یادش به خیر 14 15 سال پیش هنوز این جاده ی جدید سیاهکلرود به جواهر دشت رو احداث نکرده بودن از اون جاده قدیمی تردد میکردن.خیلی جاده ی افتضاحی بود علل الخصوص شیب جاده که تقریبا عمودی بود
فقط با این دوج قدیمی ها و لندرور جنگی میشد مسافرین رو برد جواهردشت. بعد چون از وسط جنگل رد میشد سایه ی درخت ها باعث میشد همیشه جاده گل و شل باشه.هر ماشین یه سری الوار با خودش داشت که وقتی توی گل میموند بتونن با الوار گذاشتن ماشین رو در بیارن.عرض جاده به اندازه یه ماشین بود و سمت راست هم دره بود که فقط ابر دیده میشد حالا وای به حال اون موقعی که توی همچین شرایطی یه ماشین از روبرو در میومد یعنی با هزار جور بدبختی و شعبده بازی این دو تا ماشین از کنار هم رد میشدن
یه قهوه خونه وسط راه بود یه پیرمردی اونجا بود بهش میگفتن بابا جنگلی.خیلی جای دلی بود تقریبا همه ماشینا وایمیستادن برای خنک کردن ماشیناشون.یادمه بابا جنگلی تعریف میکرد میگفت دیروز یه پلنگ حمله کرده بود به یکی از این ماشینا.(این منطقه اون موقع واقعا بکر بود)
حیف که کامپیتور ویروسی شد عکسا پرید وگرنه عکسای جالبی به خصوص از اون جاده قدیمی داشتم البته اونموقع ها هنوز جوردشت اینقدر پیشرفت نکرده بود که بخوان سوئیت بسازن و اجاره بدن و تمام خوبیش به این بود قشر مرفه و بی درد حجوم نیاورده بودن برای ویلاسازی.
هر چقدر پای ادم شهری بیشتر به اونجا باز شد دیگه از کمتر خونه ای موقع غروب بوی نون خونگی بلند شد