با اجازه استاد حمید عزیز در رابطه با فاصله لوپ تا زمین،روشی رو که بنده انجام میدم رو عرض کنم،اگر مورد تأیید استاد قرار بگیره شاید کمک کننده باشه،
به این ترتیب در هر محیط در جایی که تقریبا نزدیک ب محل اصلی چک کردن باشه،بعد اصطلاحا گرم شدن مدار(رسیدن به ثبات حرارتی)حساسیت رو کمی بالاتر از چیزی که در اون محیط میخوام استفاده کنم قرار میدم و میرم روی اعداد سه گانه،هر لوپ با هر سایزی که نیازه استفاده کنم(معمولا اول ۳۰ سانتی که هم سطح رو چک کنم و هم اطلاعات از عمق داشته باشم و بعد معمولاً دو متری یه مربع)؛لوپ رو میزارم کاملآ رو زمین و آرو آروم بالا میارم تا دیگه سنسی نداشته باشم و اعداد سه گانه هم در بهترین وضعیت خودش قرار بگیره،این اندازه فاصله اون سایز لوپ تا زمین اون محل که داره چک میشه رو دیگه ملاک قرار میدم و دیگه اینجوری معمولاً دیگه بهترین شرایط رو دارم.
ی مطلب و دو خاطره رو بد نیست بگم،ابزاری که استفاده میکنیم،فی نفسه اول فلزیاب هستن بعد ب نبوغ مهندسین عزیزمون یک سری اطلاعات دیگه رو در اختیار مون قرار میدن،این یعنی چی!؟!این یعنی اینکه اکثر جاهای که میریم بدونه هیچ سند و مدرک هست یا روایته یا خوابه یا توهمه یا ی نشونه بی نشون با انبوهی مجهوله،بعد انتظار داریم همه ی این واقعیت ها رو بزاریم کنار و صرفاً با حضور دستگاه میخواهیم که دستگاه معجزه کنه!!!!
خوب اولا این دستگاه یا ابزار مورد استفاده فلزیاب هستش نه فلز ساز (که چیزی بسازه و زیره زمین قرار بده که ما خوشمون بیاد) دوما سرزمین ما خاکش بسیار غنی و متنوع هستش و همه ی این فلزات سبک و سنگین و نرم و سخت و مغناطیسی و دیامغناطیسی منشع اش همین زمین و انواع خاکی هست که در کوه و دشت و دمنه کشورمون هستش،و اولین و بزرگترین چیزی هست که تو دید لوپ قرار میگیره،وقتی ب اصرار و قسم دادن زمین و زمان انتظار داریم دستگاه معجزه کنه،اما شرایط واقعی و کار کرد واقعی دستگاه خارج از توهم رو در نظر نمیگیریم حاصلش میشه،خطا،اوپراتوی غلط یا ناوارد،دستگاه بدرد نخور و.....
دوبار برای خودم پیش اومد یک بار داخل یک نوع خاک خاص و یک بار داخل یک سنگ بزرگ که روش یک صدف حکاکی شده بود،که اتفاقا با چند وسیله مختلف چک شد اما اعتماد خود من فلز جو بود،خیلی هم وقت و هزینه شد،اما ب ظاهر هیچ هیچچچچچ!!!انقدر بهم فشار اومد که نگم براتون وسواله همه هم این بود چرا همه ی پارامترها درست بود ولی نتیجه هیچ شد!؟!
هر دو مورد رو دادم با هزینه ی خودم به دوستی برد آزمایشگاه و عناصرش رو گرفت،تو هر دو مورد عناصری از چند فلز مثل مس و نقره و .... نسبتاً بالایی داشت...! که هنوز هم دارم نمونه هر دو مورد رو...
نتیجه اینکه بظاهر دستگاه اشتباه کرده یا خطای منه اپراتور بود،اما در واقع دستگاه کامل در راستای ،ساختارش عمل کرده بود و درست هم تشخیص داده بود اما چون ما توهم دفینه داشتیم و ندیدیم دفینه رو
هزار رو یک گمان بدور از واقع داشتیم.
