گفته ها و داستان ها از زبان کسانی که دفینه در آورده اند

در شمال (رشت و مازندران و ...) یه درویشی بوده تقریبا پنج شش سال پیش . این درویش در هندوستان دوره درویشی و طلسمو دیده اومده به شمال غربی کشور پیش فامیلش. فامیلش هم در روستا از فقیرترین روستایی جلوتر نبود.همونجا در حیاط خانه فامیل طلسمی رو یا خوانده یا انجام داده که باعث شده جنسی از داخل زمین فوران کنه بیافته بیرون.که یدونه کتاب هم پیش جنس بوده کتاب را درویش برداشته البته درویش نه بلکه طلسمدان.و بقیه را اون صاحب خانه فقیر تر از 90 درصد روستا.به دو تفسیر گفته میشه یکی اینکه دستگاه هم آورده بوده اند و دستگاه چیو سهمشو نداده اند که منجر به لو رفتنش شد و دیگری اینکه جنس از مرز حیاط همسایه و حیاط اونجا بیرون ریخته که سهم همسایه رو ندادند منجر به لو رفتنش شد صاحب خانه رو هی بردند آوردند ولی چیزی نتونستن ازش بگیرن چون انقدر کاسب و فقیر بود که اگه دستاش هم ببرن میگه من چیزی ندارم الان صاحب خانه لباسی کهنه تر از لباس زمانی که جنس در نیومده بود می پوشه .گفته میشه کمی بعد از زمانیکه جنس اومده بیرون پسرش خواستگار دختر یکی از خانواده مرفح روستایی بود که بهش گفتن غلط میکنی البته خانواده مرفح شنیده بودند که فلانی جنس در آورده مثل اینکه . ولی فکر می کردند این هم شایعه است. بعد از کمی زمان که اون پیرمرده رو گرفتند خانواده مرفح خوشگلترین دخترشو به پسره داده بعد ازدواج به شهر رفتند یعنی در روستا نماندند. روستاییانیکه در جشن ازدواج رفته بودند به جشنش. در چادری که ارکس و ... بود روستاییان می گن روی فرشی که نشسته بودیم پستی و بلندی و چاله ... بود همونطور که روستاییان به زبان جوک و تفریحی و ساده و محلی میگند یعنی هی حیاطو کنده اند و پر کرده اند.

دوستان میدونیم که بالاخره هممون از این داستان ها یا واقعیت ها شنیده ایم چرا شما هم در اینجا قرار نمیدید هدف اینجا اینست که از اینجور شنیدنی های تمام نقاط کشورمون بشنویم و استفاده کنیم

خدارو شکر به اندازه کافی هر روستا یا شهری میریم از این داستان ها قصه ها برای ما و دیگر دوستان میگن که کفایت میکنه امیدوارم بتونیم با مباحث علمی و عملی گره از کار هم باز کنیم تا این که واسه همدیگه قصه بگیم و لالایی بخونیم دوستانی که علاقه مند به پژوهش در زمینه علوم غریبه هستن میتدنن از راه درست و تحقیق به کمک بقیه بچه ها سر منشاء تمام داستانها و شنیده هارو پیدا کنن تا به مسیر درست پا بزاریم تا این که خودمون با مبالغه گویی در مورد شنیده هامون دیگران رو هم گمراه کنیم شاید وقتی 17سالم بود و دانشجوی رشته الکترونیک بودم باید به حرف اون درویش گوش میکردم که میگفت شما با این کار وقتی به جاهایی میری که بهش تعلق نداری مخصوصا توی شب ناخوداگاه مشکلاتی رو با خودت توی زندگیت میاری که به سختی قابل حله برات و سردرگمی عجیبی رو واسه شما به همراه داره .... از اون موقع 7سال میگذره و من همچنان از راه درست و کاملا علمی به دنبال اهداف خودم هستم و ناگفته نمونه که به حدی تو زندگیم مشکلات زیاد شد و کارم هیچ جا راه نمی افتاد که بعضی وقتا میگم نکنه واقعا اون درویش چیزی میدونست و این حرفو زد دلایلش ساده بود نفس ضعیف انسان بی اجازه شب گردی اجنه ارواح زمین و... چیزایی که خودتون احتمالا شنیدیت خدایش با کوله باری از مشکل و گره تو زندگیم هنوزم دارم ادامه میدم اگه تمام بد شانسیامو بزارم کنار و ضرر زیان مالی رو کنار بزارم بزرگترین گنجینه های که من بدست اوردم شامل دوستی اعتماد پیداکردن دوستای خیلی خوب تو ایران و الان تو ترکیه تنها دستاورد گنج پژوهی من بوده اما ایا واقعا علوم غریبه یا طلسمات و نیروهایی از این قبیل میتونن به صورت ناخواسته روی زندگی شخصی ما تاثییر منفی شدید بزارن؟؟
کسی میتونه بگه ربط کاری که ما انجام میدیم با این اتفاقات چیه؟صو

