به ماورا خوش آمدید

با تشکر از توضیحات شما جناب سنه دژ . بهتر نیست به این بحث ها مقداری هم جامه ی عمل بپوشانید و عملا راهکارهایی را ارایه دهید تا کسانی که به این حیطه ای که شما میفرمایید علاقه دارند بتوانند عملا ان را بشناسند و تجربه کنند؟ در غیر این صورت توصیفاتی که شما ارایه میدهید نه تنها موضوع را ساده تر نمیکند بلکه به صورت گنگتری هم درمی آید! حقایق و قوانین الهی هم نیازی به دفاع من و شما ندارند، آنها به صورت طبیعی وجود دارند چه آنها را باور داشته باشیم و چه نداشته باشیم. اصولا در مورد این گونه مفاهیم یا نباید بحث شود یا اگر هم میشود راهکارهای عملی هم باید ارائه شود. در هر صورت آن تسلط و توانایی هم که میفرمایید شخص باید قبل از برخورد داشته باشد هم خود مراحلی دارد که باز در این زمینه میتوانید راهنمایی کنید. میدانیم که مسائل مربوط به ماورالطبیعه غیر قابل ثبت توسط دوربین و امثالهم هستند به عبارتی در جایی که دوربین وجود دارد مسایلی از این دست بندرت رخ میدهند و این مسئله انگار جزیی از قوانین حاکم بر این دنیاست . از طرفی برای کسانی که علاقمند هستند راهکارهایی وجود دارد که بتوانند به صورت کنترل شده با جهان های دیگر تعاملاتی داشته باشند که ما انتظار داریم جناب سنه دژ با توجه به ادعاهایی که در این زمینه مطرح کرده اند بحث را به سمت جدی تری که همان شناخت عملی است پیش ببرند.

سلام
بنده از نظر عملی مشکلی ندارم و هر کدام از عرایضم که اشاره به عملی بودن کردم رو بارها تجربه کردم یا شخصا دیدم
دوستانی که آشنایی بیشتری با دنیای ماورا دارن ، میدونن که عملی کردن خیلی از حالات یا اثباتشون ، از طریق دنیای مجازی ، امکان پذیر نیست یا سخته . اما اینطور نیست که فقط حرف باشه
قصد بنده نیز ، از ایجاد این تایپیک ، آموزش کامل نیست ، بلکه بیشتر آشنایی هست
قبل از اینکه بخوایم وارد دنیای متفاوتی بشیم ، نیاز به آشنایی هست نه آموزش
قصد بنده نیز این نیست که کلا آموزشی در کار نباشه . همینکه در مورد چیزی صحبت میکنیم ، خیلی از نکات خودبخود ،انتقال داده میشه و آموزش محسوب میشه . فقط تعریف و تمجید نیست
درثانی بنده واقعا انتظار نداشتم که دوستان در مورد ماورا و مسائل مربوطه ، اینقدر بی تفاوت باشن و اینجا اینقدر خلوت باشه . اگه علاقمند زیاد داشتیم ، الان اینجا باید پر از سوال و بحث بود
همین نشون میده که واقعا علاقمندان ، خیلی از واقعیت موضوع دور هستن و بیشتر نیاز به آشنایی دارن تا آموزش
وقتی کسی چیزی رو نشناسه ، مشخصا سوالی هم در موردش نداره که بپرسه
----------------------------------------------------
توضیحاتی که بنده قبلا عرض کرده ام و در آینده هم عرض میکنم ، مطمئنا علاقمندان رو روشن تر خواهد کرد و همیشه سعی کردم که واقعیت فلان کار رو بدرستی مشخص کنم و تقریبا موشکافیش بکنم . اینکه موضوع گنگتر بشه ، یا ربطی به گیرایی مخاطب دارد یا اشکال از نپرسیدن هست
-------------------------------------
اینکه فرمودید {حقایق و قوانین الهی هم نیازی به دفاع من و شما ندارند}
اگه حرف شما درست باشه ، یعنی این همه پیامبر و امام و اولیای دین ، نعوذبالله ، بیخودی اومدن و از دین و حقایق دفاع کردن و قوانین رو به بشر یاد دادن !
اتفاقا همینکه دین و عقیده ضعیف شده ، قسمت اعظمش ، مشکل از کمبود اطلاعات دینی و کمبود افراد باخلوص هست وگرنه همین آدمهای بد که روزانه می بینید ، اگر در حضور پائین ترین اولیای خدا بودن ، مطمئنا اکثرشون آدم دیگری بودن

