انجمن تخصصی فلزیاب و ردیاب
تاریخ : شنبه 3 آذر1403 - 1:43pm



پاسخ به موضوع  [ 33 پست ]  برو به صفحه قبلی  1 , 2 , 3 , 4  بعدی
 سکه های دوره هخامنشیان 
نویسنده پیغام
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: دوشنبه 20 اسفند1391 - 1:26am
پست: 834
پاسخ با نقل قول
اردشیر یکم (465 تا 424 پ.م)
اردشیر یکم معروف به اردشیر درازدست، سومین پسر خشایارشا بود. پس از به قتل رسیدنِ پدر و برادرش داریوش که جانشینِ قانونی بود، به دستِ اردوان فرمانده گارد نگهدار شاه، بر تختِ شاهی نشست. اردوان از طریق پسران خویش قصد داشت به هنگام فرصت اردشیر را نیز از میان بردارد، اما اردشیر از این توطئه آگاهی یافت و در دفع او پیشدستی کرد. در طی یک زد و خورد داخلی که در چهار دیوار حرمخانه در گرفت، اردشیر، اردوان و پسرانش را کشت و مقام شاهنشاهی خود را تثبیت کرد. این پادشاه نیز مثل داریوش بزرگ و خشایارشا در تاریخ یونان، جای ویژه ای برای خود باز کرده است. علت این امر آنست که او مثل خشایار شاه با همه حکام شهرهای یونانی روابط بسیار نیکو برقرار کرده برای آنها هدایای چشمگیر میفرستاد تا اطاعت و محبتشان را نسبت به دربار ایران بر دوام بدارد.
در سال 460 پ.م، آشفتگی هایی در مصر بروز کرد و یکی از بقایان خاندان فرعونان بنام (ان حوروس) پسر پسامتیک که در نقطه ای از لیبیا حکومت داشت با سپاهی که سربازانش، لیبیایی ها و مزدوران یونانی بودند به ممفیس حمله برده، شهریار پارسی را که برادر شاه بود، شکست داد و او را کشت. در نتیجه ممفیس را گرفته و به احیای سلطنت مصر پرداخت. او با آتن نیز که در زمانی، بخشی از مصر شناخته میشد،تماس گرفته، سران آتن را تحریک به شوراندن یونانی ها بر ضد سلطه ایرانیان کرد. اردشیر برای جلوگیری از اثر گذاری احتمالی (ان حوروس) در شام و فلسطین اقدامات اثر بخش دینی و مذهبی، انجام داد.
در سال 449 پ.م، قراردادِ عهدنامه کالیاس در زمان وی میان ایرانیان و یونانیان بسته شد. و در آن منافعِ ایرانیان تامین شده بود. البته برخی از مورخان نیز این قرارداد را برای ایرانیان وهن آمیز معرفی کرده‌اند. طبق این معاهده یونانیان آسیای صغیر در امور داخلی به کلی مختار شدند و یونانیان نیز از جزیرهٔ قبرس صرف نظر کردند. در اواخر سلطنت اردشیر، جنگ داخلی مابین دو دولت یونانی آتن و اسپارت شروع شد. این جنگ به جنگ پلوپونس معروف است.
سکه های اردشیر یکم از لحاظ ساختار کلی، بسیار شبیه به سکه های داریوش بزرگ و خشایارشا است. گفته شده که سکه های دریک و شکل داریوش و خشایارشا، در دوران اردشیر نیز رواج داشته است.
در دوران 41 ساله سلطنت اردشیر یکم، ایران مثل دوران داریوش بزرگ و خشایارشا، همچنان شوکت و قدرتش را در جهان حفظ کرد و از تمدن خاورمیانه به بهترین نحو، پاسداری نمود


سطح دسترسی لازم برای مشاهده فایل های پیوست شده در این پست را ندارید.



بر آنچه گذشت ، آنچه شکست ، آنچه نشد ... حسرت نخور ؛

زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد ...