یک بارهم چندین ساله پیش اوایل آشنایم و استفاده از فلز جو، در اطراف روستاهای تهران که امام زاده یی هم داره البته تو دشته نه کوه،با فاصله حدود دو سه هزار متر از امام زاده،ی باغی بود که روایت ها داشت از خوابها دیده شده و گفته های گفته شده،چند گروه هم شخم زده بودن باغ رو با متراژ ها مختلف،ب در خواست دوستی پای بنده هم ب قضیه باز شد،ردیاب زدم دوتا راه گرفتم و ی نقطه،اون نقطه رو هم خیلی تازه کارانه با فلزجو چک کردم،دروغم نگم خیلی هم از فلزجو سر در نمیوردم الانم واقعاً یادم نیست چه واکنشی داشت دقیقا و خلاصه با ترس و لرز یافته هم رو گفتم،اما گفتم بیخیال شید بهتره،البته از ترس اشتباه خودم چون میدونستم رو دستگاه کامل سوار نیستم،گذشت و دوهفته بعد اطلاع دادن تو عمق ۸ متری هستن،گفتم آخه چرا اینهه !!!!
در نهایت گفتم من مسئولیتی قبول نمیکنم اصلا امکان نداره من بتونم تو این عمق چیزی گرفته باشم،اگرم بر فرض محال چیزی هم گرفته باشم،تا این عمق باید ی چیزهایی دیده بودید و خواهشاً دیگه ادامه ندید که من شرمنده نشم.گذشت چند مدت بعد زنگ زدن که در عمق حدود ۱۴ هستیم،واقعا نمیدونستم چی بگم گفتم آخه چرااااااا...!!؟گفتن هر ازگاهی یک سری آثار میده ( مو،استخوان و...)و ما هم ادامه دادیم,گفتم آقا اشتباه میکنید و بی خیال شید،فردا میخواهید پوست ما رو بکنید که تو باعث شدی...
دو روز بعد عکس های رو برام فرستادن که دیگه نمونه اش رو ندیدم بعد این همه سال،افتاده بودن تو ی محوطه یی که نمیدونم اسمش رو چی بزارم اتاقک بگم،تالار بگم سرداب بگم...،خیلی بزرگ بود و دوتا تونل هم داشت که تقریباً در جهت امام زاده بود،نمیدونم ته کار چی شد،چون چندتا برادر بودن که تو خودشون اختلاف پیش اومد نمیدونم چی شد،این مطلب رو هم یادم نیست یا ب استاد حمید گفتم یا مهندس مجتبی تعریف کردم،گفتن فلزجو نمیتونه این عمق رو بزنه....
بله الان من هم میگم بعیده حتی با لوپ ۲متری اون عمق رو زد،اما مطمئن ام اگر سنس فلزجو نبود،من این نتیجه رو ندیده بودم،احتمالا خاک اون نقطه خاصیتی داشته که سنس شده بوده...
خلاصه کلام،دستکاهها اول باید فلزیاب باشن بعد حالا هر پردازشی رو بتونن انجام بدن که اطلاعاتی ب ما بدن،انتظار معجزه و فلز سازی نداشته شیم ازشون،و به تجربه این رو میگم اگر چیزی جایی باشه و زبونه دستگاه رو بدونیم،تشخیص اش واضحه و نیاز ب اما اگر شاید و قسم دادن زمین نیست،وقتی تکرار نمیشه،وقتی ضعیفه ،وقتی مرکز نداره،وقتی محوطه سنس منطقی نیست،وقتی ساختار دستگاه درست نیست(ب کرات دیدم),وقتی نمیخواهیم تجربه کسب کنیم و وقت بزاریم لااقل راهنما رو بخونیم .....
از نتیجه ناراحت نشیم...