اگر این دوستان ، از دسته ی منکران بودند ، مشکلی نبود و بنده نیز جوابی نمی دادم ( همانطور که برای بعضیها ، جواب دارم اما چون منکر هستند و چهارچوبی ندارند ، باهاشون بحثی ندارم )
اما چون ظاهرا اینطور نیست ، توضیحاتی رو خدمتتون عرض خواهم کرد ( به حرمت اسم اعظم )
همه ی دیدگاه شما ، از کلمات و لفظهای ناشیانه و نادرستی بوجود آمده که در میان عوام هستند و ماهیت موضوع اصلا اینطور نیست که به دید طلسم و شیطان پرستی بهش نگاه کنیم
- طلسم چندین نوع دارد و از قبل از اسلام هم وجود داشته و با جادو فرق دارد
طلسم نیز مانند ، دعا و نوشته است و اینکه اون رو چطوری بکار ببرید ، تعین میکنه که کار بدی کردید یا خوب . مثلا طلسم برای جدایی دو نفر ( زن و مرد ) از هم ، که اگر برای جدایی دو نفر حلال ( زن و شوهر ) انجام بدهید ، گناه است و اگر برای جدایی و سردی دو نفر نامحرم که قصد گناه دارند ، انجامش بدهید ، در حدی ثواب دارد که برعکس انجام گناه کبیره است ، چون مانع از این گناه شده اید
پس نمیتوان روی طلسم ، اسم خوب یا بد گذاشت ، مگر اینکه عمل را بسنجید
- نماد دو مثلث درهم یا همان ستاره ، یکی از بهترین و قویترین و مقدس ترین نمادهاست و ربطی به شیطان پرستی ندارد .
( نماد شیطان پرستی همان عدد خودش هست . و اگر در بعضی جاها می بینید که مثلث را نماد شیطان مینویسند ، بخاطر اینه که مسلمانان از یهودی ها تنفر دارند و مثلا توی یک روزنامه میبینیم که نماد مثلث را به اسرائیل نسبت می دهند و چون اسرائیل ، با اسلام مخالف است ، بعنوان شیطان بزرگ می شناسند وگرنه ، مثلث ربطی به شیطان ندارد و حرمت خودش را دارد )
- بعدش چون معمولا در کتابها و غیره ، میبینید که طلسمها از حروف و اعداد و اشکال عجیب و غریب تشکیل شدن ، این مثلث نیز مانند آنها برای شما ناشناس است و بعنوان یک طلسم در ذهن شما نقش بسته . در حالی که اصلا اینطور نیست . همین مثلث که شما بعنواد نماد یا طلسم ، میشناسید ، فقط یک حرف است . بله یک حرف که با خطی نوشته شده که شما باهاش آشنا نیستید . مانند همین خطهایی که میشناسید : انگلیسی - عربی - فارسی - هندی و غیره
و مانند خطهایی که بیشتر افراد ، نمیشناسند ( فقط عده ای کتاب خوان و عده ای برای ترجمه ی نسخ گنج ، با این خطها آشنایی دارند ) مانند : خط حسیری - خط کاهی - خط مشجر - خط اسماعیلی - خط رملی - خط سیمیای کبیر و صغیر - خط صینی - خط شاناق - خط سریانی - خط شجر - خط تحلیل - خط طرزجی - خط ترتال و صدها خط دیگر که حتی اسم آنها را نشنیده اید )
و مهم بودن مثلث برای این است که دقیقا اسم خداست . مانند الله برای مسلمانان
کلمه ی یهودی هم ، برای ما مسلمانان ، ناخوشایند است و آنها را کافر میدانیم . اما نه خود کلمه مشکلی دارد نه پیامبر یهود ، فقط قوم یهود مشکل دارند که اسلام را نپذیرفتند و مانند شیطان تلقی می شوند
برای کلمه ی یهود چندین معنی هست که ریشه اش بمعنی همان خدا است ( یهوه)
- پس ، اینکه یهودیها اسلام را نپذیرفتند ، هیچ ربطی به مثلث ندارد و حرف مثلث شکل ، همان ابهت و حرمت و معنی و خواص خود را دارد اما متاسفانه مثلث نماد عده ای شده ( اسرائیل ) که هیچ حرمتی برای خدا و پیامبر خود و پیامبر ما ، قائل نشدند ( مانند لا الله الا الله که بر پرچم داعش است )
- همین امام صادق که میفرمائید ، یکی از کسانی بوده که اسم اعظم را بلد بوده
- و همین چیزی که میفرمائید با قرآن مطابقت بدید ، در قرآن نیز آمده اما ، ظاهر قرآن برای عوام بوده و حرف خواص را فقط خواص از قرآن درمی یابند . عوام اگر هزار بار هم بخوانند ، نمی بینند و ربطی به آنها ندارد
بنظر شما چرا آیت الکرسی بزرگترین آیه در قرآن است ؟ بخاطر همین اسم اعظم که در این آیه است و خواندن این آیه ، حتی بصورت ظاهری دهها خواص خیلی مهم دارد
- در مورد موکل هم ، اشتباه به عرضتون رسوندن
هر سوره و هر آیه و هر کلمه و هر حرفی از قرآن موکل دارد . اما این به معنی موکل جن نیست
این دیدگاه برای عوام است که در جنگیری و ارتباط ، به جن مورد نظر میگویند موکل
وگرنه موکل فقط از جنس جن نیست و موجود گرانقدری هست و حتی اگر از جنس جن نیز باشد بازم نمیتوان گفت که بد است چون جن خوب و خدمتگذار نیز داریم ( در کردستان مسجد داریم که همه ی سنگهایش را جنها در زمان کوتاهی بدستور شیخ ، از معدنش آورده اند و آماده کرده اند . همه ی مردم آن محل نیز شاهد هستند )
( شبی نوری بسیار زیبا از گوشه ای برآمد و بخود پیچید و بظاهر جوانی در نهایت زیبایی ، روبروی شیخ ایستاد ( اسم شیخ را فراموش کرده ام ، کسی خواست بعدا بپرسد ) شیخ سلام و احترام داشت و هویتش را پرسید . جواب داد : بنده نقطه ی زیر بسم الله هستم )
- موکل به این معنی نیست که شما عنوان می کنید : { وکیل فرد است و جن بجای انسان هر کاری میخواد می کند }. بلکه فردی است که کار بخصوصی را فقط بدستور صاحبش انجام می دهد و کاملا او در اختیار صاحبش هست نه صاحبش در اختیار او . پس موکل چیز بدی نیست و داشتنش هم گناه نیست . همانطور که مشایخی داشته ایم که موکل داشته اند و داریم که دارند
اینجا نیز به چندین مورد اشاره کردید که همگی به ظاهر درست هستند اما در باطن اینطور نیستند و این دیدگاه را بیشتر سلفی ها و وهابیها و امثالهم دارند . بنده نیز تک تک اشاره میکنم :
- میفرمائید : و کفی بالله وکیلا
بله البته که خداوند وکیل است ، اما برای کسی که فقط خدا را وکیل قرار بدهد و اگر کسی درجه اش را نداشت ، مشکلی نیست که افراد مومن و درستکار را وکیل کارهای خود قرار بدهد . مانند پدری که پسرش را وکالات می دهد برای انجام کاری و وکیلهایی که در سراسر دنیا ، از حق اشخاص دفاع می کنند در دادگاههای دنیوی و این کار گناه نیز ندارد و دستور شرع و قانون نیز هست
کسی به کسی ظلمی می کند ، مظلوم میتواند خدا را وکیل کند تا حقش را بگیرد یا اینکه شخصی را وکیل کند که از طریق قانون به کارش رسیدگی کند . هر دو صحیح هستند
-میفرمائید: مگه نه اینکه "لیس للانسان الا ما سعی" یا "ولله خیر الرازقین"؟
بله البته که خداوند رزق دهنده است .
