haloo نوشته است:
عجب ادم بی هدفی هستی..پس گالیله جاذبه رو کشف کرد..
مهم نیست بخند چون ادم های نادان همیشه اینطوری هستند و شما هم تو جهل خود باش ما هم میریم دنبال بیابان گردی شاید چیزی در اوردیم و شما هم همینجا انقد بشین تا موهات مثل دندونات بریزه
دوست با ادب و با سواد من
باید دو مورد رو به شما یادآور بشم،
مورد اولالف: در علمِ فیزیک، نیرویی که دو جسم بواسطه ی جرمشان به هم وارد می کنند را نیروی گرانشی، و نیرویِ گرانشی ای که زمین به اجسام وارد می کند، نیروی گرانی می نامیم. بنابراین، گرانی که ترجمه ی عبارتِ گراویتی است، نوعی نیرویِ گرانشی (گراویتیشن) بوده که مختصِ زمین است.
بکار بردنِ عبارتِ جاذبه، به چند دلیل نادرست و نادقیق است: اول از همه، ما زمانی از جاذبه سخن می گوییم که دافعه ای وجود داشته باشد. در حالیکه در موردِ نیرویِ گرانشی، دافعه ای در کار نیست. دوم، عبارت جاذبه، به تنهایی نمی تواند تفاوتِ میانِ گرانش و گرانی را نشان دهد و سوم، هنگامی که از جاذبه سخن می گوییم، مشخص نمی شود که آیا مقصودمان جاذبه ی الکتریکی ست یا جاذبه ی مغناطیسی و یا جاذبه ی گرانشی. بنابراین، به منظورِ اشاره ی صریح و دقیق، بهتر است از اصطلاح جاذبه ی گرانشی استفاده کنیم.
ب:نیوتون گرانش (گرانی) را کشف نکرد. بدونِ شک انسانها از دیرباز با چنین نیرویی آشنا بوده اند (هر چند که قرار نبوده درکِ فیزیکیِ ما و نیوتون را از مفهوم نیرو داشته باشند!). بنابراین، گرانش چیزی نبود که کشفِ آن تا قرون هفدهم و هجدهم به طول بیانجامد. با این تفاسیر، نیوتون چه کرد و شهرتِ او معلولِ چیست؟
تا پیش از نیوتون و در وانفسایِ سیطره و نفوذِ فیزیک ارسطویی، تصورِ غالب بر این بود که قوانینی که رویِ زمین (عالم پست) حاکمند، با قوانینی که عالمِ بالا (ستارگان) را اداره می کنند، بسیار متفاوتند. در ضمن، ستارگان و سیارات، در مسیری دایروی، حرکت بی نقصی دارند که این حرکت، نیازی به توضیح ندارد.
اما نیوتون نشان داد همان مفاهیمی که بر رویِ زمین و برایِ اجسامی زمینی بکار می بریم، در موردِ عالم بالا نیز صادقند. به عنوانِ مثال، نیوتون اعتقاد داشت که نیرو، عامل تغییر حرکت است و تغییر حرکت، در راستای نیروی اعمال شده است و چنانچه نیرویی به جسم وارد نشود، جسم در مسیر مستقیم حرکت خواهد کرد. بنابراین، او بیان کرد که سیارات و ستارگان نیز از این قاعده مستثنا نیستند و اتفاقا حرکتِ دایرویِ ماه و سیارات، نیاز به توضیح دارد و این توضیح، همان نیروست.
در ادامه، نیوتون حرکت ماه را در نظر گرفت و سقوطِ یک سیب را با حرکت ماه مقایسه کرد. وی به این نتیجه رسید که همان نیرویی که موجبِ افتادنِ سیب بر رویِ زمین می شود، موجب گردشِ ماه به دور زمین نیز می گردد. به عبارتِ دیگر، همانگونه که حرکت سیب به سویِ زمین، سقوط آزاد است، حرکتِ ماه پیرامونِ زمین نیز نوعی سقوط آزاد محسوب می شود.(سقوط آزاد، حرکتی ست که صرفا تحت تاثیر گرانی باشد). بنابراین، ماه در هر لحظه در حالِ سقوط است؛ سقوط نه بر روی زمین، که حول زمین.
بر همین مبنا، او قانون جهانیِ گرانش خود را به شکلی ساده اما اساسی عرضه کرد؛ قانونی که برایِ تمامیِ اجرام (زمینی و آسمانی) صدق می کند و نیرویِ جاذبه ی گرانشی میانِ دو جسم را توضیح می دهد (چه آنرا در موردِ دو مداد بکار ببریم و چه در مورد دو ستاره).
پس به نتیجه میرسیم که جناب آیزاک نیوتن(یا همون اسحق نیوتن) "
جاذبه" رو کشف نکرد!
و اما مورد دوم :
جناب مستدام ، دانشمندی که پس از اعلام نظریه و کشف خود مورد مخالفت و تمسخر مردم و محاکمه قرار گرفت ، آیزاک نیوتن نبود ، بلکه
" گالیلئو گالیله " یود !
امیدوارم همیشه قبل از بیان افاضات عالمانه ، کمی سطح اطلاعات خودتون رو بالا ببرید!
پاینده باشید