فلزیاب پالسی فلزجو - FelezJoo PI

خواهش میکنم. خیلی ممنون.
بازه انتگرال 1 که دیگه کلا چیزی سنس نمیکنه چون یک نمونه از یک نقطه بسیار کوچک موج بیشتر نیست! ولی میشه حداقل مقدار تنظیمش رو از میزان فعلی کمتر گذاشت. شما برای این پیشنهاد دلیل خاصی دارین؟

مهندس جان اعداد سه گانه من : 750 650 250 که طبق فرمایشات شما فکر میکنم مداری که ساختم جزو ایده ال ترین مدارهایی هست که تا حالا تو این انجمن ساخته شده. بردم حیاط تست کنم لوپ رو به صورت عمودی گذاشته بودم زمین و به یک صندلی پلاستیکی تکیه داده بودم حی داشت یک شیئ اهنی رو سنس میکرد در حالی که نه اطرافش اهن بود نه زیر کاشی های حیاط (البته زیر کاشی هارو ندیدم ولی از کسی که ساختمونو ساخته بود پرسیدم زیرشون نه لوله ای هست نه سیمی) بنظرتون این سنس از چی میتونه باشه ؟
دیلی 16
لوپ 60
فرکانس 100
پهنای پالس 200

سلام مهندس ببخشید جسارت نمیکنم قبلا یک دستگاه پالسی بود ساختم وبا ای سی 4051 از موج نمونه برداری میکرد من انتگرال گیری رو زیر 10 میکرو ثانیه میزاشتم طلا رو سنس داشتم ولی بقیه فلزات حذف میشد اما برد کم میشد نظرتون چیه

خسته نباشین.
بله اعداد شما خوب هستن. در مورد سنس بیمورد در حیاط هم طبیعتا باید ابتدا دستگاه رو بدرستی بالانس کنین و بعد تست کنین! اگر وضعیت لوپ تغییری نکنه و فلزی هم نزدیک نشه دلیلی برای سنس وجود نداره. حتی اگر فلزی هم نزدیک لوپ باشه و بعد بالانس کنین طبیعتا بعد اون دیگه سنس نمیکنه چون بالانس همیشه نسبت به مجموع شرایط موجود انجام میشه. یک احتمال دیگه هم نیاز به زمان برای گرم شدن مدار هست.

خواهش میکنم.
نمیدونم منظور شما کدوم مدار هست. ولی بازه انتگرال گیری برای چنین منظوری زیاد کاربرد نداره. در عین حال تستی که فرمودین قطعا یک حالت خاص بوده که متاسفانه خیلی از دوستان با این تستها گمراه میشن! وگرنه طلا در حالت کلی یعنی در ابعاد مختلف بهیچ وجه و با هیچ روشی در هیچ سیستم پالسی حتی دستگاههای مینلب قابل تفکیک نیست. روشی هم که فرمودین ارتباطی به این موضوع نداره. بهرحال تنظیم بازه انتگرال کمتر از 10 فایده ای نداره و برد بسیار کم میشه. مطلبی که مد نظر شماست با ترکیب تنظیم دیلی و بازه انتگرال باید انجام بشه که طبعا دیلی اهمیت بیشتری داره. ولی باز هم به معنی تفکیک نیست. از مجموع این دو تنظیم بیشتر برای حساس تر کردن دستگاه به فلزات بزرگ و حذف ذرات و فلزات کوچک و اثر زمین استفاده میکنیم.

سلام.
با عنایت به این که همه پورت های این میکرو (Atmega 328A) قابلیت ایجاد وقفه دارند،سوالم اینه که آیا با تایمینگ دقیق (وقفه ی تایمر) زمان رسیدن موج برگشتی رو از کویل محاسبه میکنین و adc شروع میکنه به نمونه گیری یا با استفاده از وقفه خارجی پین adc که به لبه ی پایین رونده حساس شده؟ و از این طریق سیستم خطای کویل رو پیاده سازی کردین؟ و آیا این (وقفه)در مورد کلید ها هم صدق میکنه؟

سوال بعدیم اینه که درمدت 50 میکرو ثانیه بازه انتگرال گیری (بدون احتساب دیلی)، adc چند تا نمونه میگیره و در این مدت زمان چند بار روی مد اسلیپ میره؟ ممنون.

