انجمن تخصصی فلزیاب و ردیاب
تاریخ : یکشنبه 3 آذر1403 - 2:42am



پاسخ به موضوع  [ 35 پست ]  برو به صفحه قبلی  1 , 2 , 3 , 4  بعدی
 توهین به قوم اصیل ایران خودمون 
نویسنده پیغام
کاربر فعال
کاربر فعال

تاریخ عضویت: سه شنبه 23 مهر1392 - 9:39pm
پست: 185
پاسخ با نقل قول
salam7 نوشته است:
درود به همه دوستان عزيز. اين رو فراموش نكنيد ما همه انسان هستيم جه ايراني جه غير ايراني با هر دين و مذهبي يا بي دين فرقي نميكنه همه انسانيم،
هر انساني تمدن كشورش واسش ارزشمنده لطفا به هيج انساني توهين نكنيد درسته در كذشته به كشور ما خيلي تجاوز كردن ، اذيت شديم ، فرهنكمونو نابود كردن ، زبانمونو عوض كردن ،به زور شمشير كفتن دين شما بايد عوض شه و ...
ولي ديكه كذشته ها كذشته كينه هارو دور بريزيد و به همه به جشم انسان نكاه كنيد.
نزاد و دين و زبان مهم نيست مهم اينه كه ما همه انسانيم
كوروس عزيز هم وقتي كشور كشايي ميكرد به كسي اجازه نميداد كه به دين و نزاد و فرهنك كسي توهين كنه جه ايراني جه غير ايراني همه انسانيم
دين و نزاد و زبان مهم نيست بهترين راه ، راه راستيست
بس بيايد به هم احترام بزاريم و با هم دوست باشيم ما همه از هر نزادي باشيم انسانيم


@};- @};- @};-


پنج شنبه 25 دی1392 - 12:49am
کاربر فعال
کاربر فعال

تاریخ عضویت: سه شنبه 23 مهر1392 - 9:39pm
پست: 185
پاسخ با نقل قول
دکترمیلاد نوشته است:
arash.irani نوشته است:
جناب دکتر میلاد درود
بنده خودم آذری هستم
این گفته های شما ,مال پانترکهاست هیچ ربطی به ما آذری ها نداره,ما نه فارسیم نه ترکیم نه عربیم و نه..........
ما همه ایرانی هستیم و به ایرانی بودنمون افتخار میکنیم
کشور آمریکا 200 سال بوجود اومده هزارتا قوم و زبونم توش هست ولی همگی میگن ما آمریکایی هستیم و به یک زبان مشترک صحبت میکنند
اونوقت ما(ایرانیان)با 7000 سال تاریخ چقدر باید کوتاه فکر باشیم که خودمون رو ایرانی ندونیم و فارس و ترک وعرب و......بدونیم خودمون رو
ما همه ایرانی هستیم والسلام
اگر هر کسی به هر عنوان بخواد تفرقه ایجاد کنه دشمن همه ایرانیانه حالا چه این فرد فارس باشه یا ترک یا عرب
آقا دکتر میلاد اگر عرب زبانهای ایرانی عرب هستند و ترک زبانهای ایران که ما باشیم عربستانی و ترک مغولستانیم پس آمریکا هم الان باید تبدیل به 500 کشور می شد با 500 زبان
افتخار من کوروش بزرگ از دیار پارس
افتخار من بابک خرمدین از دیار آذربایجان
افتخار من فردوسیه که اگه نبود الان همه عربی حرف میزدند تو ایران

آفرین!! :ymapplause:
حیف که نمیخوام بحث سیاسی بکنم و الا جوابتو به نحو احسن میدادم


جناب دکتر میلاد
بحث ما اصلا ربطی به سیاست نداره
بحث ما به تاریخ ربط داره به باستانشناسی و ایرانشناسی ربط داره
این انجمن هم به دو علم می پردازه
چرا؟
چون کسی که میخواد کاوش کنه به 2 علم باید آگاه باشه
علم باستانشناسی و علم فلزیابی

این تایپیک هم به تاریخ ربط پیدا میکنه
حالا اگر شما تخصصی در این زمینه دارید بفرمایید
ما آماده پاسخ علمیتون هستیم


پنج شنبه 25 دی1392 - 1:02am
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: جمعه 30 آبان1392 - 3:04am
پست: 813
پاسخ با نقل قول
دکترمیلاد نوشته است:
بردار عزیز ارتباط مستقیم با نژاد داره
مگه من تحقیق کردم؟ مگه من نوشتم سایت ویکی پدیا که یک سایت بسیار معتبری هم هست اون نوشته (نژاد پرستی انسانها را کور می کنه و اجازه نمیده که انسان ها واقیعت ها را ببینند)
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8% ... 7%D8%A8%29

دکی جون دکترای چی داشتین شما راستی؟
یه بار دیگه لینکی که گذاشتی رو ببین
برات درستش کردم



این مملکت بیشتر از دشمن،خائن وطن فروش داره


پنج شنبه 25 دی1392 - 1:02am
کاربر فعال
کاربر فعال

تاریخ عضویت: سه شنبه 23 مهر1392 - 9:39pm
پست: 185
پاسخ با نقل قول
اینم یه سند علمی که ثابت میکنه ما بچه های ایران زمین همه از یک نژادیم
این نتیجه تحقیقات دکتر مازیار اشرفیان بناب(بناب شهری در استان آذربایجانشرقی)

تحقیقات علمی جدید ثابت می کند که همه اقوام ایرانی ریشه ای مشترک دارند و ایرانی هستند!
گروهی از محققین ژنتیک در دانشگاه پورت موس انگلیس، به سرپرستی مازیار اشرفیان بناب به نتایج
جالبی درباره نژاد ایرانیان رسیده‌اند. این گروه معتقدند اکثر ایرانیان بر خلاف آنچه تصور می شود، نژاد
آریایی ندارند بلکه به نژادی تعلق دارند که حدود ده هزار سال پیش ساکن ایران بوده‌اند. این تحقیقات
که قسمتی از تحقیقات جهانی ژنتیک است به سرپرستی دکتر مازیار اشرفیان بناب سالها پیش در
دانشگاه کمبریج شروع شده و در دانشگاه پورت موس به نتیجه رسیده است. براساس تحقیقات
پژوهشگر ایرانی ژنتیک پزشکی و جمعیتی دانشگاه «کمبریج» که با کمک و نظارت گروهی از برجسته
ترین محققان این رشته انجام شده، جمعیت های ایرانی که با زبان‌های غیر از گروه هندو-اروپائی
تکلم می‌کنند به ویژه جمعیت آذری زبان ساکن در فلات ایران ریشه ژنتیکی مشترکی با اقوام ترک زبان
ساکن در کشور ترکیه و اروپای شرقی ندارند و بر عکس «شاخص‌های تمایز ژنتیکی» آنها (مانند FSt)
با سایر گروه‌های ساکن در فلات ایران به ویژه فارسی زبانان نزدیک به صفر است که نشانگر ریشه
ژنتیکی مشترک آنها در اعماق تاریخ ایران است. دکتر مازیار اشرفیان بناب، عضو هیات علمی
پژوهشکده باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی کشور که دانش‌آموخته دکتری پزشکی دانشگاه
علوم پزشکی تهران و کارشناسی ارشد باستان شناسی از دانشگاه «منچستر» بوده و در حال حاضر
مشغول گذراندن ماه‌های آخر مقطع دکتری تخصصی رشته ژنتیک پزشکی و جمعیتی در دانشگاه
«کمبریج» انگلستان است در گفت‌و‌گو با خبرنگار «پژوهشی» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)
خاطرنشان کرد: موضوع تحقیق و مطالعه من در مقطع دکتری مطالعه ژنتیکی اقوام ایرانی و بررسی
ارتباطات تاریخی و ژنتیکی تمام اقوام ساکن در فلات ایران بوده است. در این مطالعه که با کمک و
نظارت گروهی از برجسته ترین محققان ژنتیک تکاملی و جمعیتی انجام شده، نمونه‌ای از افراد
داوطلب وابسته به تمام گروه‌های اجتماعی و قومی ایران مورد مطالعه قرار گرفته‌اند که نتایج حاصله
بسیار جالب توجه و تعمق می‌باشد. به گفته وی، مطالعه DNA میتوکندریال نشان می‌دهد که ریشه
مشترک مادری تمام اقوام ایرانی ساکن در فلات ایران به زمانی بسیار عقب تر از آنچه در نظریه
مهاجرت اقوام آریائی مطرح می باشد بر می‌گردد بدین ترتیب که اگر تمامی اختلاط ها و شاخص های
ژنتیکی مربوط به سایر مناطق جغرافیایی و قومی را از محتوای ژنتیکی نمونه‌های مدرن ایرانی حذف
کرده و به کناری بگذاریم، اخیرترین جد مشتری مادری ما (Most Recent common ancestor- MRCA)
زمانی حدود ۱۰ هزار و ۵۰۰ تا ۱۱ هزار سال قبل در فلات ایران می‌زیسته است. وی در گفت‌و‌گو با
ایسنا تصریح کرد: این در حالی است که در بیشتر منابع جمعیتی و زبان شناسی ایرانیان را به دو
گروه تقسیم می‌کنند. یکی آنها که به زبان فارسی یا سایر زبانهای وابسته به گروه هندو-اروپایی
مکالمه می‌کنند و تصور بر این است که از اعقاب اقوام آریائی هستند و دیگر، آنها که با زبان‌هایی
غیراز گروه هندو-اروپائی مکالمه می‌کنند مانند گروه Altaic که زبانهایی مانند ترکی و آذری و ترکمن یا
افشار را در بر می‌گیرد و تصور می‌رود این گروه‌ها فاقد ریشه مشتری هند و اروپایی هستند؛ اما یافته
های ژنتیکی این بررسی همه دلالت بر این دارند که ساکنان فلات ایران در گذر تاریخ هر چند بسیار
مورد هجوم و آسیب سایر اقوام قرار گرفته اند و گاه زبان و تکلم آنها کم و بیش تحت تاثیر قرار گرفته
است نه تنها هویت فرهنگی و تاریخی خود را حفظ کرده‌اند بلکه محتوای ژنتیکی خود را که نشان از
ریشه مشترک چندین هزار ساله آنان دارد را نیز مصون داشته اند. اشرفیان بناب همچنین گفت: نتایج
این مطالعه نشان داده است که برخی از جمعیت های ایرانی خصوصا هموطنان زرتشتی خصوصیات
جمعیتی بسیار خاص و منحصر بفردی را نشان می‌دهند. وی همچنین تصریح کرد که نتایج این مطالعه
در قالب چندین مقاله علمی تدوین و منتشر خواهد شد که در حال حاضر اولین آنها جهت نشر به یکی
از مجلات علمی معتبر ژنتیک ارسال شده است.


