نویسنده |
پیغام |
parsi
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: چهارشنبه 1 خرداد1392 - 4:23pm پست: 1227
|
سلام دوستان يك مبحثي هست در علوم غريبه براي يافتن دفاين كه كه ميتونه براي دوستان جالب و خواندني باشه حالا اينكه اينكار انجام شده يا نه نميدونم ولي دانشمندان قديمي بسيار دانا و قابل بودن در كتاب اسرار قاسمي كتاب جناب ملا حسين الكاشفي قدس سره اين چنين امده (كه البته بعضي از كلمات اين كتاب رمزي است رمز گشایی کردم و و اين مبحث رو در اختيار دوستان قرار دادم ) جهت دفاين و كنوز بگيرد گربه اي را كه مخلوط بلوني ديگر نباشد ودر خانه ببندد كه تا نيمك گرسنه شود پس ده سير روغن گاو طوعا و كرها به او تطعيم كند و معلق بياويزد و ظرف در محاذات او بنهد تا ان روغن از حلقش فرو چكد و در ان ظرف رود پس ان را در زير كاسه دور كند و ان دو را حل ساخته در چشم كشد دفاين را ببيند يا براي همين كار بگيرد لسان زاغ و قلب هدهد در سايه خشك كند و سحق كرده با عسل بياميزد بدان اكتحال نمايد دفاين و كنوز تحت الارض به نظر وي درايد اين موردها و موارد ديگر كه در اين كتاب نقل شده كه حالا چقدر در قديم كاربرد داشته الله اعلم البته در كتب قديم و علوم غريبه زيادي از اين موارد براي يافتن دفينه نگارش شده كه ميتوان به كتاب بحر الاسرار ملا جن گير دامغاني اشاره كردباسپاس
|
یکشنبه 26 خرداد1392 - 10:14pm |
|
|
merlin
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: چهارشنبه 4 اردیبهشت1392 - 10:09pm پست: 291
|
من بعضی از این کتابها رو دارم اما دستورات این کتابها بقدری سخت هست که کار هر کسی نیست که انجامش بده تقریبا غیر ممکنه
|
یکشنبه 26 خرداد1392 - 10:26pm |
|
|
bina
استاد علوم غریبه
تاریخ عضویت: شنبه 10 فروردین1392 - 3:21pm پست: 2204
|
سلام دوستان ممنون بخاطر مطالب مفیدی که قرار دادین. ضمنا اگه دستورالعملهایی که تجربه کردین اینجا بذارین خیلی خوبه . موفق باشین یاعلی مدد --- غقیائیل
در این درگه که گه کـَه کـُه و کـُه کـَه می شود ناگـه !
مشو غــّره به امـروزت که از فــردا نِـه ای آگــه ! http://morvaridman.blogfa.com/
|
یکشنبه 26 خرداد1392 - 10:45pm |
|
|
merlin
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: چهارشنبه 4 اردیبهشت1392 - 10:09pm پست: 291
|
یکی از دوستان بنده که تو نخ جن از این حرفها بود تعریف میکرد که میخواستم جن تسخیر کنم وبرای پیدا کردن گنج ازش استفاده کنم یه دعایی رو با توجه به دستوراتش شروع کردم وتاکید شده بود باید تا آخرش ادامه بدم میگفت 40روز درجایی مینشتم ویه دعایی رو میخوندم مگفت روز سیم بود که ناگهان دیدم دور و اطرافم رو آب فرا گرفته و از روبرو یه موج بزرگ به طرف من میاد میگفت من ترسیدم ودر رفتم و ذکر رو قطع کردم یهو همه چیز ناپدید شد اینو به یه نفر که اوستای این کاربود تعریف کرده بود میگفته اگه نترسیده بودی وتا روز چهلم ادامه میدادی حتما تسخیر میکردی دوستم اونقدر ترسیده بود که دیگه این کا رو گذاشت کنار
|
یکشنبه 26 خرداد1392 - 11:35pm |
|
|
bina
استاد علوم غریبه
تاریخ عضویت: شنبه 10 فروردین1392 - 3:21pm پست: 2204
|
سلام دوستان راستش در تکمیل فرمایشات مرلین عزیز توی این علوم نباید ترسی به خودت راه بدی که خیلی خطرناکه و شاید خطر جانی هم داشته باشه. بهرحال کسی که میخواد این علوم رو فرا بگیره حتما باید زیر نظر استاد باشه که همچین قضایایی رو گوش زد بکنه% یاعلی مدد --- غقیائیل
در این درگه که گه کـَه کـُه و کـُه کـَه می شود ناگـه !