در جواب سوال اول شما باید عرض کنم کلا از وقفه در برنامه این دستگاه استفاده نشده! در واقع استفاده از وقفه و سرویس روتین اینتراپت تاخیر های میکرو ثانیه ای بوجود میاره که بدلیل حساسیت تایمینگ بسیاری از قسمتها در حد بسیار کمتر از 1 میکرو ثانیه ؛ عملا اینتراپت کل کار رو خراب میکنه. هر چند استفاده از اینتراپت بجای روشهایی که من استفاده کردم بمراتب راحت تر هست ولی دقتش دهها برابر پایین تر میاد. لذا نحوه محاسبه دیلی لوپ و مساله خطای کویل با توجه به داشتن نمونه های پیاپی درست از لحظه قطع پالس و بر اساس فرمولهای ریاضی که بنوعی شکل موج رو ارزیابی میکنه و شیب و ارتفاع نقاط موج رو میسنجه انجام میشه.
در مورد سوال دوم شما هم باید عرض کنم با توجه به مختصات تایمنیگ ADC استفاده شده کلا در هر 1.6 میکرو ثانیه یک نمونه داریم. پس اگر بازه انتگرال 50 میکرو ثانیه باشه ؛ کلا 31 نمونه ملاک سنس خواهد بود. البته بلحاظ وجود کانالهای تفکیک نمونه ها بصورت سرتاسری گرفته میشه و کانال های A , B , C بصورت جداگانه مقداردهی میشه. مود اسلیپ هم که مشخصه نداریم چون از وقفه استفاده نشده و سنجش پایان نمونه ها با روش پولینگ انجام میشه. اما طبعا بدلیل حساسیت لحظه دقیق پایانی کامل شدن پروسه نمونه گیری ؛ این کار کاملا با تکه برنامه های اسمبلی انجام میگیره وگرنه هیچ شانسی برای نمونه گیری با چنین دقتی نمیتونست وجود داشته باشه.
مسائلی که ذکر کردم روشهای خاصی هست که من استفاده کردم و اصولا همیشه در برنامه نویسی متکی به تکنیکهای خودم هستم که در هیچ کتاب و پروژه مشابهی معمولا استفاده نمیشه. بنابراین نتیجه هم معمولا چیز کاملا متفاوتی از آب در میاد. وگرنه با این روشهای کلیشه ای که شما اشاره کردین اگر تمام برنامه نویسان دنیا هم جمع بشن و میکرو از این هم قویتر باشه و حتی ADC مجزا هم استفاده بشه باز هم خیلی از قابلیتهای این طرح رو نمیتونن پیاده کنن!

عنوان: فلزیاب پالسی فلزجو - FelezJoo PI



بسیار ممنون.
ای کاش در زمان و مکان مناسبی آشنا میشدیم تا میتونستم از بار علمیتون استفاده کنم.

( در عمل تونستین یه DSP رو بیارین داخل یه ای وی آر)
برداشت من اینه که شما کلا زمان تمام اجرای دستورات در میکرو رو تحت اختیار خودتون دارین که فقط از دست کامپایلر و دیباگر خود اتمل برمیاد.

یه سوال دیگه حالا با اضافه شدن هر زیر برنامه ( یا هر چی که خودتون اسمشو میذارین) این زمان بندی رو چه طوری سر هم میارید و مدیریت میکنید؟

این روش های کلیشه ای هم که می فرمایید در مدت کوتاهی خودم بهش رسیدم. کلا عادت ندارم جز کتابهای مرجع که مفاهیم پایه ای رو شامل میشن از طرز تفکر دیگران استفاده کنم (ابتکار رو از آدم سلب میکنه).

خیلی ممنون. خواهش میکنم. لطف دارین.
بله برداشت شما درسته. تقریبا سعی کردم مطابق یک DSP جواب بده. در خصوص در دست گرفتن تایمینگ هم دقیقا هدف من همین بوده! این کاری بود که در مقیاس دیگری در مورد ردیاب هم انجام داده بودم.
اما سوال خوبی مطرح کردین! من برای تشخیص تایمینگ اجرای قسمتهای مهم از چند روش استفاده میکنم! یکی نگاه به کد اسمبلی تولید شده معادل اون برنامه به زبان سی هست تا ببینم چه دستورات اسمبلی اجرا میشه و بعد از لیست دستورات میبینم هر دستور چند کلاک طول میکشه. هر کلاک هم که در اینجا مطابق 50 نانو ثانیه هست. اینجوری معمولا میشه متوجه شد چه تایمی طول میکشه. برای اطمینان بیشتر و کار دقیق تر از چک پوینت استفاده میکنم! پایه 18 میکرو در این طرح بطور اختصاصی برای چک پوینتهای من استفاده شده و قبل و بعد هر عملیات مهمی اون رو 1 و 0 میکنم تا تایم دقیقش رو بتونم بطور مطمئن پیدا کنم. طبیعتا با این روش حتی از روی شبیه سازی پروتئوس هم میشه متوجه تایمینگ شد. اما اشکال بزرگ پروتئوس این هست که تایمینگ دقیق ADC رو نسبت به میکروی واقعی درست در نمیاره! پس در خصوص قسمتهای ADC این کار رو روی خود مدار انجام میدم و طول پالس چک پوینت رو با اسکوپ چک میکنم. البته شما روی پایه 18 چیزی مشاهده نمیکنین چون قبل از انتشار نسخه غیر فعالش میکنم! روشی که عرض کردم کار طاقت فرسایی هست! این کار بیش از علم به حوصله بسیار زیاد بستگی داره. وگرنه در زمان کم نمیشه با این روش به جایی رسید. اما وقتی نتیجه حاصل میشه بسیار ارزشمنده.

بسیار عالی. انتظار همچین پاسخی رو داشتم. یه سوال دیگه هم برام پیش اومد تا الان هر چرخه ای که میکرو طی میکنه (منظورم یک بار تمام برنامه ها رو اجرا میکنه و برمیگرده شروع مجدد میکنه) چقدر زمان میبره؟ به نظرم سیکل هم هدر میدین تا تایمینگتون دقیق تر بشه!

در مورد تولید پالس برای درایو ماسفت ،ایجاد صدا ، کنتراست و بکلایت ال سی دی هم خودتون مدیریت میکنین یا از تایمر میکرو استفاده میکنین؟؟