پنج شنبه 25 دی1392 - 1:27am
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای

تاریخ عضویت: شنبه 23 آذر1392 - 6:18pm
پست: 793
پاسخ با نقل قول
دکترمیلاد نوشته است:
rostam نوشته است:
سورنای عزیز
من با نظر شما در رابطه با اعراب وحشی و هر نژاد فروش مانند بعضی از افراد آذری که نیاکان خود را فراموش کرده و به واسطه 300 سال حکومت نکبت بار ترکان عثمانی خود را ترک مینامند و به آذری بودن خود پشت میکنند موافقم
مرگ بر نادان و وطن فروش


بردار عزیز شما داری به 30 میلیون ترک زبان ایرانی توهین میکنی که همین ترکهای آذربایجانی برای ایران عزیزمان هزاران شهید داده اند
دوست عزیز تاریخ را تحریف نکن ! شما (ی) این کلماتد را بردار ببین مربوط به کدام ملت می شوند
یک مثال ساده میزنم:
عربی=عرب کردی=کرد فارسی=فارس روسی=روس ترکی=ترک و..... (آذری=آذر!!؟) شما بفرمایید اصلا قوم یا ملتی بنام آذر وجود دارد؟!
همانطور که در مثال بالا دید (ی) هر کلمه ای را بردارید ملیت و زبان آن قوم مشخص میشود ولی وقتی (ی) آذری را برداریم میشود آذر که هیچ قومی به این نام وجود ندارد و کاملا بی معنی هست



با درود. آقای دکتر میلاد! شما تحت چ عنوان میگید تاریخ رو تحریف کردیم?? مگه ما چیزی غیراز سندهای تاریخی معتبر گفتیم ها?? اصلا شما از چ تاریخی صحبت میکنی: تاریخی ک 1000سال پیش نوشته شده? تاریخی ک 1000سال پیش نوشته شده ولی انسان معاصر اون رو ب نفع خویش تحریف کرده?? یا تاریخی ک نویسندگان جدید داخلی و خارجی اونجور ک خودشون میلشون بوده نوشتن ها?? بر اساس کدوم تاریخ بحث میکنید? 90% کتابهای تاریخی تحریف شدن عزیزه من! کجای کارید تا ی کشور کثیفی مثه انگلستان هست میزاره ایرانی جماعت شناسنامه درستومعلومی داشته باشه ها?! اگ این بحثو ادامه بدم ب قول شما سیاسی میشه پس کات! تاریخ درست این سرزمین رو باید در اشیایی ک از دل خاکش درمیاد و سازه هایی ک زیر خاکشن نوشت و شناخت این اعتقاد منه. و البته درباره اون گفتتون بگم شما دقیقا همانند یک تجزیه طلب صحبتاتون رو ادامه میدید و مطمئن باشید هیچ راهی ب جلو برای شما نیست.. BBC بنگاه سخن پراکنی انگلیس ی بار خواست هویت ایرانیان رو ببره زیر سوال ک دیدیم وطن پرستامون چطور زدن توو دهنشون! ملت ایران خاکو سرزمینشو دوست داره و همگی از هرقوم و هر زبانی ک باشن ایرانی هستن و زبان واحدشون هم پارسی هستش و همه در کنار هم دراین سرزمین زندگی میکنیم و تا ابد ایران، ایران میمونه و ب خاکش اضافه میشه ولی هرگز و هرگز و هرگز کم نمیشه!!! همه جای ایران سرای من است...



شهریاری که نداند شب مردمانش چگونه به صبح میرسد گورکن گمنامیست که دل به دفن دانایی بسته. نقل از گزنفون *** کورش بزرگ***


پنج شنبه 26 دی1392 - 6:08pm

تاریخ عضویت: دوشنبه 25 شهریور1392 - 11:05am
پست: 32
پاسخ با نقل قول
مقالۀ "فارسی زبان عقیم" اول بار ۱۹ سال پیش نوشته و منتشر شد.این مقاله را به عنوان یکی از مقالات دکتر باطنی در زمینۀ زبان شناسی انتخاب کرده ايم تا نمونه ای از کارهای او برای کسانی به دست داده باشيم که با کارهای او آشنایی ندارند. گفتن این نکته نیز ضرورت دارد که مقاله در اصل خود مفصل تر از چیزی است که در اینجا آمده است. آن را مقداری کوتاه کرده ايم.

فارسی زبانی عقیم،دكتر محمد رضا باطنی

دربارهً زیبایی، شیرینی، گنجینهً ادبی و دیگر محاسن زبان فارسی سخن بسیار شنیده ایم. اکنون شاید وقت آن رسیده باشد که با واقع بینی به مطالعهً توانایی های زبان فارسی بپردازیم و ببینیم آیا این زبان می تواند جوابگوی نیازهای امروز جامعهً ما باشد؟ آیا در آن کاستی هایی یافت می شود، و اگر یافت می شود چگونه می توان آنها را برطرف ساخت؟
یکی از ویژگی های زبان، زایایی یا خلاقیت آن است. خلاقیت زبان را از جنبه های گوناگون می توان بررسی کرد ( از جنبهً ادبی، نحوی، واژگانی و شاید هم از جنبه های دیگر). بحث ما دراینجا به خلاقیت یا زایایی در واژگان زبان محدود می شود. زایایی واژگانی به اهل زبان امکان می دهد تا همراه با تغییراتی که در جامعهً آنها رخ می دهد واژه های تازه بسازند و کارایی زبان خود را با نیازمندی های خود متناسب گردانند.
از نظر زبانشناختی، زایایی واژگانی به مبحث اشتقاق یا واژه سازی مربوط می شود ( ازاین پس" زایایی" به کار می بریم به جای زایایی واژگانی ). اشتقاق یعنی اینکه ما بتوانیم از اسم یا صفت فعل بسازیم. از فعل اسم یا صفت بسازیم و مانند آن. با اندکی تسامح می توان گفت اشتقاق یعنی گذر از یک مقولهً دستوری به مقولهً دیگر. بنابراین، اگر بخواهیم به میزان زایایی یک زبان پی ببریم و احتمالا آن را با زایایی زبان های دیگر مقایسه کنیم، باید ببینیم در آن زبان با چه درجه از سهولت می توان از یک مقولهً دستوری به مقولهً دیگر رفت. از میان تغییرات اشتقاقی گوناگون، آنکه از همه مهم تر است گذر از مقولهً اسم یا صفت به مقولهً فعل است، یا به بیان ساده تر، ساختن فعل از اسم و صفت است. دلیل این امر آن است که فعل خود از زایایی زیادی برخوردار است و می توان از آن مشتق های دیگری به دست آورد. مثلا" در زبان انگلیسی از ion " یون" که اسمی است از اصطلاحات فیزیک و شیمی فعل می سازند و سپس از آن مشتق های دیگر به ترتیب زیر به دست می آورند:
ion ionizable
ionize ionizability

ionized ionization
ionizing ionizer
و سپس از راه ترکیب این مشتق ها با واژه های دیگر اصطلاحات جدیدی می سازند:
ionization chamber
ionization energy
ionization potential
ionization track
ionizing radiation
ionized gas
به طوری که می بینیم، پس از اینکه ion با استفاده از پسوند ize به فعل تبدیل شد می تواند منشاء هفت مشتق یا واژهً جدید باشد که خود می توانند با واژه های دیگر ترکیب شوند و شش اصطلاح جدید بسازند که جمعا ۱۳ واژه و ترکیب می شود، واین به هیچ وجه پایان زایایی فعل ionize نیست.
اما ببینیم در زبان فارسی وضع چگونه است:
۱.در فارسی فقط فعل های ساده یا بسیط هستند که زایایی دارند، یعنی می توان از آنها مشتق به دست آورد.
۲.در فارسی امروز دیگر فعل ساده ساخته نمی شود، یعنی نمی توان به طور عادی از اسم یا صفت فعل ساخت.
۳.شمار فعل های ساده ای که زایایی دارند و از گذشته به ما رسیده اند بسیار اندک است.
۴.از این شمار اندک نیز بسیاری در حال از بین رفتن و متروک شدن هستند، و جای خود را به فعل های مرکب می دهند. ولی فعل های مرکب عقیم هستند و نمی توان از آنها مشتق به دست آورد.
۵.از "مصدرهای جعلی" فارسی، چه آنها که از اسم های فارسی ساخته شده اند و چه آنها که از واژه های عربی ساخته شده اند، مشتق به دست نمی آید. به بیان دیگر، مصدرهای جعلی زایایی ندارند.
۶.نتیجه: زبان فارسی، در وضع فعلی برای برآوردن نیازهای روزمرهً مردم با مشکلی مواجه نیست، ولی برای واژه سازی علمی از زایایی لازم برخوردار نیست و نمی تواند یک زبان علمی باشد، مگر اینکه برای کاستی های آن چاره ای اندیشیده شود.

توضيحات:

ما در بقیهً این مقاله می کوشیم نکاتی را که فهرست وار در بالا برشمردیم با شواهد کافی همراه کنیم.
۱- گفتیم در فارسی فقط فعل های ساده هستند که زایایی دارند، یعنی می توان از آنها مشتق به دست آورد. اثبات این امر بسیار ساده است. به عنوان مثال فعل " نمودن " را در نظر بگیرید. ما از این فعل مشتق های زیادی به دست می آوریم: نمود، نمودار، نموده، نمونه، نما، نمایان، نمایش، نماینده ( و مشتق های دیگری نظیر: نماد، نمادین، نمادگری، نمایه، که به تازگی ساخته و رایج شده اند و نیز مشتق های درجه دومی نظیر: نمایندگی، نمایشگاه، نمایشنامه، نمایشی، که با افزودن پسوندی به مشتق های درجهً اول ساخته شده اند. ) با این همه " نمودن " به معنایی که سعدی در این شعر به کار برده است:
دیدار می نمایی و پرهیز می کنی
بازار خویش و آتش ما تیز می کنی
در گفتار و نوشتار امروزه بسیار کم به کار می رود تاجایی که می توان گفت این فعل از بین رفته یا در شرف از بین رفتن است. در زبان فارسی متداول فعل مرکب " نشان دادن " جانشین معنی متعدی آن شده و فعل های مرکب " به نظر آمدن " و " به نظر رسیدن " نیز جانشین معنی لازم آن شده اند. ولی این فعل های مرکب عقیم هستند و هیچ مشتقی از آنها به دست نمی آید. به بیان دیگر، اگر ما فعل سادهً "نمودن" را از اول نداشتیم و از همان آغاز این فعل های مرکب به جای آن به کار رفته بودند، امروزه هیچ یک از مشتق هایی که در بالا برشمردیم در فارسی وجود نداشت ( ۱ ).
به عنوان مثال دیگر می توان "فریفتن" و "فریب دادن" را مقایسه کرد. از "فریفتن" که مصدری ساده یا بسیط است می توان مشتق هایی به دست آورد: فریفته، فریفتگی، فریب، فریبا، فریبایی، فریینده، فریبندگی. ولی از "فریب دادن" که مصدری مرکب است مشتقی به دست نمی آید.
"فریفتن" در گذشته به صورت لازم و متعدی هر دو به کار می رفته است. ولی امروزه معنی لازم خود را بکلی از دست داده است و در معنی متعدی نیز کاربرد زیادی ندارد. بسامد یا فراوانی کاربرد " فریب دادن" از " فریفتن" بسیار بیشتر است، و اگر روند تبدیل فعل های ساده به مرکب همچنان ادامه یابد در آینده جانشین بلامنازع " فریفتن " خواهد شد.
۲- در فارسی امروز دیگر فعل ساده ساخته نمی شود، یعنی به طور عادی نمی توان از اسم یا صفت فعل ساخت. زبان فارسی به ساختن فعل های مرکب گرایش دارد و برای مفاهیم تازه نیز از همین الگو استفاده می کند. ذکر چند مثال موضوع را روشن خواهد ساخت. در انگلیسی از television فعل televise و در فرانسه فعلteleviser را ساخته اند.
درعربی هم از آن فعل می سازند و می گویند تلفز، یتلفز. اما ما در فارسی می گوییم " از تلویزیون پخش کرد". در انگلیسی واژهً telephone را به صورت فعل هم به کار می برند. در فرانسه نیز از آن فعل telephoner را ساخته اند. در عربی هم از آن فعل می سازند و می گویند تلفن، یتلفن. اما ما در فارسی از فعل مرکب " تلفن کردن " استفاده می کنیم. در انگلیسی از واژهً philosophy " فلسفه" فعل Philosophize و در فرانسه از philosophie فعلphilosopher را ساخته اند.
در عربی هم از فلسفه فعل می سازند و می گویند تفلسف، یتفلسف. اما ما در فارسی اگر مورد قبول واقع شود، می گوییم " فلسفه پرداختن" یا "به فلسفه پرداختن".
وقتی دکتر محمود هومن مصدر " فلسفیدن" را ساخت و در نوشته های فلسفی خود به کار برد، مورد پسند قرار نگرفت و آن را " دور از ذوق سلیم" دانستند. در انگلیسی از صفت polar فعل polarize و در فرانسه از صفت polaire فعل Polarizer را ساخته اند. در عربی نیز از قطب فعل می سازند و می گویند استقطب، یستقطب. ولی ما ترجیح می دهیم بگوییم " قطبی کردن" و مصدر " قطبیدن" را جعلی و مشتقات آن را "جعلیات" می دانیم. در انگلیسی از iodine "ید" فعل iodize و در فرانسه از iode فعل ioder را ساخته اند. در عربی نیز از آن فعل می سازند و می گویند یود، ییود. ولی ما در فارسی ترجیح می دهیم بگوییم "با ید معالجه کردن" یا "ید زدن به".
مثال های فوق کافی است که نشان دهد زبان فارسی به ساختن فعل های مرکب گرایش دارد و فعل بسیط جدید نمی سازد. از فعل هایی که در انگلیسی و فرانسه و عربی ساخته می شوند، ‌ونمونه های آنها در بالا ذکر شدند، به راحتی می توان مشتق های جدیدی به دست آورد، همان گونه که دربارهً مشتق های ionize در بالا مشاهده کردیم. ولی ما در فارسی به راحتی نمی توانیم از "عبارت های فعلی" خود مشتق های جدید بسازیم ( به طوری که از مثال ها نیز فهمیده می شود، در اینجا منظور ما از فعل مرکب، فعل های پیشوند دار نیست).
۳- شمار فعل های ساده ای که زایایی دارند واز گذشته به ما رسیده اند بسیار اندک است. آقای دکتر خانلری در کتاب تاریخ زبان فارسی فهرست افعال ساده را "اعم از آنچه در متن ها مکرر آمده است و آنچه در زبان محاورهً امروز به کار می رود " (۲ ) به دست داده است.
در این فهرست فقط ۲۷۷ فعل وجود دارد. اما یک نگاه گذرا به فهرست مزبور نشان می دهد که تعداد زیادی از افعال درج شده نه در گفتار امروز به کار می روند و نه در نوشتار. فعل هایی از این قبیل: غارتیدن، آهیختن، اوباشتن، بسودن، چمیدن، خستن، خلیدن، سپوختن، زاریدن، سگالیدن، شکفتن، گساردن، کفیدن، طوفیدن، مولیدن، گرازیدن، موییدن، خوفیدن، و تعداد کثیری دیگر.
در واقع تعداد فعل های سادهً فارسی که فعال هستند، یعنی در گفتار و نوشتار به کار می روند، از رقم ۲۷۷ بسیار کمتر است. در سه بررسی جداگانه که سه دانشجوی رشتهً زبانشناسی ( ۳ ) در دورهً تحصیل شان در گروه زبانشناسی دانشگاه تهران انجام داده اند و فعل های ساده را از متن گفتار و نوشتار روزمره استخراج کرده اند، بالاترین رقم ۱۱۵ بوده است.
با افزودن فعل هایی که بسامد آن ها کمتر است، ولی هنوز در نوشتا ر به کار می روند این رقم بین ۱۵۰ و ۲۰۰ قرار می گیرد؛ یعنی در زبان فارسی حد اکثر ۲۰۰ فعل سادهً فعال وجود دارد که از آنها می توان مشتق به دست آورد!
دکتر خانلری پس از ذکر شمار اندک فعل های سادهً فارسی، در پانوشت صفحه ۲۵۸ همان اثر می نویسد: "مقایسه شود با شمارهً فعل ها در زبان فرانسوی که به ۴۱۶۰ تخمین شده است."
در زبان انگلیسی که گذر از مقولهً اسم به فعل بسیار آسان است و بسیار فراوان نیز رخ می دهد،‌ تعداد فعل های ساده و زایا بسیار بیشتر است. من با مراجعه به فرهنگ انگلیسی Random House توانستم در بین واژه هایی که با پیشوند tele ساخته شده اند و فقط ۵/۱ صفحه از ۲۲۱۴ صفحهً این فرهنگ را تشکیل می دهند، ۱۶ فعل ساده پیدا کنم که همه دارای مشتقات خاص خود هستند.
اگر این نمونه برداری "مشتی نمونهً خروار" باشد، ‌در این صورت می توان گفت در فرهنگ مزبور در حدود ۲۳۰۰۰ فعل ساده وجود دارد (۴).
اینکه فعل های ساده در فارسی کم اند و به تدریج جای خود را به فعل های مرکب می دهند توجه دیگران را نیز جلب کرده است.
محمد رضا عادل در مقاله ای با عنوان "فعل در زبان فارسی" در شمارهً بهار و تابستان ۱۳۶۷ رشد: آموزش ادب فارسی، چنین می نویسند: "همان گونه که گفته شد، افعال ساده روز به روز روی به کاهش دارد و استعمال افعال مرکب فزونی می یابد. این امر تا بدان پایه است که گاه در چند جملهً متوالی نشانی از فعل ساده نیست..." و نمونه هایی نیز در تایید گفته خود ارائه می کنند.
یک نمونه برداری از فعل های مرکب، فراوانی کاربرد آنها را در زبان فارسی نشان می دهد. در این پژوهش تقریبا سه هزار فعل مرکب به دست آمده است که از این تعداد، ۱۰۵۶ فعل آن با " کردن " ساخته شده اند مانند: آزمایش کردن، گود کردن، نامزد کردن و غیره ( ۵ ).
۴- از این شمار اندک فعل های فارسی که به ما رسیده اند نیز بسیاری در حال از بین رفتن هستند، و جای خود را به فعل های مرکب می دهند. ولی فعل های مرکب عقیم هستند و نمی توان از آنها مشتق به دست آورد ( ۶ ). قبلا گفتیم که فعل " نمودن " در حالت متعدی جای خود را به " نشان دادن " و در حالت لازم به " به نظر آمدن " و " به نظر رسیدن " داده است، که همه فعل های مرکب عقیم هستند. نیز گفتیم که در برابر فعل سادهً " فریفتن "فعل مرکب" فریب دادن " و " گول زدن " قرار دارند که کاربرد آنها بسیار بیشتر از " فریفتن " است و احتمال دارد در آینده این فعل ساده را بکلی از میدان به در کنند و جانشین آن گردند. در اینجا به چند نمونهً دیگر اشاره می کنیم.
فعل "شایستن" امروز بکلی از بین رفته و جای خود را به "شایسته بودن" داده است. مشتق های " شایسته "، " شایستگی "، " شایان " و " شاید" بازماندهً روزگار زایایی این فعل هستند.
فعل " بایستن " بکلی از بین رفته و جای خود را به فعل های مرکب " لازم بودن"، " واجب بودن " و نظایر آن داده است. " باید " ( و صورت های دیگر آن مانند " بایستی " و غیره ) و " بایسته " تنها بازماندگان این فعل هستند. فعل " خشکیدن " و متعدی آن " خشکاندن " بسیار کم و در بعضی از لهجه ها به کار می روند، و فعل های مرکب " خشک شدن " و " خشک کردن‌" جانشین آنها شده اند.
واژه های " خشک " ، " خشکه " و " خشکی " مشتق های بازماندهً این فعل هستند. فعل " گریستن " بسیار کم به کار می رود و جای خود را به " گریه کردن " داده است، و صورت متعدی آن " گریاندن " نیز جایش را به " به گریه انداختن" واگذار کرده است. واژه های " گریان " و " گریه " تنها مشتق های بازمانده از فعل " گریستن " هستند.
" آمیختن " تقریبا از استعمال افتاده است. معنی لازم آن بکلی از بین رفته و در معنی متعدی هم جای خود را به " مخلوط کردن " یا " قاتی کردن " داده است. واژه های " آمیزش " و " آمیزه " تنها مشتق هایی هستند که از این فعل باقی مانده اند. فعل " نگریستن " از استعمال افتاده و جای خود را به " نگاه کردن " و " مشاهده کردن " داده است.
صورت های " نگران "، " نگرانی " و " نگرش " مشتقات رایج این فعل هستند که باقی مانده اند. " شتافتن " دیگر به کار نمی رود و جای خود را به " عجله کردن"، " شتاب کردن"، " با شتاب رفتن " و مانند آن داده است، ‌و "شتاب" و " شتابان " مشتق های بازماندهً آن هستند.
البته در زبان پهلوی نیز فعل های مرکب وجود داشته است، مانند "نیگاه کردن"، "ایاد کردن" به معنی "به یاد آوردن"، "به خاطر آوردن" ولی تعداد این فعل های مرکب بسیار کم و ناچیز بوده است( ۷ ).
کاربرد فعل های ترکیبی در فارسی کهن رایج شده و با گذشت زمان شتاب بیشتری گرفته است. آقای دکتر علی اشرف صادقی می نویسند: "این گرایش در دوره های بعد بسیار زیادتر شده... " و نیز " به نظر می رسد که زبان فارسی هنوز در مسیر این تحول پیش می رود. شاید امروز دیگرنتوان افعال مختوم به " ئیدن " را با قاعده شمرد، چه دیگر هیچ فعل جدیدی به این صورت ساخته نمی شود. برعکس، ساختن افعال گروهی با " کردن"، "زدن" و جز آن بسیار شایع است: تلفن کردن ( زدن )، تلگراف کردن ( زدن )، پست کردن و غیره. " ( ۸ ).
آقای دکتر خانلری در اثر یاد شده در صفحه ۳۳۱ می نویسند: "از قرن هفتم به بعد پیشوندهای فعل به تدریج از رواج افتاده و فعل مرکب جای آنها را گرفته است." و نیز در صفحه ۳۳۲ " فعل مرکب در فارسی امروز جای بسیاری از فعل های ساده و پیشوندی را گرفته است.
شمارهً بسیاری از فعل های ساده در فارسی جاری امروز بکلی متروک است و به جای آنها فعل مرکب به کار می رود... ". دکتر خانلری سپس فهرست ۵۲ فعل سادهً آشنا را که بکلی متروک شده اند به دست می دهد.
گرایش به ساختن فعل های مرکب آنقدر زیاد است که در برابر مصدرهایی که از اسم یا صفت ساخته شده اند و به آنها " مصدر جعلی" می گویند نیز اغلب فعل مرکبی وجود دارد مانند " جنگ کردن " در برابر " جنگیدن"، "خم کردن" یا "خم شدن" در برابر "خمیدن"، " ترش شدن" در برابر "ترشیدن" و غیره.
امروز صورت مرکب این فعل ها کاربردی بسیار بیشتر از صورت بسیط آنها دارد، به طوری که می توان گفت صورت بسیط آنها تقریبا از استعمال افتاده است.
دربارهً علت این گرایش یعنی ساختن فعل مرکب، با قطعیت نمی توان چیزی گفت. ولی احتمال می رود که از لحاظ تاریخی ساختن فعل از واژه های قرضی عربی، مانند رحم کردن، بیان کردن و غیره، اگر نه تنها علت، لااقل یکی از علل عمدهً آن بوده باشد. ظاهرا ساختن فعل مرکب از واژه های دخیل عربی به تدریج گسترش یافته و به واژه های فارسی نیز سرایت کرده تا جایی که تنها الگوی ساختن فعل در فارسی شده است ( ۹ ).
۵- چنان که قبلا گفته شد، در زبان فارسی امروز گذر از مقولهً اسم و صفت به فعل معمول نیست، یعنی نمی توان از اسم و صفت فعل بسیط ساخت. به رغم اینکه بعضی از فعل هایی که از این راه ساخته شده اند قرن هاست در فارسی رایج هستند و بزرگان ادب فارسی نیز آنها را به کار برده اند، مانند " دزدیدن "، " طلبیدن "، با این همه بسیاری از ادبا و دستور نویسان آنها را " مصدر جعلی " می نامند ، که خود نشانهً اکراه و ناخشنودی آنها از این نوع افعال است ( ما برای اجتناب از کاربرد این اصطلاح، فعل هایی از این دست را " فعل تبدیلی " می نامیم و منظورمان این است که اسم یا صفتی به فعل تبدیل شده است.).
مادهً فعل تبدیلی می تواند اسم یا صفت فارسی باشد، مانند " بوسیدن" و "لنگیدن" و نیز می تواند از اصل عربی باشد، مانند " بلعیدن". ساختن فعل های تبدیلی در گذشته بیشتر معمول بوده و با ذوق فارسی زبانان سازگاری بیشتری داشته است، به طوری که شمار زیادی از آنها را در آثار قدما می بینیم که فعلا از استعمال افتاده اند. مثلا " تندیدن"، " خروشیدن " ( ۱۰ ) و بسیاری دیگر:
بتندید با من که عقلت کجاست
چو دانی و پرسی سوالت خطاست
بوستان سعدی
ز مرغان چون سلیمان قصه بشنید
بتندید و بجوشید و بکالید
بلبل نامهً عطار
خروشید گرسیوز آنگه بدرد
که ای خویش نشناس و ناپاک مرد
فردوسی
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم
حافظ
ولی نباید تصور کرد که فارسی زبانان امروز اصلا فعل تبدیلی نمی سازند. چیزی که هست اکثر این فعل ها عامیانه هستند و کمتر به گفتار رسمی و از آن کمتر به نوشتار راه می یابند.
اینها نمونه ای از آن فعل ها هستند: سلفیدن، توپیدن، تیغیدن، پلکیدن، پکیدن، شوتیدن، ماسیدن، چاییدن، تمرگیدن، شلیدن، کپیدن، سکیدن ( به معنی نگاه کردن)، چپیدن، چپاندن، لنباندن، لمیدن، لولیدن، سریدن، چلاندن، قاپیدن، لاسیدن، و بسیاری دیگر.
آنچه برای بحث ما مهم است این است که از فعل های تبدیلی، چه آنها که از واژه های فارسی ساخته شده اند و چه آنها که از اصل عربی هستند، مشتق به دست نمی آید. این فعل ها، با آنکه ساده هستند، زایایی ندارند و جز معدودی که از آنها به اصطلاح "اسم مصدر شینی" ساخته شده است ( مانند: چرخش، غرش، رنجش ) بقیه مشتقی ندارند یا به ندرت مشتقی از آنها رایج شده است.
به بیان دیگر، فعل های تبدیلی نیز مانند فعل های مرکب عقیم هستند.
۶- نتیجه: تصویری که از زبان فارسی اکنون می توان به دست داد چنین است: درزبان فارسی فقط فعل های ساده یا بسیط هستند که می توانند زایایی داشته باشند، یعنی می توان از آنها مشتق به دست آورد؛ تعداد این فعل ها در زبان فارسی به طور شگفت آوری کم است؛ از این شمار اندک نیز عده ای در حال از بین رفتن و متروک شدن هستند؛ در زبان فارسی دیگر به طور عادی فعل سادهً جدید ساخته نمی شود، بلکه گرایش به ساختن فعل های مرکب است؛ فعل های مرکب و نیز فعل های تبدیلی هیچ کدام زایایی ندارند، یعنی نمی توان از آنها مشتقات فعل ساده را به دست آورد. زبان فارسی در وضع فعلی برای برآوردن نیازهای روزمرهً مردم با مشکلی مواجه نیست، ولی این زبان برای واژه سازی علمی زایایی لازم را ندارد و نمی تواند یک زبان علمی باشد.