شنبه 17 فروردین1392 - 8:30am
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: دوشنبه 20 اسفند1391 - 1:26am
پست: 834
پاسخ با نقل قول
bantama نوشته است:
اگه سکه ها رو می گذاشتند روی سندان که باید پشت اون کامل صاف باشه نه یه فرو رفتگی به هر حال برای من سوال بود چون داخل این فرورفتگی به صورت مربع یا مستطیل هم ناهمواری هست شاید شکل چیزی باشه :-? :-? :-?


اون فرورفتگی واسه همون برجستگی هست..به خاطر ضربه چکشی که بهش وارد میشده نلغزه
نقل از یکی از سایتها: سطح مقعر مربع و يا مستطيل كه در پشت سكه هاي اوليه مشاهده مي شود نشانه قسمت برجسته سندان بوده است كه فلز عدسي شكل در روي آن براي جلوگيري از لغزيدن در زماني كه چكش به آن اصابت مي كرد گذاشته مي شد.در پشت بيضي شكل سكه نيز يك فرورفتگي وجود دارد كه چهارگوش تو خالي ناميده مي شود و براي آسان تر كردن ميزان درجه ضرب سكه موثر است.
بازم اساتید نظری داشتند بیان کنند :ymhug:



بر آنچه گذشت ، آنچه شکست ، آنچه نشد ... حسرت نخور ؛

زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد ...


شنبه 17 فروردین1392 - 9:25am
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: دوشنبه 20 اسفند1391 - 1:26am
پست: 834
پاسخ با نقل قول
خشایار شاه دوم (424 پ.م)

وی تنها پسر اردشیر یکم از ملکه داماسپیا بوده که پس از مرگ پدر اردشیر یکم به پادشاهی می‌رسد و چهل و پنج روز بعد توسط برادرش سغدیانوس که از همسر غیر عقدی اردشیر یکم بود به قتل می‌رسد. سغدیانوس به کمک خواجه درباری فرناس(فرناسیس) وی را در خوابگاهش کشت و خود بر تخت شاهی تکیه زد. جنازهٔ او را همراه با جنازهٔ پدر و مادرش، داماسپیا که درست همزمان و در روز وفات اردشیر یکم فوت کرده بود، در یک روز در پارس دفن کردند. سغدیانوس نیز از سلطنت چندان بهره ای نبرد بلکه برادر دیگر وی به نام (وَهاوکا) یا (وَهوکه) بر وی شورید و به فرمانروایی شش یا هفت ماههٔ او پایان داد. (وهوکه) بعد از به تخت نشستن، خود را داریوش دوم نام نهاد.

در مدت کوتاه سلطنت خشایارشای دوم سکه ای ضرب نشده، و در دادوستد ها از همان سکه های شاهان گذشته استفاده میشده است.



بر آنچه گذشت ، آنچه شکست ، آنچه نشد ... حسرت نخور ؛

زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد ...


شنبه 17 فروردین1392 - 1:07pm
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: دوشنبه 20 اسفند1391 - 1:26am
پست: 834
پاسخ با نقل قول
داريوش دوم، (423 تا 403 پ.م)

او تا پيش از پادشاهي، فرماندار ايالت هوركانيا (گرگان) بود، نام اصلي وي، در منابع كهن (وَهاوکا) یا (وَهوکه) نوشته شده است. پدر وي اردشير يكم و مادرش يک زن بابلي بود. پس از پادشاهي كوتاه خشايارشاي دوم، سغدیانوس بر تخت نشست، سغدیانوس به برادر خود وهوکه ظنین شده ، او را به دربار احضار کرد. اما (وَهوکه) که قصد سو برادرش را دریافته بود، در رفتن تعلل ورزید و پیوسته وعده داد که به زودی خواهد آمد. چیزی نگذشت که وی با فراهم آوردن سپاهی، با ارباریوس (سردار سواره نظام) ، آرکسانس (والی مصر) و یکی از خواجه های اردشیر به نام آرتکسارس (که به ارمنستان تبعید شده بود) متحد شد و قدرت را دربابل به دست گرفت و با نام پادشاهی داریوش دوم ، تاج بر سر نهاد. سغدیانوس که توان مقابله با او را نداشت، گریخت. اما داریوش دوم با نیرنگ او را به دام انداخت و کشت.

