شبهی در تاریکی اثر خوزه مارینو آدم یاد رمان میفته.با این که از تایپ این پستها ی چند صباحی میگذره ودوستان اتفاقات ماورایی خودشون رو گفتن اما یک اتفاق عجیب دیگه واسم رخ داده یادم میاد قبلا هم گفته بودم ممکنه بازم ببینم اما بعد این همه ماه و روز دوباره زمان تکرار شد
میدونید یک نکته خیلی جالب که کسی بهش اشاره نکرده شاید هم با استناد به همین موضوع جن هم قابل اثبات باشه اما باید نکته سنج و دقیق بود و شانس هم یاری بکنه .یک چیز بین دوستان مدعی و منکرین مشترکه یا گفتن و میگن دیدن و منکرها یا ردش کردن وکذب دونستن.تاالان نشنیدم یا ندیدم کسی بگه صدای این موجود رو هم شنیده یا نه..من چند ماه پیش اواخر زمستون که بوی بهاری میده این اتفاق واسم افتاد اما دوست نداشتم صحبت کنم چون بهتره زیاد تو این مباحث نریم یا رازشون رو برملا نکنیم ممکنه بعدها تاثیرش رو بزاره اما این تایپیک رو که دیدم یاد جن اون شب خودم افتادم
دوستان من طبق عادت همیشگی با سرمستی وخوشحالی راهی بیابون شدم .بعد از کارهای جانبی که با فلزجو انجام دادم یک کلبه گلی بالای کوه هست که بیشتر چوپانها ازش استفاده میکنن من هم چون دیگه خسته شده بودم وهوا هم تاریک بود رفتم تو کلبه(کلبه وحشت) طبق عادت اتیش درست کردم وچای وجای دوستان رو هم خالی کردم
آقا چشمتون روز بد نبینه اضافات چای تو لیوان رو به یک گوشه این کلبه که یک چاله کوچیک داشت ریختم یک صدای عجیب وغریبی بلند شد که باورتون نمیشه بعدش کل تیرهای چوبی سقف کلبه صدای شکستن خورد شدن میدادن بعضی از این تیرها بهشون حمال میگن که نزدیک به چندصد کیلویی میشن و به این راحتیا نمیشه تکونشون داد رفتم تو چاله رو با یک چوب دید زدم چیزی جز پلاستیک و اتاشغال نبود برگشتم سر جام .بعدش همه چیز آروم شد و من خنگ نفهمیدم شاید جن باشن این کارو باز دوباره تکرار کردم وچای دوم رو هم خوردم و مابقی رو به همون چاله ریختم.
دوباره همون صدا تکرار شد وبا صدای خورد شدن تیرهای سقف.اینجا بود که متوجه شدم اینها جن هستن و من نباید آب میریختم روشون خیلی شرمنده وار و مودب رفتم جلو چاله عذر خواهی کردم ویک حبه قند مهمونشون کرم به عنوان پیشکشی
این هم یک اتفاق نادر دیگه که به دفتر خاطرات یا جن نامه فلزجو اضافه شد..راستی صدایی که شنیدم و خیلی هم بلند بود وتکرار میکنم به بیرون کلبه هم ربطی نداشت چون با تمدن بشری فرسخها فاصله داشتم چیزی شبیه معذرت میخوام روم به دیوار (آروغ انسان)بود که تکرار میشد انگار یکی صدای آروغ زدنش رو ضبط کنه به هم بچسبونه وبعد پخش کنه////جلل الخالق
کلا جو زمین داره بهم میخوره.
یک سوال جنها کرونا میگیرن میگم شاید این یکی مریض بوده صداش این شکلی شده آخه خیلی بد بود کرونا کی وارد ایران شد.ببخشید جنها محدودیت مکانی ندارن شاید این یکی یک سری به شینزوآوه زده بود