روزگاری در مجلس حضرت غوث گیلانی رحمته الله علیه ، صدها نفر حضور داشتن و هر روز زیادتر میشدن
سخنان ایشان چنان از دل برمی آمد که بر دل حضار کارگر میشد . روزانه چندین جنازه از مجلس وی برمیداشتند که تاب سخنان ایشان را نداشتند و جان تسلیم میکردن
امروزه اگر کسی حرفی میزند و اثری بر مخاطب ندارد ، دهها دلیل دارد که یکی از آنها این است که خود گوینده ، قلبا به حرفهای خودش باور ندارد !
------------------------------------
در نهایت نیز بنده همیشه کنار مطالب ، اشاره میکنم که اگر کسی به این نکته علاقه دارد ، اعلام کند که فلان نکته رو واضحتر و کاملتر موشکافی کنم . اما کسی علاقه ی نشان نداده

مسائل ماورایی هم طوری هستن که وقتی میخوای یه مطلب رو بیان کنی ، ممکنه به چندین شاخه برسی و به چنیدن مطلب دیگه ربط پیدا بکنه . اگه اونجا بخوایم در مورد شاخه های فرعی تر صحبت کنیم ، از موضوع اصلی خیلی دور میشیم
بنده در لابلای مباحث ، فقط میتونم اشاره کنم که در مورد فلان نکته ، اگه کسی خواست میتونم بیشتر توضیح بدم
----------------------------------
در مورد عملی بودن و شواهد نیز ، شکر خدا بنده به اندازه ی کافی مدارک و دلایل دارم و هنوز نیز افراد خاصی رو میشناسم که متفاوت هستن . اینطور نیست که فقط داستان بگم . هرکسی علاقه داشت و خواست واقعیت فلان داستان بهش ثابت بشه ، اگه موضوع خیلی قدیم باشه میتونم آدرس کتاب بدم ، اگه کمی قدیمی باشه میتونم آدرس محل بدم بره به محل واقعه و اگه جدید هم باشه میتونم هم آدرس بدم و هم اگه مدرکی ثبت شده بود ارائه بدم

خیلی از مباحث نیز ، فقط با صحبت کردن و توضیح دادن ، روشن میشن و علتشون مشخص میشه و برای اثباتشون نیازی به مدرک فیزیکی نیست

همانطور که میدونید ، مسائل ماورایی بسیار پایه ای هستن و نیاز به تمرین و رعایت و پرهیز و شرایط و حالات خاصی دارن که شخصی بتونه واقعا حالت یا حرکتی رو تجربه کنه . پس در دنیای مجازی و از طریق گفتاری و نوشتاری ، نمیشه انتظار زیادی از نظر عملی داشت
اما در هر موردی هم که اینجا گنجایش داشته باشه ، چشم ، میتونم جدی تر و عملی تر ، پیش برم . فقط باید بدونم که دوستان واقعا به کدام موارد علاقه دارن که روش کار کنیم یا موضوع رو بازتر کنیم
با تشکر

درود استاد عزيز
در رابطه باموضوع اجنه چند سوال داشتم كه اگر برام توضيح بديد ممنون ميشم
يه آشنايي داريم كه يك پسره حدود ١٠ساله دارد چند وقتي با يك مشكل عجيب دستو پنجه نرم ميكرد اونم اينكه موجودي روميديد كه بقيه خانواده نميديدن و شب ها هنگام خوابيدن حالت خفگي بهش دست ميداد و روي بدنش رد پنجه مي افتاد انگار شبها با اون موجود درگير ميشد و كتك ميخورد. بعد بردنش پيش يك دعانويس ومشكل حل شد حالا داستان اين قضيه چي بود و چرا اون پسر اذيت ميشد