داریوش دوم به دولت اسپارت که علیه دولت آتن می‌جنگید، کمک‌های شایانی نمود و در اثر همین منازعات و اشتغال حریفان در جنگ پلوپونزوس بود که یونانیان آسیای صغیر و برخی از جزایر یونانی‌نشین که از زمان صلح کالیاس مستقل شده بودند، دوباره فرمانبردار ایران گردیدند. این پیروزی‌های به اصطلاح دیپلماتیک این عیب را هم داشت که سپاه ایران را بیکار می‌گذاشت و تجربه نشان می‌دهد که در تاریخ امپراتوری‌های بزرگ، وقتی ارتش یکچند بیمصرف بماند، مانند تیغی در غلاف مانده، زنگ می‌زند و طولی نکشید که داریوش سوم، در زمان حملهٔ اسکندر تلخی این واقعیت را چشید.

در زمان داریوش دوم در سال 411 پیش از میلاد، مصر به بهانهٔ جانبداری ساتراپ مصر، از یهودیان مصر، اعلام شورش کرد. مصری‌ها با وجود اختلاف داخلی و عدم قدرت و مهارت نظامی، این بار توانستند، سرزمین خود را تا نزدیک به شصت سال بعد از تصرف ایران بیرون آورند. مصر دوباره در زمان اردشیر سوم به تصرف ایران در آمد.

داریوش دوم در سال 403 پیش از میلاد، پس از مدت 19 سال پادشاهی، بر اثر بیماری درگذشت.


سطح دسترسی لازم برای مشاهده فایل های پیوست شده در این پست را ندارید.



بر آنچه گذشت ، آنچه شکست ، آنچه نشد ... حسرت نخور ؛

زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد ...


شنبه 17 فروردین1392 - 1:15pm
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: دوشنبه 20 اسفند1391 - 1:26am
پست: 834
پاسخ با نقل قول
کورش جوان برادر کوچک ارشک (اردشیر دوم) بود، او چون در زمان سلطنت داریوش دوم متولد شده بود، جانشینی را حق خود می‌دانست. پریزاتس (مادر کورش جوان و اردشیر دوم) نیز ظاهرا نسبت به کورش جوان علاقهٔ بیشتری نشان می‌داد. مرگ داریوش دوم چون زودتر از آنچه انتظار می‌رفت روی داد و پریزاتس نتوانست پسر محبوب خود کوروش را به جانشینی برساند. و ارشک با نام اردشیر دوم به پادشاهی رسید.

پادشاهی اردشیر دوم، درست از روز تاجگذاری با سوءقصدی که برادرش کوروش جوان در معبد آناهیتا در پاسارگاد نسبت به جان وی کرد و بی‌نتیجه ماند، در یک رشته توطئه‌های خونین و تمام‌نشدنی فرو رفت. فقط حمایت پریزاتس سبب شد که سوء قصدکننده، از حکم اعدام برهد و حتی به اصرار مادر والبته بعد از قول و قراری که جهت اطمینان شاه داده شد، اردشیر به کوروش اجازه داد به آسیای صغیر (بخش‌های غربی ترکیهٔ امروزی) و مقر حکومت خویش برگردد. کوروش هم که بلافاصله حرکت کرد. كوروش جوان تصمیم گرفت برای نقشه خود ارتشی ایجاد كند. او 13 هزار سرباز یونانی و عده ای از اسپارتی ها را استخدام كرد. سپاه یونانی كوروش جوان تحت فرماندهی آركوس یك سردار اسپارتی بود كه همراه آنها تحت عنوان هوپلیت (پیاده نظام سنگین) از سارد به طرف بابل به حركت درآمد و در محلی به نام (كوناكسا) با نیروی اردشیر دوم برخورد كرد. در ساعات نیمه شب بامداد سپاه یونانی كوروش به محلی كه قصد توقف داشت رسید. در تقابل دو سپاه نبرد سختی درگرفت که سرنجام با كشته شدن كوروش جنگ و تلفات زیادی بر سپاه كوروش جنگ به پایان رسید. اردشیر دوم هم در جنگ زخمی شد.

