رضا شاه نوشته است:
binava نوشته است:
گل محمد -افایزجان- نعیم اقا سه نفر با مهندس زیر سروکار داشت گفتند مقدسی جان اصلا مهندس نبود.مهندس فرق بسیار داشت مهندس نبود حسرت خوار مباش ازیت میشی بیا تونل بزرگ داریم حفاری چند متر هم به تو میدهیم پول خوبی میدهن به تو قانع باشی گنج افغانستان بسیار هست ایران تمام شده همه را بردند خواستی خبر بده گل محمد چشم انتظاره وقت کار نی میزنه شیتان ها دور بشن از خمره
اقا یکی این متن را ترجمه کنه
ترجمه : گل محمد و افایزجان- نعیم اقا این سه نفر کارگر هستند برای مهندسین کار زیاد کرده اند (منظور تجربه دارند و مهندس واقعی و مهندس الکی را از هم تشخیص میدهند). میگه اقای مقدسی مهندس نیست
و به مقدسی میگه حسرت خوار نباش خودت اذیت میشوی.
بعد میگه یک تونل بزرگ در حال حفاری داریم اقای مقدسی بیا چند متری از ان را به تو میدهیم صاحب کار پول خوبی بهت میده که قانع و راضی باشی.اقای مقدسی حسرت خوار نباش
گنج افغانستان بسیار هست ایران گنج تمام شده و نیست همه را برده اند .خواستی خبر بده بیا بریم کابل
گل محمد چشم انتظاره شماست. گل محمد در موقع حفاری نی و فلوت هم میزنه برای اینکه شیاطین را از خمره و کوزه دور کنه.
هر چی هست این برادر افغانی نظرش اقای مقدسی را گرفته و میخواد ببرش افغانستان برای کاوش
ولی باز چرا اینجا دست مقدسی را رو کرده ؟؟!!!
شاید می خواسته قیمت پیشنهادی اقای مقدسی را خورد کنه
بنابراین باید با اقای مقدسی قبلا صحبت کرده باشه