چی بودیم چکارمون کردن
پس از تسلط اعراب
در حمله به سيستان؛ مردم مقاومت بسيار و اعراب مسلمان خشونت بسيار کردند بطوريکه ربيع ابن زياد ( سردار عرب ) براي وحشت مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدري بساختند از آن کشتگان ( يعني اجساد کشته شدگان جنگ را روي هم انباشتند ) و هم از آن کشتگان تکيه گاهها ساختند؛ و ربيع ابن زياد بر آن شد و بر آن نشست و قرار شد که هر سال از سيستان هزار هزار ( يک ميليون ) درهم به امير المومنين دهند با هزار غلام بچه و کنيز. ( کتاب تاريخ سيستان صفحه۳۷، ۸۰ - کتاب تاريخ کامل جلد1 صفحه ۳۰۷)
در حمله اعراب به ري مردم شهر پايداري و مقاومت بسيار کردند ؛ بطوريکه مغيره ( سردار عرب ) در اين جنگ چشمش را از دست داد . مردم جنگيدند و پايمردي کردند... و چندان از آنها کشته شدند که کشتگان را با ني های نیزار شماره کردند و غنيمتي که خدا از ري نصيب مسلمانان کرد همانند غنائم مدائن بود .( کتاب تاريخ طبري؛ جلد پنجم صفحه ۱۹۷۵)
در حمله به شاپور نيز مردم پايداري و مقاومت بسيار کردند بگونه اي که عبيدا ( سردار عرب ) به سختي مجروح شد آنچنانکه بهنگام مرگ وصيت کرد تا به خونخواهي او؛ مردم شاپور را قتل عام کنند؛ سپاهيان عرب نيز چنان کردند و بسياري از مردم شهر را بکشتند. (کتاب فارسنامه ابن بلخي؛ صفحه 116 -کتاب تاريخ طبري؛ جلد پنجم صفحه 2011)
در حمله به اليس؛ جنگي سخت بين سپاهيان عرب و ايران در کنار رودي که به سبب همين جنگ بعد ها به « رود خون » معروف گرديد در گرفت. در برابر مقاومت و پايداري سرسختانه ي ايرانيان؛ خالد ابن وليد نظر کرد که اگر بر ايرانيان پيروز گرديد « چندان از آنها بکشم که خون هاشان را در رودشان روان کنم » و چون پارسيان مغلوب شدند؛ بدستور خالد « گروه گروه از آنها را که به اسارت گرفته بودند؛ مي آوردند و در رود گردن مي زدند » مغيره گويد که « بر رود؛ آسياب ها بود و سه روز پياپي با آب خون آلود؛ قوت سپاه را که هيجده هزار کس يا بيشتر بودند؛ آرد کردند ... کشتگان ( پارسيان ) در اليس هفتاد هزار تن بود.( کتاب تاريخ طبري؛ جلد چهارم؛ صفحه ۱۴۹۱- کتاب تاريخ ده هزار ساله ايران؛ جلد دوم برگ 123)
در شوشتر؛ مردم وقتي از تهاجم قريب الوقوع اعراب با خبر شدند ؛ خارهاي سه پهلوي آهنين بسيار ساختند و در صحرا پاشيدند. چون قشون اسلام به آن حوالي رسيدند ؛ خارها به دست و پاي ايشان بنشست ؛ و مدتي در آنجا توقف کردند. پس از تصرف شوشتر ؛ لشکر اعراب در شهر به قتل و غارت پرداختند.(کتاب الفتوح صفحه ۲۲۳ – کتاب تذکره شوشتر؛ صفحه۱۶ )
اعراب به ما یاد دادند به خوراک بگوییم غذا که اسم پسمانده شتر است.
اعراب به ما یاد دادند به واق واق سگ بگوییم پارس پارس،چون پر افتخار ترین قوم ایران بوده.
اونا به ما یاد دادند بگوییم زردشتیان آتش پرست اند در حالی که یگانه پرستی میکردند با اینکه خودشان قبل از محمد بت پرست بودند.
اونا به ما یاد دادند به تن بگیم نفر چون مارا با شتر یکی می دانستند.
اونا به ما یاد دادند اثار باستانیمان را از بیگانگان پس نگیریم(منشور،نقشه های خلیج فارس،ستون های تخت جمشید،جام شیر طلایی،لوح های تخت جمشید،شمشیر نقش رستم و حتی مولانا شاعر ایرانی...).
به ما یاد دادند بگوییم شاهنامه آخرش خوش چون در آخر ایرانیان از آنان شکست می خورند.
زمانی که اعراب بت پرست بودند ما یگانه پرستان دنیا بودیم.
زمانی که اونا دخترها را میکشتند(زنده به گور) ما زنان فرمانده (در زمان هخامنشیان تنها و اولین زن فرمانده دریایی دوران خود) داشتیم.
زمانی که اعراب ملخ و مار،سوسمار و...می خوردند ما آشپزان بین الملی داشتیم.
زمانی که ما با روم می جنگیدیم(ساسانیان) اعراب در اسطبل های سرباز خانه ها کار می کردند و حقوق میگرفتند.
زمانی که اعراب بربر(بربر به معنی خون خوار)برسر لباس خون به پا می کردند ما منشور حقوق بشر داشتیم.
سخته تاریخ هزاران ساله مارو توی 50برگ(کتاب تاریخ اول راهنمایی)نشان بدند و دوران خفت بار ورود اعراب را در 2سال (راهنمایی دوم و سوم)که هر کدام 80برگ است نشان دهد و 17 برگ در باره قاجار گفتند.
سخته 1 کتاب ادبیات پارسی داشته باشیم (که از ۱۰ کلمه ۳۰ تاش عربیه)و در کنارش 3کتاب عربی(دوران راهنمایی) من اسم کتاب ادبیات فارسی رو گذاشتم عربیات الفارسی.
میدونید چرا میگن 13 نحسه، نفرین شده چون اعراب دیدند13 عدد مبارکی برای ایرانیان است گفتند آن نحسه.
شاید سخت باشه تو ی درس فارسی کلمات عربی بیارید،سخته تو درس فارسی به گن خدمات اسلام به ایران، باید بگن صدمات اعراب به ایران.
سخته زم انی که به شما بگن از بدی ساسانیان مردم به اسلام روی آوردند،خیلی دروغ بدی است چون در صورتی که هر کس مسلمان نمیشد گردن می زدند. (کتاب الفتوح صفحه ۲۲۳ – کتاب تذکره شوشتر؛ صفحه۱۶ )
ز شیر و شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیده ست کار
که تاج کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو