سلام
منم یه خاطره داشتم, گفتنش تو این محیط زیاد جالب نیست اگه خواستن پاک کنن مدیران عزیز.
2 سال قبل بعد از ظهر بود با دوستم از مسافرت برمیگشتیم تا شهرمون کم مونده بود بهش گفتم سرویس بهداشتی
دید نگه داره ماشینو هر چی رفتیم جلوتر ولی ندیدیم . تو یه جای خلوت گفتم نگه داره برم کوه میخندید میگفت جلوتر یکی هست میشناسم (دروغکی میگفت میخواست به شوخی اذیتم کنه)
.خیلی جلو اومدیم داشتم میترکیدم تا اینکه گفتم خودمو پرت میکنم بیرون از ماشین اگه نگه نداری
کمی جلوتر ماشینو پارک کرد گفت برو پشت اون سنگ بزرگ. 2 تا بطری برداشتم speed رو روی 10 گذاشتم
پیش بسوی پشت سنگ .
هیچی رو نمیدیدم تمرکزم فقط اون سنگ بزرگ و خاص بود هم کارمو انجام بدم هم روش اگه نشانی باشه ببینم. لحظات سختی بود
بعد 100 متر رسیدم به اون سنگه نشستم در این حین هم داشتم نگاه میکردم رو سنگ که ببینم تک جوغنی چیزی داره!
یکی گفت آقا آقا آقا آقا...نه نه نه نه نه ...
برگشتم دیدم وای 3 خانم بسمت پایین فرار میکنن 2 تا آقا هم دارن منو نگا میکنن .
فاصله من با اونا کمتر از 10 متر بود.
خیر سرشون اومده بودن پیک نیک
موکت انداخته بودن ونشسته بودن چایی دغالی میخوردن .
ولی کار از کار گذشته بود دیگه نمیشد کاریش کرد زود تموش کردم دستامو شستم رفتم پیششون واسه معذرت خواهی یکیشونو بزور گرفتم ماچ کنم از دلش در بیارم اون یکی آقا منو با اسم صدا کرد .چهرش آشنا بود ولی نشناختم.گفت هم محله ای هستیم به زور اونم منو دعوت کرد به چای ذغالی داشتم ماجرامو بهشون تعریف میکردم که خانوما به خیال اینکه من رفتم اومدن .وای از خجالت داشتم اب میشدم
از اونها هم عذر خواهی کردم زود فلنگ و بستم.
هنوز که هنوزه خانموش منو شناخته تو محله مون هر وقت میبینه میخنده سلام میده میره.از شانس بد من هرجا میرم جلوم سبز میشه .
تو دلم همیشه یه استرسی دارم که به هیشکی نگفته باشن تو محله ابروم میره.
نتیجه اخلاقی:تو زندگیتون تک جوغن به قیمت آبروتون تموم نشه
نتیجه اجتماعی(اینو خودم کشف کردم):عجب دور و زمونه ای شده که باید هم محله ایتو تو همچین موقیت هایی خطیری بشناسی
شاد باشین