برای عمق گیری من از روشی استفاده میکنم که آقا مجتبی استفاده میکنه.
یعنی پس از پیدا کردن نقطه هدف اصلی و در حالی که آنتنها حالت قیچی دارن خیلی آرام قدم به قدم عقب میایم تا نوک آنتنها حدود 10 سانت از هم باز بشه! فاصله اون نقطه ای که هستیم تا نقطه هدف رو اندازه میگیرین. فاصله دستها تا زمین که مثلا 120 سانت هست ازش کم میکنین. حاصل میشه عمق هدف!
جای دیگه عرض کردم. مثلا شما یک فلز رو روی سطح زمین قرار بدین باید 120 سانت که عقب میاین آنتنها به همون صورت که عرض کردم باز بشن. چون در واقع فلز روی سطح زمین هست و عمق صفر داره!
جناب آریا هم روش دیگه ای دارن که مشابه همین هست و بنظر من زیاد فرق نمیکنه. ایشالا ایشون هم روش خودشونو توضیح میدن.
با توجه به اینکه نقاط فرعی و زوایای 45 درجه و محل خروج یونها با این ردیاب تا حد زیادی قابل حذف هستن و البته باید ولوم رو در حد بسیار کم گذاشت که حساسیت فقط نسبت به خود فلز وجود داشته باشه ؛ من فکر میکنم برای اهداف قدیمی و در عمق بالا هم باید این روش عمق گیری دقیق در بیاد. در واقع اگر نقطه اصلی رو درست نشون بده قطعا عمقگیری هم با فلز جدید تفاوت محسوسی نداره. در حد چند سانت خطا هم که اهمیتی نداره!
فقط یک نکته مهم باقی میمونه و اون این هست که وقتی شما ولوم رو کم میکنین شعاع زنی دستگاه کاهش پیدا میکنه. باید دقت کنین در مورد عمق گیری برد از حدی کمتر نشه که شما وقتی به عقب میاین از محدوده ردیابی هدف خارج بشین! مثلا وقتی عمق 5 متر باشه باید حداقل هدف از فاصله 5 متری قابل تشخیص توسط آنتنها باشه تا عمقگیریش هم درست جواب بده. محض احتیاط باید کمی ولوم رو کمتر و بیشتر کرد تا مطمئن شد اشتباهی در عمق گیری پیش نمیاد.