داشته ایم و داریم ، شیخهایی که فقط از خدا خواسته اند و رزقشان درطبق به خانه شان آمده
اما همه در این درجه نیستند و چون در این درجه نیستند ، نباید که مردم بشینند تا از گرسنگی بمیرند . بلکه حرکت می کنند و مزد و برکت می گیرند . و اگر از هر راهی ( بشرطی که حلال باشد ) محبت خدا را جذب کنند که رزق بیشتری به آنها بدهد یا کار و مشکلشان را حل و فصل کند ، اشکالی ندارد و صحیح است ، اگرچه به دعا و نوشته یا بهمراه داشتن شرف الشمس باشد
( بنده خدایی ، در راهی کاغذی دید که بر زمین افتاده بود ، برداشت و دید که نام خدا بر آن نوشته شده ، جای تمیزی پیدا نکرد که دلش راضی به گذاشتن نام خدا در آنجا باشد . آنرا معطر کرد و به خانه برد و محترم داشت . شب هاتفی بخواب دوستش آمد و گفت که به او بگو خداوند میفرماید : همانگونه که نام مرا احترام داشتی و بزرگ شمردی ، ترا بزرگ و محترم میشمارم و ... از آن پس درهای رحمت و لطف خدا بر دل او گشوده شد و از مشایخ روزگار شد . و او " بشر حافی بود " که با پای برهنه میگشت . گفتند چرا پای برهنه؟ فرمود :آن روز که آشتی کردند، پای برهنه بودم. باز شرم دارم که کفش در پای کنم.
و در شهری که بود ، تا روز وفاتش ، هیچ حیوان و چهارپائی ، در هیچ رهگذری ، پهن و نجاست نمیکرد که پای حافی آغشته نشود. روزی چهارپایی ، در رهگذر پهنی انداخت ، فریاد برآوردند و دانستند که بشر حافی وفات یافته رحمه الله علیه )
اگر بهمراه داشتن شرف الشمس ، اشتباه باشد ، پس تمام اسما و آیاتی که همه ی فرقه های دینی، بر در و دیوار خانه هایشان زده اند ، خدای ناکرده ، نیز باید اشتباه باشد . اسم اعظم که از همه ی آنها بزرگتر است
- فرمودید :{مگه نه اینکه اللهُ شافی؟
بر طرف شدن گرفتاری ها؟
مگر نه اینکه "نعم المولی و نعم النصیر"؟؟؟؟
یعنی خدا از ما میخوادکه یه چیزی،روی انگشتر بنویسیم بعد بهمون عنایت کنه؟
واقعا عدالت الهی زیر سوال نمیره؟}
خیر عدالت الهی زیر سوال نمیره ، هر که بیشتر خدا را ذکر کند و هرکه بیشتر عبادتش کند و اسمش را محترم بشمارد ، بیشتر از جانب خدا مورد لطف و عنایت قرار می گیره و حق خودش هست . باید یه فرقی بین این افراد با افراد دیگر ، باشد . و این پاداشها فقط مختص قیامت و بهشت نیست ، بلکه در همین دنیا نیز اثرش را خواهی دید ، حتی اگر اسمی را محترم بشماری
- اینکه مردم گرفتاریهاشون حل نمیشه ، تقصیر اسم اعظم نیست . اسم اعظم خاص افراد خداست . رازش را هرکسی نمی داند و نباید هم بداند . ما فقط نوشتنش برامون مونده ،
تازه با نوشتنش هم مخالفت می کنید و سر نوشتنش هم باید بحث کنیم !
- اینکه فرمودن : یک ساعت تفکر برابر هفتاد سال عبادته؟
برای اینه که همه ی عمر را در عبادت خشک و خالی ، بسر نبریم . بلکه اجبار به علاقه و محبت تبدیل شود
ما که از خشک و خالیش هم صرف نظر کرده ایم ، چه انتظاری باید از خدا داشته باشیم ؟
ببخشید که بازم نوشته هام طولانی شد . بحرمت اسم اعظم نتوانستم که ساکت باشم . امیدوارم که دوستان از حرفهای بنده دلگیر نشده باشند . دیدم که بر اسم اعظم خط کشیده اید ناراحت شدم ، این از هر گناهی برتر است
بنده اثر شرف الشمس را نیز بارها مشاهده کرده ام . منظورم زیاد شدن رزق و رفع گرفتاری و این چیزای ساده نیست . بلکه عجایباتیست که با چشم خود دیده ام و یکی دو بار هم نبوده
اینکه کسانی بدون شرایط ، مینویسند و میفروشند ، کاری ندارم . کارشون با خدا و بی اعتقاد کردن مردم ، جزاش با خدا
اگر کسی علاقه داشت ، بهتره خودش سنگ و ابزارشو از پول حلال تهیه کنه و بسپاره به کسی که با قرآن زندگی بکنه و مهارت کار را نیز داشته باشه
هزاران راز در پس پرده نهان است
چشم ، گوید : هیچ نیست ، همین است که عیان است
( سنه دژ )