پنج شنبه 26 دی1392 - 7:17pm

تاریخ عضویت: دوشنبه 25 شهریور1392 - 11:05am
پست: 32
پاسخ با نقل قول
arash.irani نوشته است:
اینم یه سند علمی که ثابت میکنه ما بچه های ایران زمین همه از یک نژادیم
این نتیجه تحقیقات دکتر مازیار اشرفیان بناب(بناب شهری در استان آذربایجانشرقی)

تحقیقات علمی جدید ثابت می کند که همه اقوام ایرانی ریشه ای مشترک دارند و ایرانی هستند!
گروهی از محققین ژنتیک در دانشگاه پورت موس انگلیس، به سرپرستی مازیار اشرفیان بناب به نتایج
جالبی درباره نژاد ایرانیان رسیده‌اند. این گروه معتقدند اکثر ایرانیان بر خلاف آنچه تصور می شود، نژاد
آریایی ندارند بلکه به نژادی تعلق دارند که حدود ده هزار سال پیش ساکن ایران بوده‌اند. این تحقیقات
که قسمتی از تحقیقات جهانی ژنتیک است به سرپرستی دکتر مازیار اشرفیان بناب سالها پیش در
دانشگاه کمبریج شروع شده و در دانشگاه پورت موس به نتیجه رسیده است. براساس تحقیقات
پژوهشگر ایرانی ژنتیک پزشکی و جمعیتی دانشگاه «کمبریج» که با کمک و نظارت گروهی از برجسته
ترین محققان این رشته انجام شده، جمعیت های ایرانی که با زبان‌های غیر از گروه هندو-اروپائی
تکلم می‌کنند به ویژه جمعیت آذری زبان ساکن در فلات ایران ریشه ژنتیکی مشترکی با اقوام ترک زبان
ساکن در کشور ترکیه و اروپای شرقی ندارند و بر عکس «شاخص‌های تمایز ژنتیکی» آنها (مانند FSt)
با سایر گروه‌های ساکن در فلات ایران به ویژه فارسی زبانان نزدیک به صفر است که نشانگر ریشه
ژنتیکی مشترک آنها در اعماق تاریخ ایران است. دکتر مازیار اشرفیان بناب، عضو هیات علمی
پژوهشکده باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی کشور که دانش‌آموخته دکتری پزشکی دانشگاه
علوم پزشکی تهران و کارشناسی ارشد باستان شناسی از دانشگاه «منچستر» بوده و در حال حاضر
مشغول گذراندن ماه‌های آخر مقطع دکتری تخصصی رشته ژنتیک پزشکی و جمعیتی در دانشگاه
«کمبریج» انگلستان است در گفت‌و‌گو با خبرنگار «پژوهشی» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)
خاطرنشان کرد: موضوع تحقیق و مطالعه من در مقطع دکتری مطالعه ژنتیکی اقوام ایرانی و بررسی
ارتباطات تاریخی و ژنتیکی تمام اقوام ساکن در فلات ایران بوده است. در این مطالعه که با کمک و
نظارت گروهی از برجسته ترین محققان ژنتیک تکاملی و جمعیتی انجام شده، نمونه‌ای از افراد
داوطلب وابسته به تمام گروه‌های اجتماعی و قومی ایران مورد مطالعه قرار گرفته‌اند که نتایج حاصله
بسیار جالب توجه و تعمق می‌باشد. به گفته وی، مطالعه DNA میتوکندریال نشان می‌دهد که ریشه
مشترک مادری تمام اقوام ایرانی ساکن در فلات ایران به زمانی بسیار عقب تر از آنچه در نظریه
مهاجرت اقوام آریائی مطرح می باشد بر می‌گردد بدین ترتیب که اگر تمامی اختلاط ها و شاخص های
ژنتیکی مربوط به سایر مناطق جغرافیایی و قومی را از محتوای ژنتیکی نمونه‌های مدرن ایرانی حذف
کرده و به کناری بگذاریم، اخیرترین جد مشتری مادری ما (Most Recent common ancestor- MRCA)
زمانی حدود ۱۰ هزار و ۵۰۰ تا ۱۱ هزار سال قبل در فلات ایران می‌زیسته است. وی در گفت‌و‌گو با
ایسنا تصریح کرد: این در حالی است که در بیشتر منابع جمعیتی و زبان شناسی ایرانیان را به دو
گروه تقسیم می‌کنند. یکی آنها که به زبان فارسی یا سایر زبانهای وابسته به گروه هندو-اروپایی
مکالمه می‌کنند و تصور بر این است که از اعقاب اقوام آریائی هستند و دیگر، آنها که با زبان‌هایی
غیراز گروه هندو-اروپائی مکالمه می‌کنند مانند گروه Altaic که زبانهایی مانند ترکی و آذری و ترکمن یا
افشار را در بر می‌گیرد و تصور می‌رود این گروه‌ها فاقد ریشه مشتری هند و اروپایی هستند؛ اما یافته
های ژنتیکی این بررسی همه دلالت بر این دارند که ساکنان فلات ایران در گذر تاریخ هر چند بسیار
مورد هجوم و آسیب سایر اقوام قرار گرفته اند و گاه زبان و تکلم آنها کم و بیش تحت تاثیر قرار گرفته
است نه تنها هویت فرهنگی و تاریخی خود را حفظ کرده‌اند بلکه محتوای ژنتیکی خود را که نشان از
ریشه مشترک چندین هزار ساله آنان دارد را نیز مصون داشته اند. اشرفیان بناب همچنین گفت: نتایج
این مطالعه نشان داده است که برخی از جمعیت های ایرانی خصوصا هموطنان زرتشتی خصوصیات
جمعیتی بسیار خاص و منحصر بفردی را نشان می‌دهند. وی همچنین تصریح کرد که نتایج این مطالعه
در قالب چندین مقاله علمی تدوین و منتشر خواهد شد که در حال حاضر اولین آنها جهت نشر به یکی
از مجلات علمی معتبر ژنتیک ارسال شده است.

متاسفانه آخرين حربه پان ايرانيزم براي مقابله با ابتدائي ترين خواست بر حق ترك زبانان و ساير مليتهاي غير فارس ايراني اين بار ژنتيك است كه با جعل و تحريف قصد مقابله با حقوق ابتدائي آنان را دارد.
چند سال پيش ايسنا خبري را منتشر كرد كه گويا يك «محقق آذري زبان» به نام «مازيار اشرفيان بناب»، توسط تحقيقات ژنتيك ريشه ي «ژنتيكي» واحدي را براي ساكنان «فلات ايران» كشف كرده است.
و بدين ترتيب و در خيال خام خود خواستند قضيه حقوق مليتهاي غير فارس را با ژن و كروموزوم فيصله داده و از خواست به حق اين ملل مظلوم در احقاق حقوق ابتدائي خود جلوگيري كرده باشند.
جالب توجه اين كه نتيجه چنين تحقيقاتي هيچگاه در يك ژورنال معتبر علمي منتشر نشد و تنها منبع خبر دهنده آن همان خبرگزاري ايسنا ماند تا بر اساس آن دايره المعارف هائي كه توسط «داوطلبان» ويرايش ميشوند.
مثل «ويكي پديا» و «استيت مستر» و سايتهائي پان آريانيستي به تبليغ اين مهملات پرداخته و آنرا در بوق و كرنا بدمند.
يعني اينكه فرضيه ي «مازيار اشرفيان بناب» طرفداري در جهان علم ندارد و هيچ ژورنال علمي آن را منتشر نكرده است.
برعكس، من در اين نوشته منابع معتبر علمي را معرفي ميكنم و از ژورنال هاي علمي نقل قول مي آورم كه خلاف گفته هاي ايشان را ثابت ميكنند.
قبل از آن البته بايد بدين نكته بسيار مهم اشاره كرد كه بحث ژن و ژنتيك و نژاد فقط در حوزه و محدوده علوم بيولوژيكي است و خلط اين مبحث با مسائل علوم انساني (زبانشناسي، جامعه شناسي و تاريخ) فقط و فقط نشان از بيسوادي و نژادپرستي حاميان اين طرز تفكر را دارد .
چه كه در مفهوم گروههاي ملي و طبقه بندي و اساس بندي آنها امروزه فاكتور نژاد به جز تعداد بسيار كمي از كشورها نظير ژاپن و شايد كره جزو عوامل اصلي و تعيين كننده براي تعيين مليت به حساب نمي ايند.
معيار اصلي و عامل تعيين كننده “گروه ملي”٬ در درجه اول و عموما “تعلق زباني” اعضاي آن گروه انساني است.
فاكتورهاي بعدي نظير مذهب مشترك و فرهنگ مشترك و تاريخ مشترك تنها بعد از اين مرحله معياري براي تعيين گروههاي ملي اند.
بر اين مبنا در ايران دو گروه انساني كه به دو زبان متفاوت صحبت ميكنند عضو دو گروه ملي متفاوت اند، مانند فارسها و تركها.
زباني كه در تشكل يك ملت و تعريف هويت ملي اش از آن سخن ميرود زبان سنتي، تاريخي، مادري و اول گروه انساني مورد مطالعه است نه زبان دوم افراد، زبان خارجي و يا زبان رسمي و دولتي كشورها.
به عنوان نمونه زبان انگليسي در هندوستان، زباني رسمي، دوم و خارجي است. با اينهمه ملل هندوستان و بريتيش ها (كه خود مركب از گروههاي ملي متعددي است) به دليل توانايي صحبت كردن به زبان انگليسي يك ملت واحد بشمار نميآيند.
زيرا ملل ساكن در هندوستان هر كدام براي خود زبان ملي-تاريخي ويژه اي دارند و به همين دليل نيز هندوستان، كشوري كثيرالمله شمرده مي شود.
در ايران نيز زبان فارسي دولتي و رسمي براي ملتهاي غير فارس كه هر كدام داراي زبان ملي، سنتي، تاريخي و اول ويژه خود اند، زباني خارجي است.
هم از اينرو توانائي بسياري از مردم منسوب به ملل گوناگون ساكن در ايران به خواندن و نوشتن فارسي- كه ناشي از تحميل زبان فارسي بر ملل ايراني در يك صد سال اخير است- اين مردمان و فارسها را تبديل به ملت واحدي نمي كند.
حال از اين جا به بعد يعني بعد از در نظر گرفتن عامل زبان مشترك، عوامل و فاكتورهاي بعدي در مراحل بعدي معيار قرار مي گيرند يعني خود تركها همگي يك ملت نيستند و براساس فرهنگ مشترك و تاريخ مشترك و دين و.. خود گروههاي ملي ويژه اي دارند مانند گروه ملي قزاق،تركمن، اويغور و يا در مورد انگليسي زبانها خود بنا به فاكتورهاي ذكر شده گروههاي ملي خود را دارند و ملت آمريكا با ملت استرليا يكي نيست.
در كشورهاي بالكان با اينكه مردمان تبار و حتي زباني مشترك دارند فاكتوري چون مذهب عاملي تعيين كننده براي گروههاي ملي است زيرا هويت ملي هر كدام در طول تاريخ بر اساس دين و مذهب جداگانه شان شكل گرفته است.
يعني حتي اگر نظريه آقاي بناب درست هم مي بود باز هيچ تاثيري در نفي يا اثبات چهار فاكتور اول مليت و يا به قول خودشان قوميت ندارد و نميتواند هم داشته باشد، چون اساساً ماهيت تحقيقات وي با ماهيت چهار فاكتور اول متفاوت است.
اصولا نژاد پرستان نميتوانند درك كنند كه «گروههاي نژادي (و ژنتيك) بر گروههاي زباني (و ملي) منطبق نيستند».
آنان «تورك بودن» را مطلقاً معادل با «زرد بودن» ميدانند و غافلند از اينكه كه همانطوريكه حوضهء تاثير زبان فارسي هزاره ها و ساير گروههاي «زرد پوست» را در بر دارد، حوضهء نفوذ زبان توركي هم ميتواند آذربايجانيان «سفيد پوست» را شامل شود.
علت ديگر جذابيّت اين فرضيه براي نژاد پرستان در يك جمله از «مازيار اشرفيان بناب» نهفته است: «جمعيت آذري زبان ساكن در فلات ايران ريشه ژنتيكي مشتركي با اقوام ترك زبان ساكن در كشور تركيه و اروپاي شرقي ندارند.»
ما در اينجا با ذكر منبع معتبر منتشر شده در ژورنال هاي علمي ثابت ميكنيم كه اين ادعا كذب محض است
در مقاله منتشر شده از طرف
National Center for Biotechnology Information
كه سازماني معتبر و آمريكايي است به صراحت ذكر شده است كه
Turks, Kurds, Armenians, Iranians, Jews, Lebanese and other (Eastern and Western) Mediterranean groups seem to share a common ancestry: the older "Mediterranean" substratum.
No sign of the postulated Indo-European (Aryan) invasion (1200 B.C.) is detected by our genetic analysis.
كه مردمان ترك و كرد و ارمني و ايراني زبانها و .. همگي از نژاد مديترانه اي هستند و اتفاقا اثري از هجوم اقوام آريايي به فرض وجود هم در آناليز ژني نيست.
بنابراين از متن فوق ميتوان اينگونه استنباط كرد كه اختلاف نژادي بين توركان آذربايجان و توركيه حتي به فرض وجود مربوط به گروههاي فرعي ژنتيك و زير گروههاي نژادي خواهد بود، نه گروههاي اصلي.
پس نژاد غالب اين منطقه مديترانه اي است پژوهش هاي ديگري كه اتفاقا روي طالشها و كردها صورت گرفته نشان ميدهد كه اين گروهها علي رغم ايراني زبان بودن پيوند نژادي قوي با اقوام ديگر ايراني زبان ندارند.
Genetic distance comparisons in another study have revealed that the Turkic and Turkmen speaking peoples in the Caspian area cluster with the Kurds, Greeks and Iranis (Ossetians). In this study, the Persian speakers are genetically remote from these populations, they are, however, close to the Parsis who migrated from Iran to India at the end of the 7th Century A.D.
در اين تحقيق به وضوح ميبينيم كه نشان ميدهد گروههاي كرد و ايراني زبانان اوستيايي در دسته با ترك و تركمن هاي درياي خزر از گروههاي فارسي زبان متمايز هستند.
البته بايد خاطر نشان كرد كه درخود كردها هم در مطالعات ديگر ريشه هاي سامي كشف شده

In another study, Kurdish Jews were found to be close to Muslim Kurds, but so were Ashkenazim and Sephardim, suggesting that much if not most of the genetic similarity between Jewish and Muslim Kurds descends from ancient times
و
In 2001, a team of Israeli, German, and Indian scientists discovered that the majority of Jews around the world are closely related to the Kurdish people -- more closely than they are to the Semitic-speaking Arabs or any other population that was tested.