سکه هایی از دوران هخامنشی کشف شده که کماندار پارسی روی سکه، بدون ریش است. بیشتر سکه شناسان این سکه ها را به کوروش جوان نسبت داده اند. این نظر به خاطر سن کم کوروش بوده است. متاسفانه تصویری از این سکه در دست نیست تا به نمایش گذاشته شود.



بر آنچه گذشت ، آنچه شکست ، آنچه نشد ... حسرت نخور ؛

زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد ...


شنبه 17 فروردین1392 - 5:08pm
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: دوشنبه 20 اسفند1391 - 1:26am
پست: 834
پاسخ با نقل قول
اردشیر دوم (403 تا 358 پ.م)

نام اصلی وی ارشک بود . اما چون به قدرت رسید ، نام اردشیر را بر خود نهاد . یونانیان به او لقب منمون به معنای (با حافظه) داده اند ، و معتقد بودند که اردشیر از حافظه بسیار قویی برخوردار است ، اما برخی دیگر گفته اند این لقب از آن جهت بوده که وی یاد آور نام پدربزرگش ( اردشیر یکم ) بوده است . کوروش برادر کوچکتر داریوش دوم محسوب می شد و از کودکی رفتاری تند و پرخاش جویانه داشت ، و حال آنکه ، اردشیر از طبعی ملایم و رحیم برخوردار بود ، ملکه «پریزاتس» (مادر کورش جوان و اردشیر دوم) به دلیل دلسردی از اردشیر تصمیم داشت پسر کوچگتر خود کوروش را جانشین داریوش دوم نماید ، اما داریوش نپذیرفت ، و کوروش را والی لیدی و نواحی دریایی آن کرد. پس از درگذشت داریوش دوم ، اردشیر دوم به شاهی رسید، درست از روز تاجگذاری با سوءقصدی که برادرش کوروش جوان در معبد آناهیتا در پاسارگاد نسبت به جان وی کرد و بی‌نتیجه ماند، در یک رشته توطئه‌های خونین و تمام‌نشدنی فرو رفت. فقط حمایت ملکه پریزاتس سبب شد که سوء قصدکننده، از حکم اعدام برهد و حتی به اصرار مادر والبته بعد از قول و قراری که جهت اطمینان شاه داده شد، اردشیر به کوروش اجازه داد به آسیای صغیر (بخش‌های غربی ترکیهٔ امروزی) و مقر حکومت خویش برگردد. کوروش هم که بلافاصله حرکت کرد. كوروش جوان تصمیم گرفت برای نقشه خود ارتشی ایجاد كند. او 13 هزار سرباز یونانی و عده ای از اسپارتی ها را استخدام كرد. سپاه یونانی كوروش جوان تحت فرماندهی آركوس یك سردار اسپارتی بود كه همراه آنها تحت عنوان «هوپلیت» (پیاده نظام سنگین) از سارد به طرف بابل به حركت درآمد و در محلی به نام (كوناكسا) با نیروی اردشیر دوم برخورد كرد. در ساعات نیمه شب بامداد سپاه یونانی كوروش به محلی كه قصد توقف داشت رسید. در تقابل دو سپاه نبرد سختی درگرفت که سرنجام با كشته شدن كوروش جنگ و تلفات زیادی بر سپاه كوروش جنگ به پایان رسید. اردشیر دوم هم در جنگ زخمی شد.

