علائم در حین حفاری مانند:کوزه شکسته-استخوان-زغال-سنگهای تراش

درود بر شما
این خمره ها برای نگهداری غلات در قدیم استفاده می شد
سفال یا خمره و طرز قرارگیری آن نشان گنج نیست ,وسیله یا ابزاری که در مقابل فشار به راحتی شکسته و از بین می رود به عنوان نشان دادن جای بکار نمی رفت ,نشان یا علامت روی سنگ یا ملات های سفت و سخت ایجاد می گردید
البته باز نمیتوان گفت اونجا چیزی وجود نداره شاید کمی آن طرف تر یک پیکره هم پیدا می شد
درست است که سفال و خمره نشانه نیست ولی قدمت ,شکل و ظرافت آن میتواند به ما در مورد شناخت اون جا کمک کنه
پیروز باشید

استاد گرامی از توضیح کارشناسانه و بسیار خوبتان ممنونم. هرچند زیاد امیدی به من نداد اما اینکه فهمیدم کسی مثل شمارو با این آگاهی های واقع گرایانه تو انجمن داریم ، به اندازه پیدا کردن یه گنج خوشحال شدم. موفق باشید استاد عزیز

درود
از ابراز لطف دوستان صمیمانه تشکر میکنم .امیدوارم همیشه وهرکجا که هستند پیروز وسلامت باشند .
قربان شما

درود جناب باستانشناس
منتظر بیان تجربیات حضرت عالی در زمینه علائم در حین حفاری هستیم .شروع کن استفاده نماییم.منتظریم

دوستان سلام چند مورد از رمزگشایی اثاری که خودم انجام دادم رو میخام خدمتتون اراعه بدم البته ارتباطی با موضوع این تایپیک نداره ولی چون پربازدیدهست اینجا قرارمیدم..بهضی از موارد مورد حفاری قرار گرفت و تست شد یعضی هم درحال انتضاره...نکته ای که در این موارد مکاشفه شد این حرف اقای باقری بود که در موارد حیوانی علامت انتهایی بعضی از مواقع یا عضو کوچکی از همون حیوان هست یا علامتهای کوجیک که ممکنه حتی در نگاه اول به حساب نیایند مانند اثر انگشت یا ...نکته مهم تر اینکه سندهای حیوانی همیشه حامل اطلاعات با ارزشی نه تنها درباره نقطه گنج حتی درباره نوع حفاری (کانل واحتمال وجود تله ) و حتی کروکی منطقه مربوطه به ما میدهند که این رو بابرسی دقیق وضعیت حیوان و توپوگرافی منطقه میشه فهمید.......امیدوارم در دریای علم دوستان قطره ای ماهم سهیم باشیم...دوستان ماروهم از نضراتتون بهره مند کنین

این پرنده از اون مواردی بود که با اندازه گیری دقیق کله میشد فاصله تا غار رو حساب کرد غارهم جوری بود که باید 1مترنیم میرفتی زیرزمین بعد تازه ورودی باز میشد

دراین عکس علامت دوم ماهی نصفه است که فقط دم داره و با اندازه گیری سر ماهی اول میشد به این سنگ رسید و حکاکی کانال روی ماهی اول وجود تونل و تله رو غیرقابل اجتناب میکنه... کمرماهی اولی دقیقا بر طبق توپوگرافی منطقه ترسیم شده (اول بلندی بعد صافی و بعد در قسمت سر کمی سراشیبی)....اینها همه مهر تاییدی بر کتاب بسیار با ارزش اسرار نشانه ها هست

درود بر جناب تهراني
در باستان شناسي گمانه زني براي مشخص كردن محدوده, شناخت دوره ها و اقوام ساكن در اون منطقه و محل بكار ميره نه براي گنج يابي
حال اين گمانه اگر بصورت علمي نباشه ,مخفيانه و شبانه انجام بگيره باعث تخريب يا از دست رفتن لايه ها ميشه
توصيه من به دوستان اين هست كه قبل از حفاري محل بدون هيچ وسيله ,نشان در منطقه يا شناختي به باستان شناسي
اول در مورد اون منطقه كمي تحقيق كنند يا از دوستان با تجربه اي مثل شما كمك بگيرند
تا هم تخريبي ايجاد نشه و هم كار بيهوده اي انجام نشه
هيچ كس نميتونه بگه در جاي كه كاوش ميشه چه چيزي بيرون خواهد آمد
كاوش هاي باستان شناسي براي مشخص كردن ديواره هاي كاخ شوش انجام مي شد اما از هر نقطه آن اثري نفيس بيرون كشيده شد
ولي خوب دقت كنيم كه آنجا كاخ داريوش هخامنشي بوده
آرزوي پيروزي براي شما دارم