ربطش اینه که هم این داستانا و هم گنج دوتاشون خرافاتن

دوستان اگر هم چیزی باشه عتیقه است و نک سکه دنبال شمش طلا نباشید زیر خاک

بهرحال چه خوشمون بیاد یا نه باید به حقوق همدیگه احترام بذاریم..
این تاپیک برای داستان سرایی ایجاد شده، یه عده دوست دارن واسه هم داستان تعریف کنند!خب چه اشکالی داره؟
درسته که ضرر مستقیمی به ما نمیزنه اما غیر مستقیم شاید همه ی ما ضربه خوردیم!!
الان تو هر ده کوره ای که میری طرف میگه خواب دیدم فلان جا فلان چیز چال شده بخدا خودش بهم گفت چال شده!!
کککککی؟؟
همونی که شال سبز داشت!!

حالا شما کل منطقه رو زیرو رو میکنی و به تمام علم الکترونیک از آغاز پیدایش تا خود فتح مریخ شک میکنی دریغ از یه بوق..!!

بهرحال.. ما هم بهتره که به نظر و علایقشون احترام بذاریم و بریم جایی که ارتباط بیشتری با مباحث مورد علاقه ی خودمون داره تبادل نظر کنیم..
واضحه که این دوستان اگر تمایل داشتن میتونن تشریف بیارن اونجا ولی در همون چارچوب،
اما اگه ما اینجا رو اشغال کنیم جایی برای این دوستان نخواهد بود و در نتیجه این عزیزان وارد بحثهای جدیتر ما خواهند شد..

پس با عرض پوزش از این عزیزان..

نظر این دوست عزیزمون هم محترم
جا داره اضافه کنم من از کار پژوهشی در زمینه گنج پژوهی و طبیعتا علوم مرتبط به این کار حرف میزنم نه شمش طلا........
سوال من هم از اساتید علوم غریبه بود

بله فکر میکنم جناب مهر افرین درست میگن
با تشکر از همه دوستان موفق باشید.

اگه اسمتونو گذاشتین گنچ پژوه باید به این داستان ها نیز گوش کرده باشین یا شنیده باشین اگه به این چیزا علاقه ای ندارین کار شما در مورد گنچ بی فایده است چون هیچ کاری بدون علاقه نتیجه نداده. مطمعننا شما باید بدونید که هر کسی که افتاده تو کار گنچ و ... مادرزادی این کاره نبوده با شنیدن این چیزا به علاقه اومده و این علاقه وجودشو گرفته. من نمیگم که خرافاتی باشیم و ... بی تفاوت هم نباشیم اتفاقا اکثر کسانیکه خداوند مورد لطفش قرار داده و از مال دنیا بی نیازش کرده این جور داستان یا واقعیتی نیز دارند حداقل برای دیگران شنیدنش بدون لطف هم نیست...

کسی که هیچی نمیداند خودش را دانشمند حساب میکند. به قول قدیمیا

بدبخت من این تاپتیکو زده ام به این خاطر که گفته های پدران و سال خورده های ما که از این کار ها چیز هایی دارند و میدانند در اختیار علاقه مندان قرار بدیم.
شماییکه هی علمی علمی می کنید بسیار عالی مشخص می کنید که به حرف بزرگان و پیرمردهایی که بالاخره در مجلسی از این صحبت ها می کنند پشیزی ارزش قایل نیستی و خودتو هم دانشمند حساب می کنی در حالیکه اون علمت هم بی ارزشه چون پایه و اساس هم که نداره