کسی تعریف می کرد

خیلی ببخشید دوستان من قصد توهین به اعتقادات کسی رو ندارم
بیشتر از ده ها روایت تایید شده هست از آزار و اذیت اجنه که از پیامبران و امامان متعدی بیان شده و همچنین راه های متعدی برای جلوگیری از این مزاحمت ها
به نظر من این درست نیست که ما چیزی رو که ندیدیم بخوایم منکرش بشیم

موفق و پیروز باشید

بحث انکار یا تایید نیست بحث اینه که بعضیا واقعا تو توهم بسر میبرند خود بخود تو ذهنشون تصوراتی طرح میکنند که فقط تو فیلمهای تخیلی دیده میشه که بنظر من اینم حاکی از قدرت تخیل مغز فرد خیال بافه! همونطور که افراد منفی باف تصورات منفی خودشون واقعا گریبانگیرشون میشه و سرشون میاد یعنی ارسال موج منفی یا مثبت از فرد به کائنات رفلکس چندین برابر شده همون موج از کائنات به فرد خواهد بود! من این فرضیه تجربه کردم و اگه دقت کرده باشید فرد منفی باف حتی با رعایت ااحتیاط همیشه یه بلایی سرش میاد!

خوب شما خودتون دارین میگین در زمان پیامبران و امامان. یه داستان برای امام علی (ع) هست که میگه در چاه با اجنه مبارزه میکنه دقیقا دلیلشو یادم نمیاد. و از اون پس اجنه با هیچ انسانی کاری نداشتن مگر اینکه خود انسان به سراغشون بره.
یادم نمیاد کجا خوندمش. ولی خب اگه منبعش راست باشه میشه حرفایی که الان میزنن رو کاملا رد کرد

راستش ما عادت کردیم به این نوع داستانها و اگه راست هم نباشه باز هم خوشمون میاد. اینجور داستانها واقعیت نداره.من هم شبیه این داستان رو قبلا شندیم.البته بجای بینی گوش طرف رفته بود.به دو دلیل این داستان ساختگیه.چون اولا زمان قاجار،درآمد روزی 15 تومن خیلی خیلی زیاد بود.دقیق یادم نیست ولی چهل سال پیش مزد یه کارگر تقریبا روزی 10 تومن بود.دوما درویشی که که هرروز فقط سه تا خرما میخوره دیگه چه احتیاجی به یک نفر داره که با خودش ببره.

سلام
عزیز جان این داستانی که شما تعریف کردید اصلا یه چیز جداست و روایت های معتبری هست از امام صادق (ع) و امامان دیگه که مربوط میشه به آزار اجنه ، پس دلیل نمیشه که چون امام علی (ع) با اجنه زیادی مبارزه کرده و خیلی از اجنه کافر رو کشته دیگه اجنه کاری به انسان ها ندارند
شما اگر یه سر به بعضی از مناطق ایران مثل سیستان و بلوچستان بزنید و با مردم بومی صحبت کنید ، دیگه این چیزا رو نهی نمیکنید

این حرفت رو خیلی وقت پیش خونده بودم تو یک کتاب اما دقیقا یادم نیست امام حسین بود یا امام علی.تو یک صحرایی به اسم برهان ویک چاه اب ترسناک که هرکی میرفته اونجا واسه برداشتن اب دیگه برنمیگشته تا اینکه تو مسیر یکی از این عزیزان بوده وبعد مزحمتهای لشگر جنهارو میبینه وبه دستور خدا ..... خلاصه جنگ جهانی اونم یک تنه.فاتح خیبرو دارین خدایش یا علی مرتضی واسه همین از اسم حضرت هم میترسیدن من یک حدیث دیگه خونده بودم که دوتا جن واسه اقا امام حسین خدمت میکردن تا اینکه یک روز اونا میان همزمان حضرت هم میاد تا اینا اقا رو میبینن از ترس میرن پشت امام حسین مخفی میشن تا اینکه..........و این داستان ادامه دارد دوستان حدیثهارو بخونین چیزای جالبی توشون پیدا میشه

خداوند شفای عاجل عنایت بفرماید!!!!!!!!!!!!