اردشیر در سال 394 پیش از میلاد سپاه اسپارت را نیز شکست سختی داد و نفوذ شاهنشاهی ایران در یونان به اعلی درجه خود رساند ، سرانجام اسپارت مجبور شد تا سفیرانی را برای انعقاد پیمان صلح به نزد اردشیر گسیل دارد و پیمان آنتالسیداس منعقد گردید .در سال 386 پیش از میلاد شورش قبرس را فرو نشانید ، شاهان هخامنشی تا زمان اردشیر دوم ، همواره در کتیبه هایشان تنها از اهورا مزدا یاد می کردند . لیکن اردشیر دوم در کنار نام اهورامزدا ، نام میترا و آناهیتا را نیز در کتیبه هایش بکار برد و به تقویت و گسترش پرستشگاه های میترا و به ویژه آناهیتا در کشور پرداخت ، اردشیر دوم به قول برخی از مورخین 360 زن عقدی و غیر عقدی داشت و صاحب 150 پسر و دختر شده بود . اردشیر که روزگار پیری خود را در میان توظئه های درباری و جنایات پسرانش می گذارنید ، به قدری شکسته و ناتوان شده بود که با شنیدن خبر مرگ یکی دیگر از پسرانش ارشام به دست دیگر برادرانش ، تاب مقاومت در خود ندید و از شدت درد و اندوه در سال 358 پیش از میلاد درگذشت .مدت حکومت او 46 سال بود.

اردشیر سوم (358 تا 338 پ.م)

بنا به روایتی اردشیر دوم، یکصد و پانزده فرزند داشت که بیشترشان در عهد حیات پدر مردند. چهار پسر نامی او، عبارت بودند، از سه پسر که از ملکه استاتیرا همسر اردشیر دوم باقی مانده بودند، به نامهای داریوش، آریاسپ، و اُخُس (اردشیر سوم) و پسر دیگری به نام آرسام (آریورات) که شاه محبت زیادی در حق او داشت. داریوش، بخاطر توطئه برای قتل پدر، به دستور اردشیر دوم کشته شد. آریاسپ پسر دیگر اردشیر دوم، با توطئه‌ای که اُخُس (اردشیر سوم) با همکاری عمال درباری ترتیب داد و به او چنین تلقین کردند که شاه درصدد کشتن اوست، چنان متوحش شد که از ترس خود را کشت. آرسام نیز چون خیلی محبوب‌تر از اُخُس بود، به دست کسی که اخوس، وی را، تحریک کرده بود، کشته شد. به این ترتیب اُخُس، بعد از پدر و با نام اردشیر سوم بر تخت نشست. به همین سبب در میان یزرگان و مردم منفور شد.

وی در زمان پادشاهی خود شورش های بسیاری را سرکوب نمود از جمله شورش کادوسیان ، شورش شهربانان ، شورش فنیقیه و قبرس .از دیگر کارهای اردشیر بعد از فرو نشاندن شورشها ، فتح مصر بود . دیودور روایت کرده که باگواس خواجه که سخت مورد اعتماد اردشیر سوم بود و شاه ایران با مشوذت او هیچ کاری انجام نمیداد ، به علت شقاوت بیش از حد اردشیر سوم ، طبیبی را آلت دست قرارداده ، به اردشیر زهر خورانید .حتی گفته می شود که کینه باگواس نسبت به اردشیر آنقدر زیاد بود . که پس از قتل او جسدش را ریز ریز کرده به سگها خوراند . مرگ اردشیر سوم در 338 پیش از میلاد رخ داده و مدت حکومت وی نیز 20 سال بوده است.

نقش سکه های اردشیر سوم بسیار شبیه به سکه های اردشیر دوم است. نيم رخ اردشير با ريش بلند و نوك تيز با موهاي پر پشت كه گوشها و پشت گردن را به خوبي پوشانده است و تشخيص سكه هاي اين شاهنشاه با سکه های اردشير دوم بسیار دشوار است. پشت سكه فرورفتگي نا منظم دارد . سكه اي از اين پادشاه وجود دارد كه به جاي آنكه مانند معمول نيزه به دست داشته باشد دستش را بلند كرده است.