يه مورد ديگه هم هست
تو ولايت ما يه سيدي هست كه تو باغش يه درخت بيد خيلي قديمي هست اين بنده خدا ميخواسته درخت رو قطع بكنه كه ميبينه دو مرد و يك زن پيداشون ميشه و قصد داشتن سيد رو بكشن ولي اون زن مانع ميشه و ميگه نبايد سيد اولاد پيغمبر رو بكشيم اين بنده خدا سيد فك ميكنه اون سه نفر آدم بودن ولي بعد كه خوب فكر ميكنه ميبينه پاهاشون با آدم متفاوت بود.حالا اون سه چرا ميخواستن سيد رو بكشن؟

يه مورد ديگه هم تازه يادم اومد
تو ولايت ما قديما يه قابله داشتيم كه خودش اين مورد رو براي مادر بزرگم تعريف كرد ميگفت يه شب چند نفر ميان سراغش و ميگن يك خانم وقت زايمانش هست اگه ميشه بيا و كمكمون كن نكته اين مورد اينه كه اون چند نفر آدميزاد نبودن واين بنده خدا قابله هم اين موضوع رو فهميده بوده ولي بدونه ترس رفته بود و كمكشون كرده بود و اونا هم در عوض بهش يه چيزايي داده بودن شبيه پوست سير وقتي داشته برميگشته ريخته بودن تو دامنش اين بنده خداهم ميگه فك كردم پوست سير همش رو ريختم دور ولي ظاهرا چيز باارزشي بود نظر شما چيه در رابطه با اين مورد استاد

درود
جناب سنه دز عزیز خسته نباشید
برای جابه جایی بار چه میشود کرد و مانع جابه جایی ان شد
اصلا امکان مقابله هست یا خیر
تشکر از شما

درود
اگه عامل از اجنه باشه ، کار ساده ای نیست که اینجا بگیم فلان دعا رو ببرید یا بخونید و کار تمومه
وقتی بهشون اجازه ی جابجایی داده شده باشه ، با دعا، بسختی میتوان برای لحظاتی ، اونا رو دور کرد یا معطل کرد
و متاسفانه اکثرا قبل از اینکه ما بهش برسیم یا بخوایم مقابله کنیم ، اونا جابجا کردن
کار پیچیده تر از نوشتن و خواندن اوراد و دعاست .
تنها راهی که بنده میشناسم ، مقابله ی فرد روحانی و وارد و مسلط هست ، که بغیر از دعا ، وجود خودش و توانایی روحی بالا ، میتونه اوضاع رو عوض کنه و بر اونا و اجازه ای که دارن ، غلبه بکنه
یعنی بنوعی دست بالا دست بشه
از این کمتر باشه ، اونا دست بردار نیستن و نمیشه جلوشون گرفت
در مواردی که اجنه خودشون بدلخواه یا از روی علاقه ، در اتاق یا نزدیک گنج ، هستن و مشکل ایجاد میکنن ، بله میتوان با دعاهای قوی اونا رو دور کرد . اما اگه اجازه ی جابجایی - محافظت - یا ایجاد مشکل رو داشته باشن ، دیگه با دعا هم نمیشه براحتی مشکل رو حل کرد
مورد جابجایی از نوع برگشت داشتیم ، که چندین نفر روحانی هم بردن و نتونستن مشکل رو حل کنن
این نوعشو شاید اولین بار باشه که میشنوید اما وجود داره و از دست آدمای معمولی هم کاری برنمیاد

