما [از هر چیز] بهتر است اگر بدانید! «11» [اگر چنین كنید] گناهانتان را مىبخشد و شما را در باغهایى از بهشت داخل مىكند كه نهرها از زیر درختانش جارى است و در مسكنهاى پاكیزه در بهشت جاویدان جاى مىدهد؛ و این پیروزى عظیم است سوره الصف (9) یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِیكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ (10) تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَیرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (11) یغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَیدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَیبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (12) وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ سوره النساء «25» وزنان شوهردار [بر شما حرام است؛] مگر آنها را كه [از راه اسارت] مالك شدهاید؛ [زیرا اسارت آنها در حكم طلاق است؛] اینها احكامى است كه خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها [كه گفته شد]، براى شما حلال است كه با اموال خود، آنان را اختیار كنید؛ در حالى كه پاكدامن باشید و از زنا، خوددارى نمایید. و زنانى را كه متعه [= ازدواج موقت] مىكنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهى بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یكدیگر توافق كردهاید. [بعداً مىتوانید با توافق، آن را كم یا زیاد كنید.] خداوند، دانا و حكیم است . سوره النساء (25) وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا مَلَكَتْ أَیمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَیكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاء ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِینَ غَیرَ مُسَافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَیكُمْ فِیمَا تَرَاضَیتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِیماً حَكِیما و سپس به این باورکه تمام دانشهای دنیا درقرآن وجود دارد، د د منشانه به گونه گسترده هرجا نوشته و یا دفتری یافتند، آن را به آب و آتش سپردند سوره : الانعام «58» كلیدهاى غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، كسى آنها را نمىداند. او آنچه را در خشكى و دریاست مىداند؛ هیچ برگى [از درختى] نمىافتد، مگر اینكه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانهاى در تاریكیهاى زمین، و نه هیچ تر و خشكى وجود دارد، جز اینكه در كتابى آشكار [قرآن] ثبت است. سوره : الانعام (58) وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیبِ لاَ یعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَیعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ یعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یابِسٍ إِلاَّ فِی كِتَابٍ مُّبِینٍ. چند سد سال هم از سخن گفتن به زبان فارسی جلوگیری كردند تا ایرانیان را از ریشه فرهنگی خود جدا سازند و مانند برخی ازكشورها چون مصر و سوریه برای همیشه به زیر زنجیر اعراب بكشند. خوشبختانه پیش از آن كه زبان فارسی به نیستی گراید با دستیاری روانشاد فردوسی توسی دگرباره زنده شد. تازیان همچنین برای چیرگی سد در سد بر ایرانیان، به زورمذهب اسلام را بر ایرانیان تحمیل كردند و در این راستا به كشتار همگانی پیروان آئین زرتشت پرداختند و برای تبرئه خود از این كار ناهنجار و نكوهیده كه مدت چند سد سا ل ادامه داشت، زرتشتیان را به آتش پرستی بد نام كردند. شوربختانه پس از تازیان باز زمانی بس گسترده زرتشتیان زیر فشار و ستم تازه مسلمانهای متعصب بودند، تا آنكه زنده یاد رضاشاه بزرگ به این ستمگری و آزار زرتشتیان و دیگر اقلیتهای مذهبی ایران پایان داد. چون گفتاروفلسفه زرتشت چند سد سال تنها و تنها ازسینه به سینه بازگومیشد، شوربختانه درهردوره اندیشهها و گمانهایی كه هیچ پیوندی با آموزشها و فلسفه راستین زرتشت وابستگی نداشت به آن افزوده شد. این كار نكوهیده را بدخواهان و دكانداران دین برای بهرهبرداری ویژه خود انجام دادند و با