سطح دسترسی لازم برای مشاهده فایل های پیوست شده در این پست را ندارید.



بر آنچه گذشت ، آنچه شکست ، آنچه نشد ... حسرت نخور ؛

زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد ...


شنبه 17 فروردین1392 - 5:20pm
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: دوشنبه 20 اسفند1391 - 1:26am
پست: 834
پاسخ با نقل قول
داریوش سوم (338 تا 330 پ.م)

باگواس خواجه، پس از کشتن اردشیر سوم، چنین صلاح دید که فردی را به شاهی برگزیند که هم از خاندان هخامنشی باشد و هم فردی دور از دربار بوده باشد ، تا بتواند خودش زمام امور را در دست داشته باشد. از اینرو داریوش را که از شاخه فرعی خاندان هخامنشی بود ، به قدرزت رسانید ، اما مدتی بعد داریوش حاضر به تمکین از باگواس خواجه نشد ، باگواس که انتخاب خود را اشتباه می دید درصدد بر آمد تا داریوش را نیز به قتل برساند . اما داریوش از قصد او آگاه شد و باگواس را به نزد خود خوانده ، دستور داد تا در حضور او زهری را که تهیه کرده بودند بنوشد . باگواس نیز به ناچار چنین کرد و درگذشت .

در آغاز سلطنت داریوش سوم شورشی در سال 334 پیش از میلاد به وقوع پیوست که داریوش آنرا سرکوب نمود . اسکندر مقدونی در سال 335 قبل از میلاد پس از درگذشت پدرش، فیلیپ دوم جانشین او گشت و بدون هیچ تردیدی توانست یونان را مجبور کند او را سپهسالار کل یونان بشناسند ، داریوش بعد از درگذشت فیلیپ خیالش از بابت مقدونیه راحت شده بود ، اما چندی نگذشت که با آگاهی از فتوحات اسکندر ، داریوش به فکر جنگ افتاد و خود را آماده ساخت. در بهار 334 پیش از میلاد اسکندر بدون هیچگونه ممانعتی از جانب ایرانیان از تنگه داردانل گذشت و وارد آسیای صغیر شد. اسکندر پس از دو جنگ خونین خود را پیروز دید و خانواده و خیشاوندان شاه را اسیر کرد. او در اخرین نبرد به نام گوگمل در سال 331 پیش از میلاد رخ داد. با دراوایل جنگ به لطف ارابه های داس دار کار به نفع ایرانیان بود اما اینبار نیز اسکندر به قلب سپاه ایران زد و با نیزه گردونه شاه را هدف گرفت، گردونه سرنگون شد ، و سپاهیان پنداشتند داریوش کشته شده اما داریوش به زحمت مجددا" در گردونه نشست ، اما بجای جنگ راه فرار را در پیش گرفت، او عازم سفری بی بازگشت به ماد شد ، درست در همین لحظه سلطنت هخامنشی به پایان رسید ، وگرنه مرگ داریوش در اندکی بعد، تنها در حد پدید آوردن یک صحنه درآماتیک بود وبس . پس از اسکندر رو به سوی پارس نمود و تخت جمشید و گنجینه های عظیم شاهی را تصاحب نمود، سپاهیان اسکندر نیز به درون شهر پارسه ریخته و شروع به غارت و تجاوز و کشتار نمودند ، بسیاری از اهالی شهر با دیدن آن شهر دست به خودکشی زدند و خانه های خود را سوزاندند، گفته می شود در جشنی که بعدا مقدونی ها برگزار کردند یکی از زنان بدکاره آتنی به نام تائیس ، اسکندر را در حال مستی وادار کرد تا کاخ تخت جمشید را به آتش بکشد ، خواه بدینگونه بود خواه اسکندر برای جبران گزشته دست به اینکار زد ، تخت جمشید دیگر کمر راست نکرد ، اما ویرانه های آن همچنان باقی است تا برای برخی مایه عبرت و برای برخی دیگر افسوس شود. اسکندر در سال330 پیش از میلاد برای به چنگ آوردن داریوش به سوی همدان رفت، سرداران خائن داریوش که از آمدن اسکندر خبر دار شدند ، در هراس افتاده ، زخمهای مهلکی به داریوش زدند ، او را در حالت احتضار رها ساخته و گریختند، اسکندر در آخرین لحظات حیات داریوش سوم در حوالی دامغان به بالین او رسید. و بدین شکل سلسله هخامنشی با مرگ داریوش سوم به پایان رسید.