همچنين وجود ريشه هاي قفقازي هم در بين كردها به مراتب بيشتر از ساير گروههاي ايراني زبان ثابت شده است:
other comparative testing reveals some varied origins for Iranian people such as the Kurds, who show genetic ties to the Caucasus at considerably higher levels than any other Iranian people except the Ossetians, as well as links to Europe and Semitic populations that live in close proximity such as the Arab and Jews
بر طبق منبع ديگري اگر گاهي لفظ اريايي به كردها اطلاق ميشود اين صرفا نشان دهنده تعلق زباني آنهاست و ربطي به نژاد ندارد و ماهيت تركيب چند قومي بودن آنها را انكار نميكند.
classification of Kurds as Aryan, is mainly based on linguistic and historical data and does not prejudice the fact there is a complexity of ethnical elements incorporated in them.

مطالعه ديگري در مورد طالشها نشان ميدهد كه
Comparison of the genetic structure of the populations examined with the other Iranian-speaking populations (Persians and Kurds from Iran, Ossetins, and Tajiks) and Azerbaijanis showed that Iranian-speaking populations from Azerbaijan were more close to Azerbaijanis, than to Iranian-speaking populations inhabiting other world regions.

يعني گروههاي طالش زبان جمهوري اذربايجان به ساير مردمان آن جمهوري بيشتر شباهت نژادي داشتند تا به مردم ايراني زبان در ايران و جاهاي ديگر.
تحقيق ديگري در مورد فارس زبانها ريشه هاي قومي آنها را اين چنين بر مي شمارد:
Persians are Aryan-speaking people and Iranians. There is a wholesale blending of types among the modern Persians. There are three subtypes of the pure Iranian: Semitic; Turkoman or Tatar strain; Suzians (Ripley, pp. 442-452).Some of population of Persia are descendants of ancient Persians including Parsis. Of these there are only 10,000 Zoroastrians in the whole land (Finn, pp. 32-33).

بدين ترتيب فارس هاي امروزه با پارس هاي باستان يكي نيستند و خود قومي نوظهور و آميخته اي از اقوام ترك وعرب و خوزي و بوميان سابقند.
اين نكته بسيار مهم را پان ايرانيستهايي چون امير حسين خنجي هم تاييد مي كنند هر چند كه سعي در كم اهميت نشان دادن ان دارند
خود پارسي هاي هند هم البته خالص نيستند و تحقيق ديگري از آميزش زياد انها با هندي تباران خبر ميدهد:
However, a 2004 study in which Parsi mitochondrial DNA (matrilineal) was compared with that of the Iranians and Gujaratis determined that Parsis are genetically closer to Gujaratis than to Iranians (Quintana-Murci 2004, p. 840)

و البته اينها فقط نمونه هايي بود از عمق مساله نژاد و تبار و تحقيقات مختلف پيرامون آن كه اين مساله به سادگي تحقيقات جناب اقاي بناب نيست
كه بتوان از آن يا يك شعار سطحي گذشت و به همين خاطر هم هست كه نتايج بدست امده ايشان بدون وجود سمپل سايز و متدلوژي قوي كماكان روي هواست
و دنياي علم اجازه اينگونه غرض ورزي هاي نژادي براي سركوب حقوق ملتها را به اين افراد نخواهد داد و ايشان با نتايجشان جائي براي تبليغ جز ايسناي جمهوري اسلامي را ندارند.
منابع بالا اتفاقا دليلي ديگر بر اين مساله است كه فاكتور تبار نميتواند در دنياي امروزي و بخصوص منطقه ما كه مركز مهاجرت اقوام مختلف بوده به عنوان عامل تعيين كننده گروههاي ملي (قومي!) باشد
دانشمندان علوم اجتماعي نمونه خوبي از ايسلند كه جزيره اي تقريبا متروكه بوده مثال ميزنند و عامل تبار را مناسب براي تفريق گروه هاي ملي در آنجا نمي دانند .
اگر صاحبنظران، ايسلند كه جزيره اي بيش نيست را در اين مورد مثال ميزنند تكليف منطقه ما با آن سابقه مهاجرتي كه معلوم است

The well-defined Icelandic nation is assumed to consist of the descendants of the island of Iceland in, say, 1850. Those people also spoke the Icelandic language, were known as Icelanders at that time, and had a recognised culture of their own. However, the present population of Iceland cannot coincide exactly with their descendants: that would imply complete endogamy, meaning that no Icelander since 1850 ever had children by a non-Icelander.

و اتفاقا مورد مهاجرت اقوام مختلف در ايران و تاثير آنها در هتروجنوس بودن جمعيتي يك امر كاملا تاييد شده است كه خلاف گفته هاي آقاي بناب را ثابت ميكند.

Iran’s strategic location created a point of contact for many human migrations. And Persia’s role as a crossroad for tricontinental dispersals is today refl ected in its diversity of haplogroups and lineages

همان طور كه مشاهده ميشود وجود هاپلوگروپ هاي مختلف عدم هموژن بودن جمعيتي و وجود تنوع را در آن ثابت ميكند
مساله ديگري كه بوضوح و به فرم غلط در اينترنت ديده ميشود عدم تفريق بين مردمان ايراني با مردمان ايرانيك است. ايراني نام تابعيت و شهروندي است. نام ملت نيست .
ايران متشكل از مليتهاي گوناگون است به مانند سوييس در اروپا و هند در آسيا.
و مراد از مردمان ايرانيك همان مردماني هستند كه به يكي از زبانهاي خانواده زباني ايراني تكلم ميكنند كه البته فقط شامل محدوده جغرافيائي فعلي نيست و ميتواند مردمان كشورهاي ديگر را هم شامل شود و البته اين مساله فقط مساله زبان است نه نژاد و نه چيزي ديگر.
همان طور است در مورد مردمان ژرمنيك كه مراد خانواده زباني است و مردماني است كه به يكي از زبانهاي عضو اين خانواده نظير سوئدي فنلاندي ،ايسلندي و غيره صحبت ميكنند و اين ربطي به مفهوم مردمان با تابعيت الماني كه فقط عضوي از اين گروه هستند ندارند.
مراد از توركيك هم تمام ترك زبانها و مراد ترك به مفهوم ائتنيكي تركهاي تركيه و ترك هاي ايران است.
مساله ديگر مساله نژاد ايراني آريائي و از اين قبيل داستانهاست كه هيچگونه پايه علمي نداشته و صرفا جهت گمراه كردن افكار عمومي از طرف عده مغرض ارائه ميشود
در مورد اسطوره نژاد آريايي همين بس كه يكي از مخترعين خود اين نژاد ماكس مولر آنرا تكذيب و مرادش از آريايي را صرفا يك خانواده زباني دانست:
“To me an ethnologist who speaks of Aryan race, Aryan blood, Aryan eyes and hair, is as great a sinner as a linguist who speaks of a dolichocephalic dictionary or a brachycephalic grammar.” (1888, p. 120)
دكتر غياث ابادي هم اخيرا پژوهش هايي در اين زمينه داشته است
:http://www.youtube.com/watch?v=GW85oszRnPY
منابع:
1)http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/11380939?dopt=Abstract
2)http://www3.interscience.wiley.com/journal/110485882/abstract
3)http://www.springerlink.com/content/v5841873g4nq2g38/
4)http://www.cryptojews.com/Comparing_DNA.htm
5)http://web.archive.org/web/20021204125113/http://www.barzan.com/kevin_brook.htm
6) Bois, Th.; Minorsky, V.; Bois, Th.; Bois, Th.; MacKenzie, D.N.; Bois, Th. "Kurds, Kurdistan."
7) Contributions to the anthropology of Iran" (Ripley, pp. 442-452).
8)http://www.irantarikh.com/archive/qowmiyathaa.htm
9)http://en.wikipedia.org/wiki/Nation
10)http://content.karger.com/ProdukteDB/produkte.asp?Aktion=ShowPDF&ArtikelNr=93774&ProduktNr=224250&filename=93774.pdf
11) http://www.scs.uiuc.edu/~mcdonald/World ... psMaps.pdf
در نشاني بالا نقشه اي اين هاپلوگروپ ها در ميان برخي اقوام جهان ديده مي شود
12)در دياگرامي در پ د ف زير صفحه 139 ايرانيها (كه به احتمال قريب به يقين فارسهايند) به چهار دسته مجزا تقسيم شده اند:
http://content.karger.com/ProdukteDB/pr ... =93774.pdf

ناحيه اصفهان كه با قفقازيها در يك گروه قرار داده شده اند. كه فارسهائي كه اصلا تركهاي زبان عوض كرده اند به لحاظ ژنتيك به قفقازيها نزديك ترند (نگاه كنيد همچنين به نوشته آقاي مهران بهاري در باره نقش تركان در ايجاد لهجه هاي اصفهاني و تهراني فارسي)
فارسهائي كه با ازبكها در يك گروه قرار داده شده اند كه احتمالا گروههاي تاجيك زبان خراسان اند. كه با اعراب و ساميها هم نزديكي دارند (تاجيكها اساسا مخلوط ايرانيك زبانان با اعرابند)
فارسهائي كه با پاكستانيها، هنديها و ديگر گروههاي اينديك در يك گروه نشان داده شده اند. كه خود اينها نيز به دو قسمت شمالي و جنوبي تقسيم شده اند.
با اين وصف شكي نيست كه گروه قومي فارس در ايران به لحاظ تباري، يك گروه هموژن نيست و خود به چند لايه كاملا متفاوت تقسيم مي شود و اين يك بار ديگر ثابت مي كند كه فارسهاي ساكن در ايران گروه قومي اي بومي نبوده بلكه از تغيير زبان دادن گروههاي گوناگون در سده هاي اخير حاصل شده اند