این روش مقدار زیادی از رسوم و فلسفه دینهای میترا، آناهیتا و زروان را با آئین زرتشت درآمیختند و با این كار ناهنجار به فلسفه زرتشت آسیبی بزرگ وارد كردند. اكنون پژوهشهای زبانشنا سی نشان میدهد كه بسیاری از بازماندههای اوستا به آئین زرتشت وآموزشهای سودبخش او وابستگی ندارد، بلكه همان گونه كه اشاره شد با گذشت زمان به آن افزوده شده است. بنا براین سرودها ویا یسنهای زرتشت بد و گونه نمره گذاری شده. اول، تنها هفده سرود زرتشت. دوم، سرود های زرتشت باضافه نوشتا ر کرپانهای پیش و یا پس از زند گا نی زرتشت. بدیهی است خردمندانی كه از گاتاها و سرودهای زرتشت و نهاد راستین او آگاهی دارند، می دانند كه بیهوده گوییهایی كه کرپانها و دكانداران دینی برای بهره برداری خود به این فلسفه آمیخته اند مانند “وندیداد” مورد پذیرش زرتشتیان خردمند نیست. هر گاه زبانشناسان و پژوهشگران آئین زرتشت هم چنان به پاك سازی سرودهای زرتشت بپردازند و از سوی دیگر ازسنگ نبشتههای كوروش و داریوش بزرگ كه از دستبرد و ویران كردن ناجوانمردانه دشمنان ایران و ایرانی بركنار مانده بهره برداری شود، می توان به سرشت راستین فلسفه زرتشت پی برد. آیا آئین زرتشت از نو جاه و فرمندی پیشین خود را باز خواهد یافت؟ تردید نیست كه افراد بشر با پیشرفت فرهنگ، خرد و دانش در درست بینی رشد بیشتری پیدا میكنند و با اندیشه نیك خود به پرسشهایی میپردازند كه فریبكاران و دكانداران دینی را رسوا خواهد كرد. هم چنان كه ریاضی دان و فیلسوف و سرایندة نامدار حكیم عمر خیام می گوید: بر رهگذرم هزار جا دام نهی گویی كه برت گیرم اگر گام نهی یك ذره ز حكم تو جهان خالی نیست حكمش تو كنی و عاصیم نام نهی و یا همان فیلسوف فرهیخته باز میسراید: گویند به حشر جستجو خواهد بود وآن یار عزیز تند خو خواهد بود از نیكی محض جز نیكویی نا ید خوش باش كه عاقبت نكو خواهد بود و با این چكامهها پاسخ همه یاوه گوییهای فریبكاران دینی را میدهد. در این هنگام است كه خردمندان پرسش می كنند كه چرا روحانیان دینهای گوناگون هر كدام تنها و تنها خود را دلال بهشت وانمود می كنند و می گویند تنها و تنها آنها از پروردگار نمایندگی گرفته اند تا با گرفتن مال و منال بخشهایی از بهشت را به پیروان خود بفروشند و روحانیان مذاهب دیگر را حیله گر و پیروانشان را گمراهانی می دانند كه فریب خورده و سرانجام شان دوزخ خواهد بود. این افراد اندیشمند، همچنین میاندیشند، چگونه پروردگاری كه این جهانی را كه پهنه آن از پندار و اندیشه انسان بیرون است به تنهایی آفریده، برای راهنمایی چند هزار و یا چند میلیون نفر انسان نیاز به دستیار و نماینده داشته است. تردید نیست كه هر گاه از موهبتهای درك و درایت و خرد و دانش خود، برای آزاد شدن از چنگ سوداگران دینی بهرهبرداری كنیم، به این همه خونی كه بر سر باورهای مذهبی در دنیا ریخته میشود، پایان داده خواهد شد. زیرا همان گونه كه سراینده و فیلسوف والا ارزش حافظ میگوید: جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند روحانیان ادیان مختلف برای فریب دادن پیروان خود همیشه در تلاش بودهاند تا از فروزههایی كه در ما وجود دارد برای راست جلوه دادن آئین خود بهره برداری كنند. برای نمونه اثر “اندروفین” (مادهای است همانند مورفین) كه در مغز تولید می شود و شخص را به حالت خلسه و سرمستی میاندازد وهمچنین تلقین به نفس و شستشوی مغزی و یا اثرPLACEB0 (گیرایی و كارگر شدن ماده پوچ در بهبودی بیماران) كه سالهای زیادی در دانش پزشكی به آن پی بردهاند یكی دیگر از دستمایههایی است كه پیشوایان دینهای گوناگون برای گمراه كردن و فریب دادن پیروان خود از آن بهرهبرداری میكنند به ویژه خیلی چشمگیر است كه در ادیان گوناگون اندیشه در باره سرشت و پایه دین و دستورات دینی كه باید بدون چون و چرا باور كرد كاری ناشایست و اهریمنی دانسته شده و كوشش كردهاند كه در این مورد ویژه، انسان را به یك حیوان دست نشانده و بیخردواندیشه، دگردیس سازند. چون با پیشرفت دانش و فرهنگ شمارش آنهایی كه خود را از زنجیر كورباروی دینی رهایی میدهند فزونی می یابد و فرزانگان با دستمایه اندیشه نیك، گفتار نیگ (راستگویی) و كردار نیك با زرتشت هم كیش میشوند، آئین زردتشت فرازمندی و فرمندی پیشین خود را باز خواهد یافت. در این گاه دیگر چندان تفاوتی نخواهد داشت كه پیروان این اندیشه نیك، به كیش و آئین خود چه نامی خواهند داد. د كتر بهرام ورزا منبع:www.zoroaster.net فارسی: سد غربانی غانون تازی: صد قربانی قانون |