داریوس سوم علاوه بر سکه دريک و شکل، دو دريكي و نيم دريكي نيز ضرب کرده است و نقش روي سكه بيشتر به شکل کماندار پارسی می باشد. به نظر میرسد كماندار شخص شاهنشاه است، و در بعضی از سکه های او کماندار به جاي نيزه خنجر به دست گرفته است. در پشت سكه براي نخستين بار به جاي مربع فرورفته نا منظم دو هلال و برجستگي هاي موجي شكل يا قسمتي از بدنة كشتي نفر گرديده است. سكه هاي اين شاهنشاه پس از انقراض امپراطوري هختامنشي نيز رايج بوده و گفته شده که تا مدتي ضرب آنها ادامه داشته است.


سطح دسترسی لازم برای مشاهده فایل های پیوست شده در این پست را ندارید.



بر آنچه گذشت ، آنچه شکست ، آنچه نشد ... حسرت نخور ؛

زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد ...


شنبه 17 فروردین1392 - 10:40pm
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: دوشنبه 20 اسفند1391 - 1:26am
پست: 834
پاسخ با نقل قول
اینم از کل سکه های مربوط به دوره هخامنشیان...فقط سکه های ساتراپهای امپراطوری مونده که اگر پیدا کردم اونارو هم میزارم..امیدوارم که به دردتون خورده باشه



بر آنچه گذشت ، آنچه شکست ، آنچه نشد ... حسرت نخور ؛

زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد ...


شنبه 17 فروردین1392 - 10:45pm
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: دوشنبه 21 اسفند1391 - 5:07pm
پست: 49
پاسخ با نقل قول
دستت درد نکنه خیلی خوب بود ^:)^


یکشنبه 18 فروردین1392 - 1:53pm
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: دوشنبه 20 اسفند1391 - 1:26am
پست: 834
پاسخ با نقل قول
yazdgerd نوشته است:
دستت درد نکنه خیلی خوب بود ^:)^


خواهش میکنم..امیدوارم بدردتون خورده باشه



بر آنچه گذشت ، آنچه شکست ، آنچه نشد ... حسرت نخور ؛

زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد ...


یکشنبه 18 فروردین1392 - 4:07pm
نمایش پست ها از آخر به اول:  مرتب سازی بر اساس  
پاسخ به موضوع   [ 33 پست ]  برو به صفحه قبلی  1 , 2 , 3 , 4  بعدی

چه کسی آنلاین است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر عضو شده ای موجود نیست. و 74 مهمان


در این انجمن نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
در این انجمن نمی توانید به موضوعات پاسخ دهید
در این انجمن نمی توانید پست خود را ویرایش کنید
در این انجمن نمی توانید پست های خود را حذف کنید
در این انجمن نمی توانید پیوست ارسال کنید

انجمن و سایت تخصصی فلزیاب و ردیاب با حضور اساتید مجرب - طراحی و ساخت و خرید و فروش مدارات الکترونیک و کیت و نقشه مدار دستگاههای پر قدرت فلز یاب و رد یاب با قیمت مناسب - دستگاه گنج یاب و دفینه یاب و گنجیاب جهت جستجوی طلا - بهترین و قویترین طلایاب و سیستم تصویری و فلزیاب پالسی و توباکس - آموزش اپراتوری ردیاب - best site / forum for metal detector (PI, VLF, Two Box, ...) , lrl , felezyab , felez yab systems to find treasure