درود
اینا یه شکل متفاوت از اجنه هستن که بشدت با انسان مخالف هستن و به چندین قصد ممکنه بیان سمت آدم
همون بختک که شاید بیشتر دوستان هنگام خواب اونو تجربه کرده باشن
البته از نادانیهای علم پزشکی امروز ، این حالت را ناشی از استرس و حالات عصبی و گاهی غذای چرب و ... قبل از خواب میدانند و اسمشو فلج خواب گذاشتن
اما اگه هر پزشکی بیاد خدمت بنده ، میتونم بهش ثابت کنم که علتش از استرس و فشار عصبی و غذا نیست و چیزی فراتر از اینا اتفاق میافته که از تشریح علم پزشکی خارج هست

این موجود خودشو به شکلهای ترسناکی درمیاره که ترس بیشتری ایجاد بکنه ، اما شکل واقعیش ، کوتاه قد و سفید هست ( گاهی اگه به همین شکل هم جلو کسی ظاهر بشه ، خیلی حالت ترسناکی هست چون فرد انتظار چنین چیزی رو نداره . مثل دخترکی با لباس عروس سفید )
در مواقعی که قصدش کشتن نیست و دلایل دیگه ای داره ، معمولا با شکل واقعیش ظاهر میشه
در این حالت ، هنگامی که در خواب میاد سمت کسی ، بعد از ایجاد حالت بختک ، لازم نداره که حتما روی شخص باشه ، بلکه در جای مخصوصی میایسته که اگه به اونجا نگاه کنید ، میتونید اونو ببینید
اما وقتی که قصد اذیت داره ، معمولا به شکل سیاه و دراز میاد
----------------------------------
اینا توانایی لازم برای کشتن یه انسان رو ندارن ، مگر در سه حالت
- یکی اینکه انسان خطایی بکنه که اونا بتونن بهش ضربه بزنن
- با ترساندن و حالت سنگینی و خفگی ، میتونن اشخاص ترسو یا ضعیف رو دچار سکته قلبی و مرگ بکنن
- و برای نوزادان و بچه ها ، بسیار خطرناک هستن ، چون بچه ها بسیار ضعیف هستن و ممکنه با ترس یا آزار ، بمیرند

اگه توجه کنید ، هم برای بزرگسال و هم برای نوزادان ، به دو حالت ترس و آزار ، اشاره کردم
حالت ترس ، که فقط با ایجاد ترس و تصویر و بنوعی واقعیتهای خیالی ، هست و میتونه منجر به مرگ بشه
اما برای پسری که فرمودید ، کم کم داشته حالت فیزیکی پیدا میکرده که اگه براش کاری نمیکردن ، ممکن بود بزودی بسیار اوج بگیره و شاهد آزار فیزیکی هم باشن و نهایتا اگه رسیدگی نشه ، بچه رو میکشه

یکی از نشانه های بختک ، بعد از مرگ نوزادان ، ماندن رد پنجه ی دست بر روی بدن نوزاد هست که جاش کبود میشه و از نظر پزشکی نمیتونن توضیح بدن . مگر اینکه ببریش پزشکی قانونی و اونا علت رو ضربه فیزیکی مینویسن و بعدش باید بیفتین دنبال پیدا کردن قاتل در میان اعضای خانواده
رد پنجه معمولا بر پشت مشخص هست

قدیما برای همه ی نوزادها ، دعای محافظ مینوشتن اما امروزه عقیده ندارن تا به مشکلی برخورد کنن
البته کم پیدا بودن آل و بختک و جن و پری ، در این دوره زمونه ، خودش باعث شده که این عقاید بین مردم کمرنگتر بشه و فکر میکنن که قدیمیا داستان و دروغ میگفتن
کم پیدا بودن اینا نیز ، دلایل خودشو داره ، نه اینکه نباشن
----------------------------
این تنها شرح مختصری بود در مورد حالت بختک وگرنه توضیحات و خصوصیات ریزتر و بیشتری داره