نویسنده: | سورنا [ جمعه 4 بهمن1392 - 9:05pm ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
درود بر تو انسان پاک... آقا دست مریزاد کیف کردم لذت بردم شما باید از نوادگان مردم اصیل باستانی باشی درود بر شرفت درود بر مردانگیت کجایی بیام سجدت کنم?? باید بزارمت روا سرم شما از معدود انسانایی هستی ک اینجوری فکر میکنند و من الان ب قدری خوشحالم ک حدومرز نداره!! احساس خوبی پیدا کردم احساس نفس کشیدن ! یکی پیدا شد بیاد اونیکه توو دل من بود رو عنوان کنه ب اهورا مزدای ایران خیلی دوسست دارم دوست خوبم سپاسگذارتم |
نویسنده: | patriot [ جمعه 4 بهمن1392 - 10:56pm ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
سورنا نوشته است: درود بر تو انسان پاک... آقا دست مریزاد کیف کردم لذت بردم شما باید از نوادگان مردم اصیل باستانی باشی درود بر شرفت درود بر مردانگیت کجایی بیام سجدت کنم?? باید بزارمت روا سرم شما از معدود انسانایی هستی ک اینجوری فکر میکنند و من الان ب قدری خوشحالم ک حدومرز نداره!! احساس خوبی پیدا کردم احساس نفس کشیدن ! یکی پیدا شد بیاد اونیکه توو دل من بود رو عنوان کنه ب اهورا مزدای ایران خیلی دوسست دارم دوست خوبم سپاسگذارتم درود بر شما دوست من منم واقعا خوشحالم که دوستی به بزرگی شما دارم فقط نمیدونم چرا دوستان در قسمت تاریخ فعالیت کمی دارند |
نویسنده: | mani1063 [ جمعه 4 بهمن1392 - 11:25pm ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
معلوم شد که شما خودت تعصب داری دوست عزیز چرا به عقاید دیگران احترام نمیزارید من به عقیده شما احترام میزارم ولی باید جواب 2 شبه که تازگی ها برسر زبانهافتاده رو براتون روشن کنم اول اینکه طبق حدیثی که در منابع اهل سنت موجوده زرتشت پیامبر خدا بوده چون رسول خدا ص میفرمایید :با مجوسیان یا همان زرتشتیان به مانند اهل کتاب برخورد کنید دوما عده ای پیدا شدن که میگن اسلام دین شمشیر است که واژهای غلط میباشد چون درست است که مسلمانان با شمشیر وارد ایران شدند ولی در نهایت عدل و داد چون به مردم میگفتند مسلمان شوید تا مال وجان آبرویتان محفوظ باشد و همیشه قبل از حمله نامه میفرستادند تا مردم ان منطقه را اگاه کنند و فکر نکنم اسلام باشمشیر به امریکا و اروپا یا اندونزی ومالزی رفته باشه اگه واقعا بدون تعصب به اسلام نگاه کنید میبینیدکه انچه به ضرر انسانها است حرام میباشد از جمله دروغ و دزدی و قتل و بی احترامی به دیگران پس گفتار نیک و کردار نیک و پندار نیک دقیقا با اسلام همخوانی دارد نه منافات اگه مسلمانی بد است اگه مسلمانی دزد است اگه مسلمانی آدم کش است اگه مسلمانی بی رحم است تقصیر از اسلام نیست واقع برای خودمون متاسفم در اروپا مسیحیها روز به روز مسلمان میشوند وبه جمعیت مسلمانان اروپا اضافه میشود ولی در کشور ما مردم به عقب بر میگردند موفق باشید |
نویسنده: | bardia [ جمعه 4 بهمن1392 - 11:58pm ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۴﴾ و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [حقايق را] براى آنان بيان كند پس خدا هر كه را بخواهد بىراه مىگذارد و هر كه را بخواهد هدايت مىكند و اوست ارجمند حكيم (۴) دوستان من یکبار دیگه این آیه رو توی این انجمن گذاشتم چند نمونه از این آیات وجود داره که نشون میده به ظرافت خاصی این حضرات چیزهایی رو که حتی ما معنیش رو نمیدونیم کردن توی مغزمون و با زور مجبوریم ازشون اطلاعت کنیم هرکی میگه زوری نیست بیاد برای ما تفسیر کنه الله توی کتاب خودش هم ذکر کرده که دین وابسته به زبان و یا حتی جغرافیاست.بهتره وارد جنگهای مذهبی نشیم مگه آیه نداریم :لا اکراه فی الدین پس چرا کسی توی ایران از دین اسلام برگرده اعدامش میکنند منطق پشت این بحثها علی اصغریه |