سلام و درودبه شمااستاد باستانشناس عزیز
پیروزی شمااستادعزیزم آرزوی من است انشاالله


سلامی هم به استادتهرانی عزیز خوشحالم که باز سلامت وسرحال هستید
انشاالله که همیشه موفق وسرحال باشید منتظرتجربیات وجواب سوالاتمون درپستهای قبلی هستیم

با سلام به همه دوستان و ارزوی خوشبختی برای همه. بنده چند سال است با موضوع حفاریی در خانه درگیر هستم حدودا 4 سال پیش با هر شرایطی به صورت اتفاقی یه دستگاه اوردم ونقطه ای رو که به اونجا مشکوک بودم اسکن کردم.وباهرشرایطی شروع به حفاری نمودم بعداز70سانتیمتر برخوردم به لایه ای ازخاک سیاه وسوخته مخلوط باکوزه شکسته واستخوان قلمی خورد شده وقلوه سنگهای رودخانه ای که ضخامت این لایه70سانتیمتر بود بعدازاون به یک لایه خاک صابونی کوبیده شده به قطر70 سانتیمتر بعداز اون رسیدم به لاییه زغال بقطر 12 سانتیمتر به مساحت 3متر در2متر یاداوری کنم که این لایه ذغاله، نه خاک سوخته،چون خورده های ذغال هنوز مشخصه ودست رو سیاه میکنه.بعداز اون دوباره لایه قلوه سنگ وکوزه شکسته واستخوان تکرارشده به همون قطر،بعدازاون لایه خاک صابونی ولی به رنگ سیاه باز هم 70سانتیمتر،بعد رسیدم به خاک رس بیار سخت ومحکم به ارتفاع 1متر،بعدش خاک کمکم نرم شده تاحدود 2متر خلاصه بعد7متر هنگام کار خوردم به فضای توخالی که نشست کرده بود به ابعاد 1متردر1متر،برا همین ادامه دادم ،تو10متری به اب برخورد کردم 2متر ازآب رفتم پایینتر باهمن خاک رس شیشه ای وماسه ای،تو12 متری خوردم به رگه گچ و نا امیدی.بعداز یک ری استارت رفتم که که پمپ آب شناور که موقع کار استفاده کرده بودم بیارم بالا.دیدم که بدنه چاهی که حفر کردم به شدت ریزش کرده وپمپ آب روغیرقابل دسترس نموده،که درهنگام عملیات نجات پمپ آب،ناگهانی دستم به لایه ای خوردکه از شن وماسه آب رفتی که به قطر 8سانتیمتر وعرض 80 سانتیمترکه تشکیل شده ازماسه بادی نرم خورده سنگهای نخودی وسنگهایی به اندازه بادام زمینی دربدنه چاه که به طرف شمال (30NE)که تو ارتفاع 8متریه که در ادامه همو نشست حفره ای بوده که قبلا خدمتتون عرض نمودم یعنی دوتانشت درامتدادهم میشه تونل پرشده یاریزش کرده بطول 2وعرض 1متر،شروع کردم به حفاری افقی به هوای دریچه قنات بعداز یک متر پیشروی دوباره فضای توخالی ریزش کرده یعنی نیازی به کندن نداشت بادست خالی هم جابه جا می شد،الان 4متر جلو رفتم و هنگام کار بوییی بسیار ضعیف مانند کاربیت که مخلوط با بوی لجن مونده ی جدول پیاده روهای شهریست،خاک هم گاهی سست وگاهی موقتا کمی سفت میشود ولی در همه حال ورقه میشود ونور لامپ شیشه های خاک رو درخشان میکنه،ولکه های کپک زده سبز رنگ که حاشیه لکه ها حنایی رنگه،داره زیادتر میشه واستقامت خاک کمتر،وحفره های کوچک که گاهی یک گردو وگاهی چند گردو باهم توشون جا میشه،اگه میشه راهنماییم کنید و نظراتتون رو بدین که استفاده کنم،مخصوصا اساتید باتجربه عزیز.بادرود فراوان

باسلام وآرزوی تندرستی برای همه دوستان،ازجناب استادتهرانی عزیز خواهش دارم درصورت امکان درمورد پست بنده نظرشون روبدن،چرا که اطمینان دارم خیلی به بنده کمک خواهد کرد.

باسپاس فراوان