متفاوت بودن پاها ، یکی از تفاوتهای اونا با ماست و با این اوضاع مشخصه که اونا از اجنه بودن
این درخت به هر حالتی هست ، برای اونا مهم هست . این مهم ممکنه چندین حالت داشته باشه :
- کاشتن درخت توسط اونا یا شراکت در کاشت به اجازه ی انسانی
- استقرار و محل شخصی اونا بر روی درخت یا اطرافش
- کاشت درخت توسط انسانی روحانی یا اینکه درخت "نظرکرده ی" انسانی روحانی بوده باشه که برای اونا هم عزیز و مقدس بوده
- وجود قبر انسان والامقامی در نزدیکی درخت که آن درخت بنوعی مربوط به آن قبر باشد
- وقوع مرگ یکی از عزیزان اجنه در نزدیک درخت و حفظ محل توسط آنها
و . . .
اینکه اونا بخاطر سید بودن آن مرد ، بهش کاری نداشتن ، نشون میده که از طایفه ی مسلمین بودن
-------------------------
یه موردی رو شخصی برام میگفت که شبیه داستان شماست
می گفت بالای یه کوه خلوت بودم و علف جمع میکردم . خسته شدم و همینطوری زیر درختی ، رو زمین خالی دراز کشیدم و خوابم هم نبرده بود . فقط لحظه ای چشمامو بستم
همینکه چشمامو بستم ، دیدم دو نفر از پشت سر ، اومدن بالای سرم . یکیشون یه چیزی شبیه گرز دستش بود ، بلندش کرد و گفت میکوبم توی سرش . اون یکی دستشو گرفت و گفت نه ، گناهه این مسلمونه و نمیدونه که اینجا خوابیده
میگفت با همون چشمای بسته ، تمام زمین اطرافمو بدقت و وضوح میدیدم و مثل روز روشن بود نه مثل خواب
فورا چشامو باز کردم و دیدم از ترس میلرزم . زود بلند شدم و اونجا رو ترک کردم

این داستان نیز نشون میده که اون محل که این بنده خدا خوابیده بود ، برای اونا مهم یا مقدس بوده . مثلا میتونه جای مردن یکی از عزیزانشون باشه
اما از نظر فیزیکی شاید بتونن ضربه بزنن و شایدم فقط حرکتشو انجام بدن اما فرد ضربه فیزیکی نخوره .
هردو حالتش، ممکنه و بستگی داره

بله ، بنده نیز چندین مورد شبیه این داستان رو بررسی کردم و با افراد مربوطه صحبت هم کردم
اجنه در مواقع ضروری که کارشون گیر باشه ، میان سراغ آدما و خیلی با احترام میان و قصد بدی ندارن و آدم رو میبرن به دنیای خودشون که ممکنه جایی نزدیک همون محل زندگی آدما باشه . مثل غار یا بلندی یک کوه
گاهی برای کمک در تولد یک نوزاد
گاهی برای اسم گذاری بچه
گاهی برای شادی
گاهی برای غم
یا هر گونه کاری که خاص یه فرد باشه که بتونه همکاری یا کمکی در اون زمینه بکنه

هنگام بردن شخص ، معمولا :
بهش میگن که کاریش ندارن و فقط فلان کمک رو میخوان
ازش میخوان که نترسه و با هاشون بیاد
راضی که شد ، میگن چشماتو ببند
چشماشو که میبنده ، در یه چشم بهم زدن ، میگن چشماتو باز کن . باز که میکنه میبینه مثلا در فلان غاره که قبلا میشناخته
بعد کارشونو که انجام داد ، در آخر یه پاداشی هم بهش میدن که ممکن زیورآلات - سکه - مهره و امثالهم باشه
بعد از اتمام کار ، معمولا به همان حالت شروع ، دوباره با احترام برش میگردونن به جای خودش و تشکر هم میکنن

مورد شما که بهش پوست سیر دادن ، جالب بوده
چون پوست سیر و پیاز ، بنوعی برای اونا مهم و باارزشه
حالا چه ارزشی میتونه برای انسان داشته باشه ، ممکنه حالت خاصی در پوست ایجاد کرده باشن که بسیار مفید بوده باشه اما خارج از دانستن اون زن بوده . یا اینکه خاصیتشو بهش گفتن اما اون نخواسته فاش کنه