13) http://database-aryana-encyclopaedia.bl ... st_26.html و http://www.nornirsaett.de/the-myth-of-the-aryan-tribe/
پيدايش افسانه آريا و آريايي نژاد


پنج شنبه 26 دی1392 - 8:09pm
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای

تاریخ عضویت: شنبه 23 آذر1392 - 6:18pm
پست: 793
پاسخ با نقل قول
هیچی ب اینجور افراد نباید گفت.. امثال اینان بودند ک ایران را ویران کردند.. امپراتوری برتر، علم و قدرت و تکنولوژیی ک منحصر ب ایرانو ایرانی بود را همین امثال سلمان فارسی ها ب بیگانه فروختند و سرزمین اهورایی را در سراشیبی انحطاط و نابودی انداختند.. دوستان اجازه ندید این انسانهای بی وطن با توجیحات بی ربط و استفاده از جملات دشمنان ایران منجمله همین جمهوری آذربایجان قلابی ایرانمان را مورد تهدید قرار بدهند.. جمهوری آذربایجان، ارمنستان و 16شهر قفقاز ک از بهترین شهرهای ایرانمان بود و ترکمنستان ک سرشار از منابع گازیست و افغانستان ک سرشار از منابع معدنیست در زمان قاجار از وطن جدا گردید با دسیسه های انگلستان استعمارگر و روسیه کمونیست! پاینده باد ایران و سربلند مردم بزرگوار ایران.



شهریاری که نداند شب مردمانش چگونه به صبح میرسد گورکن گمنامیست که دل به دفن دانایی بسته. نقل از گزنفون *** کورش بزرگ***


پنج شنبه 26 دی1392 - 9:27pm
کاربر حرفه ای
کاربر حرفه ای
آواتار کاربر

تاریخ عضویت: جمعه 30 آبان1392 - 3:04am
پست: 813
پاسخ با نقل قول
دکتر جون بازم میری کپی پیست میکنی برا ما؟



این مملکت بیشتر از دشمن،خائن وطن فروش داره


پنج شنبه 26 دی1392 - 9:51pm
کاربر فعال
کاربر فعال

تاریخ عضویت: سه شنبه 23 مهر1392 - 9:39pm
پست: 185
پاسخ با نقل قول
خیلی جالبه
کشورهای جعلی مثل آذربایجان(چون ما یه آذربایجان داریم طبق تاریخ اونم در پایین رود ارس قرار داره و بالای رود ارس هم بهش اران می گویندو همیشه وتا قبل از تجاوز روسیه متعلق به خاک ایران بوده) دارند تمام داشته های ایران رو می دزدند و به اسم خودشون میزنند از تار گرفته تا چوگان تا شاعران ایرانی .....با تاریخ 20 خورده ای یا امارات با 30 سال تاریخش دست درازی میکنه به جزایر و با هزینه های میلیاردی به گوگل میگه تو رو خدا 2 روز اسم اینجا رو بزن خلیج عربی
اونوقت یکی تو ایران این سرزمین پرافتخار با تاریخ هزاران سالش زندگی کنه و به خاک خودش توهین کنه شرم بر چنین کسانی شرم
دکتر میلاد خوب توجه کن
زبان منطقه آذربایجان (که من افتخار میکنم به آذری و ایرانی بودنم)با هجوم اقوام ترک زبان و با حکومت و ظلم ستمی که بر منطقه ما کرده اند تغییر یافته.
با تهاجم اعراب به ایران بیشترین مقاومت ها و شورش ها بر علیه اعراب در منطقه آذربایجان صورت میگرفت و اعراب با کمک سربازان ترک خودشون که از اقوام خونخوار و وحشی آسیای مرکزی بودندبا سالها تاخت و تاز و کشتن هزاران انسان در این منطقه و تحمیل زبان خودشون زبان ما رو تغییر دادند
همین ترک زبانان هزار سال بر ایران حکومت کردند ولی جالبه تو این هزارسال که تا اواخر قاجار بود زبان رسمی گفتاری و نوشتاری در کل ایران فارسی بود
در کل این دوران که ترک زبانان حکومت کردند همه شاعران درجه یک که الانم همه دنیا به اونا افتخار میکنند به زبان فارسی شعر گفتن
که الان جالبه در کشور جعلی آذربایجان دارند اشعار فارسی نظامی گنجوی رو پاک میکنند و از بین می برند
. حالا دکتر میلادها و پانترک های دیگه میان میگن زبان فارسی چیه دیگه
آذربایجان برگرفته از نام باستانی این منطقه است
یعنی آتروپاتگان به معنای نگهبان آتش که آتروپاتگان کلمه ای پهلویست
پهلوی به فارسی کنونی نزدیکتر از پارسی باستان(زبانی که کتیبه بیستون ویا دیگر کتیبه ها که در دوران هخامنشی نوشته شده است)
ما در ایران دو زبان بسیار نزدیک به هم در دوران اشکانی و ساسانی داشتیم
پهلوی شمال غرب
پهلوی جنوب
که زبان مردم آذربایجان پهلوی شمال غرب بوده است
اکثریت مردم آذربایجان و دیگر مناطق ایران زرتشتی بودند و کتاب مقدس اونا اوستا که به یک زبان مشترک بوده این کتاب
آقای دکتر میلاد هر وقت تونستی سندی یا خطی یا کتیبه های به زبان ترکی در منطقه ما قبل از تهاجم ترک ها نشون بدی ادعا کن
به ایرانی بودنت افتخار کن و انقدر پای صحبتهای من در آوردی پانترک های وطن فروش نشین که ذهنت رو مسموم کنند

دوستان مطالب زیر هم دست این پانترکهای ضد آذری و ایرانی رو بیشتر رو میکنه حتما بخونید:

اذربایجان ایران جایگاه سکونت اتحادیه ای از تیره های اریایی اورارتو و ماننا بوده است که بعدها قوم ماد به این سرزمین وارد شدند.در تمام سنگ نبشته ها – اثار باستانی مانند اتشکده اذر گشنسب و حتی پزوهشهای زنتیک نشان از یگانگی و هم ریشه بودن مردم اذربایجان با دیگر اقوام ایرانی مانند پارسها-کردها و بلوچها دارد.پان ترکیستها ادعاهای دروغین دارند که به غیر از باکو و استانبول در هیچ یک از محافل معتبر تاریخی جهان قابل قبول نیست.اهداف پان ترکیستها سیاسی است و در این راه دست به تحریف تاریخ می زنند.تا زمان اشکانیان قبایل ترک مغول در شمال چین زندگی می کردند سرانجام در پی فشارهای فراوان دولت چین که از ترکها متنفر بودند ترکها به سمت غرب رانده شدند و در زمان ساسانیان با ایران مرز مشترک یافتند.بعدها سرزمین البانی یا اران که امروزه اذربایجان روسیه نامیده می شود و اتروپاتکان یا اذربایجان ایران که اریایی تبار بودند مورد حملات قبایل وحشی هونها و ترکها قرار گرفتند اما ساسانیان انان را بیرون راندند. از زمان غزنویان نخستین گروههای ترک اوغوز به ایران وارد شدند.قطران تبریزی جنایات وحشتناک و هتک ناموس مردم اذربایجان به دست ترکها را در شعر امیر ابولفرج بیان کرده است. نبود از حمله ایشان کسی بر چیز خود ایمن اگر چه کار ترکان هست غداری و مکاری همه یک رو به خون خواری همه یک دل به جراری گر نبودی افت ترکان به گیتی در پدید بستدی گیتی همه چون خسروان باستان در واقع سنگین ترین ضربه بر پیکر زبان اذری اریایی اذربایجان در زمان حمله مغول به ایران وارد شد.چون بیشتر سربازان چنگیز خون خوار ترک بودند.اذربایجان به دلیل داشتن چراگاههای فراوان اولین جایی بود که قبایل ترک مغول در ان اسکان یافتند.پیتر گلدن می نویسد روند ترک شدن مردم اذربایجان که زبانشان پهلوی ساسانی بود در چند مرحله صورت گرفت.چیرگی زبان ترکی به دوره صفویان بر می گردد. صفویان خون خوار که مرتب به گرجستان حمله می کردند.مردم را قتل عام اموال گرجیان را غارت می کردند و زنان و دختران گرجی را برای فحشا در محله لختی ها در اصفهان به حراج می گذاشتند . بازماندگان این گرجیها اکنون در فریدون شهر اصفهان ساکن هستند. سلسله غزنویان که ترکان به ان افتخار می کنند در حمله به هند جنایات بسیار هولناکی انجام دادند که شنیدن انها تمام وجود انسان را به لرزه می اندازد. ریچارد فرای می نویسد مهاجرت بزرگ قبایل ترکهای اغوز نه تنها اذربایجان حتی اناتولی را ترک زبان کرد و کشوری به نام ترکیه پدید امد. بر پایه پزوهشهای سیتو چوفسکی نام اذربایجان از اتروپات نام یک سردار پارسی مربوط به سده 4 ق.م بر گرفته شده است که بعدها اتروپاتکان تبدیل به اذربایگان شد. اوغوزها که در سپاه سلجوقیان بودند نیاکان ترکهای ترکیه کنونی هستند. دولتهای عثمانی و شوروی با بهره گیری از زبان ترکی رایج در اذربایجان جبهه پان ترکیسم را درست کردند و کوشیدند برای قوم اذری اریایی ایران تباری ترک مغول بسازند . هدف شوروی از این کار دشمنی میان ایران و شوروی پس از سال 1320 شمسی بود تا ایران امتیاز نفت را به روسها واگذار کند.کشور ترکیه هم کوشش کرد با هم کاری انگلیس و روسیه و با بهره گیری از نویسندگان سفارشی که دکترای افتخاری به انان نصیب کرده بودند اندیشه پان ترکیسم را گسترش دهند که همه مناطق ترک زبان باید از کشورهای خود جدا گشته و یک امپراتوری ترک مغول مانند جدشان چنگیز خان پدید اورند..بزرگترین جنایت قرن بیستم را کشور ترکیه انجام داد.ترکها در اوایل قرن بیستم 2 میلیون ارمنی که از 5000 سال قبل ساکن این سرزمین بودند قتل عام کردند و حتی قبرستانهای انان را با لودر خراب کردند.ترکها همچنین چند صد هزار نفر از مردم کرد بی گناه را تنها به این خاطر که ترک نیستند قتل عام کردند. هدف شوروی از طرح کثیف پان ترکیسم دسترسی به ابهای گرم خلیج فارس بود.هدف پان تر کیسم این است که تمام دنیا یا باید ترک شوند یا قتل عام و هتک ناموس شوند.کشتار بزرگ ارمنیها و کردها در قرن بیستم نشان داد که پان ترکها اگر قدرت به دست گیرند چقدر از گرگها درنده تر هستند. در کشتار 2 میلیون ارمنی در یک روستای ترکیه سربازان ترک یک خانواده 6 نفری ارمنی را اسیر کردند. ابتدا فرزندان را با پتک له کردند. جلوی چشم شوهر به زنش تجاوز کردند. زنش را تکه تکه کردند او را اتش زدند و سپس شوهر را به وضع فجیعی کشتند.این وقایع ما را به یاد خاطرات چنگیز مغول می اندازد که می گفت خنجر مذاب و گداخته را در حلق یک نوزاد 4 ماهه فرو می کردم. اندیشه پان ترکیسم شباهت بسیاربا اندشه نازیسم و هیتلر دارد.تورگوت اوزال رییس جمهور ترکیه استراتزی خود را بر پایه حضور ترکیه در همگی عرصه های سیاسی جهان از دریای ادریاتیک تا دیوار چین استوار کرد. اندیشه های پان ترکیسم توسط سه یهودی غیر ترک مانند ارترلملی دیوید انگلیسی- دیوید لیون کوهن فرانسوی و ترکانی مانند ضیا گوک الپ-احمد اقایف و یوسف اکچو بودند. دستگاه پان ترکسیم احزاب سیاسی زیادی دارد مانند اتحادیه اذربایجان واحد که هدف ان جدایی اذربایجان از ایران است . یا جنبش دمکراتهای ملی گرا که کوشش ان در راه یک پارچگی جهان ترک است. دنیا یا باید ترک شود یا بمیرد و هتک ناموس شود. حزب دیگر خطرناک انان بزقورد می باشد .بز قورد خاستگاه اصلی ترکان در مغولستان را نشان می دهد.گرگ خاکستری به سوی اجداد ترکها- هونها و مغولان زوزه می کشد.سوی زوزه کشیدن ترک نشان دهنده مهاجرت ترکان از مغولستان به سمت ایران و اروپا می باشد. یعنی باید مانند گرگ ایران را بدریم. امروزه با توجه به دشمنی اسراییل و امریکا با کشور عزیزمان ایران انها هم از دستگاه پان ترکیسم پشتیبانی مالی و سیاسی می کنند.. پان ترکیسم می کوشد یک تاریخ دروغین 7000 ساله برای ترک و مغول درست کند به این معنا که قبایل ترک مغول از 10000 سال قبل در ایرا ن ساکن بوده اند و ایران متعلق به مغولان است نه اریاییها.....تفو بر تو ای چرخ گردون تفو. قدمت شهریگری و الفبا در ترکان حداکثر به 1500 سال می رسد و و کتیبه ها در ترکستان و مغولستان یافت شده اند نه در اذربایجان یا ترکیه. مصادره تمدن فارسی هم از سیاست کثیف پان ترکیسم است. انان بابک خرمدین-نظامی گنجوی-مولوی و .... را ترک معرفی می کنند. چون اتاتورک می گوید تاریخ نگاری یعنی ساختن تاریخ دروغین به اندازه ساختن تاریخ اهمیت دارد نشریه تجزیه طلب امید زنجان چند سال قبل ادعا کرد یونسکو زبان فارسی را لهجه 33 زبان عربی و زبان ترکی را سومین زبان با قاعده جهان معرفی کرده است. اما یونسکو در جواب نامه مورخ 12 زانویه 2002 اعلام کرد.یونسکو هرگز به صدور چنین اعلامیه غیر منطقی مبادرت نکرده است. دیمیتر کندیونا – اداره میراثهای فرهنگی یونسکو.......
تاریخچه و اصل و نسب ترکان ایران ترکان از قبیله فینو اویغوری از قوم هونها بودند.کلمه ترک به معنای کلاه خود می باشد که به یکی از لهجه های ترکی دورکو بوده است.زبان ترکی ترکیبی از لغات چینی و مغولی است که بعدها کلمات فارسی و عربی هم به ان افزوده شده اند.مسکن اولیه ترکان اطراف مغولستان بین چین تا صحراهای تبت بوده است.چهار قوم ترک-تاتار-تیموری و مغول از یک ریشه هستند و ترکان پسر عموی مغولان هستند که از نظر زبان و اداب و رسوم صحرا نشینی بسیار به مغولان شباهت دارند.چنان که خان یک کلمه مغولی و ترکی می باشد.ترکان در دوره های د گماتیگ و کاهنی گرگ را توتم خود می دانستند .گرگ برای انان مقدس بود و اعتقاد داشتند نیا و اجداد ایشان ابتدا گرگ بوده اند.امروزه هم پان ترکیستها می گویند پدر در پدر مرا گرگ بود که اشاره به همین موضوع است.ترکان در دوره ساسانیان چندین بار قصد حمله به ایران را داشتند که ارتش ساسانیان همواره انان را تار و مار می کردند.در زمان سامانیان در قرن سوم و چهارم که خلفای مسلمان به دنبال مسلمان کردن مردم شرق اسیا بر امدند و در زمان غزنویان پای ترکان به ایران باز شد و حداکثر تاریخ ترک در ایران به 800 سا ل می رسد .همان طور که ذکر شد ورود ترکان به ایران حداکثر 800 سال می باشد.اما بعضی ترکهای ترکان ایران مانند اویغورها و ... از نسل سربازان چنگیز مغول در حمله به ایران بودند.در حمله چنگیز مغول بیشتر سربازان چنگیز ترک و تاتار بودند که از شعب متعدد زرد پوست مانند تاتار-قونقرات-جلایر-اویرات-نایمان-تنگوت-اویغور-قنقلی و قفچاق بودند.حمله مغولان به ایران وحشتناکترین حادثه تاریخ ایران به شمار می رود.چنگیز بعد از تسلیم مدافعان دستور می داد همه را از شهر خارج کنند .ان گاه فرمان غارت و کشتار می داد.زنان و دختران را مورد تجاوز قرار می دادند و جوانان را برای تفریح به جان یکدیگر می انداختند و سپس تیغ در میان انها می نهادند.شماره اسیران بسیار زیاد بود به طوری که 12000 دختر زیبا را برای چنگیز بردند و حتی در موقع مرگ چنگیز 40 نفر از زیباترین دختران ایران زمین را همراه با چنگیز زنده به گور کردند تا چنگیز پس از مرگ با انان همبستر شود. اما نکته بسیار غم انگیز که قلب هر ایرانی با شرف را به درد می اورد این است که گروهی که هرگز تاریخ را مطالعه نکرده اند مردم با صفا و خون گرم اذربایجان را ترک می نامند تا به اهداف پست پان ترکیستهای ترکیه کمک کنند .اذری یک کلمه اریایی و به معنی اتش است چون اذربایجان اتشکده های زرتشتی زیادی داشت مثل اتشکده اذر گشنسب .تا قبل از زمان صفویه مردم اذربایجان به زبان فارسی صحبت می کردند چون شاعران ان دیار به زبان فارسی شعر می سرودند اما از زمان صفویان که تبریز به عنوان پایتخت ایران محسوب می شود چون زبان دربار ترکی بوده است صفویا ن این زبان را به سراسر اذربایجان انتقال دادند. درست مانند مردم مصر که با ان تمدن با شکوه چندین هزار ساله بعد از ورود اسلام به ان سرزمین زبان مردم مصر عربی شد در حالی که مردم سوریه و مصر اصلا عرب نیستند و زبان مردم انجا عربی است.در اذربایجان هم مردم ان اریایی اصیل هستند به طوری که زادگاه زرتشت را در 4000 سال قبل از اذربایجان می دانند . حمله ها و تجاوزهای مغولان و ترکان در ایران زمین در خراسان و اذربایجان چیزی نیست که هر ایرانی با شرف و ما مردم با شرف اذربایجان ان را فراموش کنیم. مگر مردم اردبیل نبودند که سالها در مقابل اعراب متجاوز ایستادگی کردند یا بابک قهرمان دلیر اذربایجان که امپراتوری عرب را به لرزه انداخت.مگر ما مردم تبریز نبودیم که در مقابل حمله ترکان به ایران مردانه جنگیدیم و ترکان را شکست دادیم . پس ما مردم اذربایجان به دور از هر گونه تعصب باید تاریخ کشور خود را مطالعه کنیم و همه فریاد بر اوریم چو ایران نباشد تن من مباد در این بوم و بر زنده یک تن مباد. زبان ما ترکی هست.اما ما همه اریایی و از مادها هستیم. پدر بزرگ کوروش هم از ما بود.پس ای پان ترکیستها ما تجزیه طلب نیستیم و از ایران جدا نمی شویم- فر زند اذربایجان. اذری سرافراز ایران-اذر ابادگان من جان جانان من است قدرت خون ارس رگ دستان من است


جمعه 27 دی1392 - 6:31am
نمایش پست ها از آخر به اول:  مرتب سازی بر اساس  
پاسخ به موضوع   [ 35 پست ]  برو به صفحه قبلی  1 , 2 , 3 , 4  بعدی

چه کسی آنلاین است؟

کاربران حاضر در این انجمن: کاربر عضو شده ای موجود نیست. و 30 مهمان


در این انجمن نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
در این انجمن نمی توانید به موضوعات پاسخ دهید
در این انجمن نمی توانید پست خود را ویرایش کنید
در این انجمن نمی توانید پست های خود را حذف کنید
در این انجمن نمی توانید پیوست ارسال کنید

انجمن و سایت تخصصی فلزیاب و ردیاب با حضور اساتید مجرب - طراحی و ساخت و خرید و فروش مدارات الکترونیک و کیت و نقشه مدار دستگاههای پر قدرت فلز یاب و رد یاب با قیمت مناسب - دستگاه گنج یاب و دفینه یاب و گنجیاب جهت جستجوی طلا - بهترین و قویترین طلایاب و سیستم تصویری و فلزیاب پالسی و توباکس - آموزش اپراتوری ردیاب - best site / forum for metal detector (PI, VLF, Two Box, ...) , lrl , felezyab , felez yab systems to find treasure