مشو غــّره به امـروزت که از فــردا نِـه ای آگــه ! http://morvaridman.blogfa.com/
|
دوشنبه 27 خرداد1392 - 5:23pm |
|
|
Kani
استادیار
تاریخ عضویت: پنج شنبه 9 خرداد1392 - 7:30pm پست: 1167
|
|
شنبه 30 شهریور1392 - 9:27am |
|
|
hamze2000
استاد
تاریخ عضویت: دوشنبه 20 خرداد1392 - 8:13pm پست: 1463
|
دوستان من جاي كه قبر گبري بود رو حفاري مي كرديم كه به سنگي رسيديم كه هر وقت مي خواستيم بهش ضربه بزنيم صداي شبيه نزديك شدن ماشين ميداد و اجازه نميداد به حفاري ادامه بديم.جالب اين بود كسايي كه اطراف بودن چيزي متوجه نميشد و كسي كه ميرفت داخل قبر و مي خواست حفاري كنه دچار اين حالت ميشد.دو تا دستگاه اونجا طلا زده بود.همه چيز پيدا كرديم الا طلا.نميدونم علتش چي بود
با شاد بودن..زيبا بودن...رنگي بودن...خنديدن...رقصيدن و اواز خواندن هم مي توان به بهشت رفت..........كافيست خوب باشيم
|
پنج شنبه 4 مهر1392 - 7:49pm |
|
|
ژنرال
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: یکشنبه 27 اسفند1391 - 10:53pm پست: 796
|
hamze2000 نوشته است: دوستان من جاي كه قبر گبري بود رو حفاري مي كرديم كه به سنگي رسيديم كه هر وقت مي خواستيم بهش ضربه بزنيم صداي شبيه نزديك شدن ماشين ميداد و اجازه نميداد به حفاري ادامه بديم.جالب اين بود كسايي كه اطراف بودن چيزي متوجه نميشد و كسي كه ميرفت داخل قبر و مي خواست حفاري كنه دچار اين حالت ميشد.دو تا دستگاه اونجا طلا زده بود.همه چيز پيدا كرديم الا طلا.نميدونم علتش چي بود درود حمزه جون خیلی داستان جالبی بود و با همین خبر هیجان انگیز به وجود اتومبیل در زمان گبری پی بردیم بعضیا میگن خود یزدگرد سوم ازرای البالویی سوار میشده است )شوخی(
بهترین زندگی برای کسانی است که نیک بیاندیشند وپارسایی را سرلوحه زندگی خود کنند
اشوزرتشت
|
شنبه 6 مهر1392 - 7:10pm |
|
|
ALI.D
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: دوشنبه 20 اسفند1391 - 1:26am پست: 834
|
hamze2000 نوشته است: دوستان من جاي كه قبر گبري بود رو حفاري مي كرديم كه به سنگي رسيديم كه هر وقت مي خواستيم بهش ضربه بزنيم صداي شبيه نزديك شدن ماشين ميداد و اجازه نميداد به حفاري ادامه بديم.جالب اين بود كسايي كه اطراف بودن چيزي متوجه نميشد و كسي كه ميرفت داخل قبر و مي خواست حفاري كنه دچار اين حالت ميشد.دو تا دستگاه اونجا طلا زده بود.همه چيز پيدا كرديم الا طلا.نميدونم علتش چي بود حمزه جان قبرهای پادشاهی طلسم نداشتن حالا واسه یه قبر گبری طلسم میگذاشتن...اصلا چیزی به نام طلسم وجود نداره وهر چی که در حین حفاری میبینید یا میشنوید همه توهمات ذهنی شماست...خوش باشید...تله رو در یابید طلسم رو بیخیال
بر آنچه گذشت ، آنچه شکست ، آنچه نشد ... حسرت نخور ؛
زندگی اگر آسان بود با گریه آغاز نمیشد ...
|
سه شنبه 9 مهر1392 - 8:57pm |
|
|
kasra
کاربر فعال
تاریخ عضویت: چهارشنبه 11 تیر1392 - 3:01am پست: 145 محل اقامت: قلب دوستان
|
بقول علی آقا طلسم چیزی جز توهم نیست. به عبارت بهتر «طلسم خطای عقل از منظر چشم است» خوش باشید
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت همه روز ایرانیان تیره گشت ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را بجائی رسیده است کار که تاج کیانی کند آرزو تُفو بر توای چرخ گردون تفو دریغ است ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شود
|
چهارشنبه 10 مهر1392 - 4:12am |
|
|
|