نویسنده: | mani1063 [ شنبه 4 بهمن1392 - 12:01am ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
دوست عزیز من میگم باید به عقاید یکدیگر احترام بذاریم همین وبس |
نویسنده: | patriot [ شنبه 4 بهمن1392 - 12:24am ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
mani1063 نوشته است: دوست عزیز من میگم باید به عقاید یکدیگر احترام بذاریم همین وبس سلام دوست عزیز من که به عقاید کسی بی احترامی نکردم، این نوشته همانطور که از منبع اون مشخص شده درباره كیش و فلسفه زرتشت می باشد یعنی به طور خیلی مختصر توضیح میده و همچنین در قسمت هایی از ایات قران استفاده کرده. هدف من فقط معرفی زرتشت بود و اطلاعات مختصری در این مورد که حتی ممکنه اصلا این نوشته ها درست نباشه ولی با تحقیق و تفکر باید پی به این موضوع برد. منظورم از تعصب این بود که کسی نیاد مطلبی بگه که باعث اختلاف بشه. ولی مطالب و نظرات مفید مطمئنا به پیشرفت همه کمک میکنه. بنده از شما به خاطر نظر مفیدتون تشکر می کنم |
نویسنده: | asdfg [ پنج شنبه 1 اسفند1392 - 11:34pm ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
patriot نوشته است: mani1063 نوشته است: دوست عزیز من میگم باید به عقاید یکدیگر احترام بذاریم همین وبس سلام دوست عزیز من که به عقاید کسی بی احترامی نکردم، این نوشته همانطور که از منبع اون مشخص شده درباره كیش و فلسفه زرتشت می باشد یعنی به طور خیلی مختصر توضیح میده و همچنین در قسمت هایی از ایات قران استفاده کرده. هدف من فقط معرفی زرتشت بود و اطلاعات مختصری در این مورد که حتی ممکنه اصلا این نوشته ها درست نباشه ولی با تحقیق و تفکر باید پی به این موضوع برد. منظورم از تعصب این بود که کسی نیاد مطلبی بگه که باعث اختلاف بشه. ولی مطالب و نظرات مفید مطمئنا به پیشرفت همه کمک میکنه. بنده از شما به خاطر نظر مفیدتون تشکر می کنم سلام دوست عزیز من واقعا داریم امیدوار میشم که روزی تمام ملت این خاکو بوم روشن فکر باشن وروشنفکرانه فکر کنن ما والا این حرفها رو خیلی وقته میدونیم فقط مثل اینکه پدرتو رو دوست داری یکدفعه بیبنی که اونی را که دوست داری پدرت نیست بلکه قاتل پدرته ولی مهر پدری اون تو دلت یکمی سخته در بیاری باید زهنت باز بشه بهطور مثال میتونید به کتاب(سکس شرع زن در اسلام)نوشته جاسم حلبچه ای نیز توجه کنید |
نویسنده: | asdfg [ پنج شنبه 1 اسفند1392 - 11:38pm ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
patriot نوشته است: mani1063 نوشته است: دوست عزیز من میگم باید به عقاید یکدیگر احترام بذاریم همین وبس سلام دوست عزیز من که به عقاید کسی بی احترامی نکردم، این نوشته همانطور که از منبع اون مشخص شده درباره كیش و فلسفه زرتشت می باشد یعنی به طور خیلی مختصر توضیح میده و همچنین در قسمت هایی از ایات قران استفاده کرده. هدف من فقط معرفی زرتشت بود و اطلاعات مختصری در این مورد که حتی ممکنه اصلا این نوشته ها درست نباشه ولی با تحقیق و تفکر باید پی به این موضوع برد. منظورم از تعصب این بود که کسی نیاد مطلبی بگه که باعث اختلاف بشه. ولی مطالب و نظرات مفید مطمئنا به پیشرفت همه کمک میکنه. بنده از شما به خاطر نظر مفیدتون تشکر می کنم سلام دوست عزیز من واقعا داریم امیدوار میشم که روزی تمام ملت این خاکو بوم روشن فکر باشن وروشنفکرانه فکر کنن ما والا این حرفها رو خیلی وقته میدونیم فقط مثل اینکه پدرتو رو دوست داری یکدفعه بیبنی که اونی را که دوست داری پدرت نیست بلکه قاتل پدرته ولی مهر پدری اون تو دلت یکمی سخته در بیاری باید زهنت باز بشه بهطور مثال میتونید به کتاب(سکس شرع زن در اسلام)نوشته جاسم حلبچه ای نیز توجه کنید |
نویسنده: | bardia [ جمعه 2 اسفند1392 - 12:23pm ] |
عنوان پست: | Re: كیش و فلسفه زرتشت |
بنظر من همه مردم دیگه حساب کار دستشون اومده خیلیا هم نمیدونند چه جوری به تاولای کف پاشون بگن؛این همه راه رو اشتباهی پیاده اومدیم |
صفحه 1 از 4 | همه زمان ها بر اساس UTC + 3:30 ساعت تنظیم شده اند. |