گروه شوك: زوج جوان در جست وجوي گنج در دام آشناي جنايتكاري افتاده و به كام مرگ فرو رفتند.
ساعت 5 عصر 23 مردادماه سال جاري زن و مردي جوان ازخانه شان بيرون زدند و كسي نمي دانست آنان به كجا مي روند و چه سرنوشتي در انتظارشان خواهد بود!
هنوز چند ساعتي از رفتن زوج جوان نگذشته بود كه يكي از بستگان نزديك آنان به پليس 110 زنگ زد و ماجراي گم شدن شان را اطلاع داد، با مراجعه گشت كلانتري به مقابل خانه آنان، پدر صاحبخانه به پليس گفت: پسر و عروسم چند ساعت پيش از خانه بيرون زدند و گفتند كه مي خواهند براي انجام كاري به بيرون شهر بروند و شب نشده برخواهند گشت. ساعت 9 شب به پسرم زنگ زدم ولي موبايلش خاموش بود، خيلي نگران شدم و به موبايل عروسم زنگ زدم، گوشي وي هم آنتن نمي داد. دلشوره امانم نمي داد، به هر كس كه مي شناختم زنگ زدم ولي هيچ كس از سرنوشت آنان خبر نداشت تا اين كه براي پيدا كردن پسر و عروسم به پليس 110 زنگ زدم.
با ادعاي پيرمرد نگران ماجرا به بازپرس كشيك دادسراي سمنان مخابره شد و وي به تيمي از كارآگاهان دستور داد تا ردي از زوج جوان به دست آورند.
بدين ترتيب تيم جنايي ابتدا به خانه آنان رفت و آنجا را تحت تجسس قرار داد و دستنوشته اي مرموز را در گوشه اي از اتاق كه به طرز ماهرانه اي مخفي شده بود پيدا كردند كه نوشته هاي آن حاكي بود مرد خانه همراه با مردي ديگر به نام «حسين» قصد پيدا كردن گنجي را در منطقه كويري بيرون شهر داشته اند و قرار است پس از كشف گنج آن را به طور مساوي بين يكديگر تقسيم كنند.با به دست آمدن اين سرنخ كارآگاهان موفق شدند «حسين» را شناسايي و وي را به پليس آگاهي احضار كنند كه وي در بازجويي ها با ادعاي اين كه هيچ اطلاعي از سرنوشت زوج جوان ندارد به آنان گفت: من نمي دانم «يوسف» چرا چنين چيزي را نوشته و امضا كرده است.بر اين اساس تيم تجسس براي رازگشايي از سرنوشت يوسف و همسرش تلفن حسين را تحت رديابي قرار داد و متوجه شد ساعت 4 عصر همان روز وي با اين زوج تماس داشته است، بنابراين دوباره وي را تحت بازجويي قرار دادند كه با ارائه شواهد و مدارك ديگر مرد مرموز را مجبور به بيان حقايق و اعتراف كردند.«حسين» كه ديگر راهي براي كتمان حقيقت نداشت به پليس گفت: من از چندي پيش با يوسف و همسرش اختلاف داشتم و براي انتقامجويي نقشه اي طراحي كردم و آنان را به داخل چاه متروكه اي در بيرون شهر انداختم.
وي در ادامه بازجويي ها گفت: من به دروغ به يوسف گفتم كه نقشه گنجي دارم و مي خواهم آن را پيدا كنم و نياز به كسي دارم كه مرا همراهي كند و با اصرار موفق شدم نظرش را جلب كنم. ساعت 4 عصر زنگ زدم و گفتم كه مي خواهم براي يافتن گنج به كوير بروم، سپس از وي خواستم تا ساعت 5 سر قرار حاضر شود و وي نيز با همسرش آمد و به كوير رفتيم، وقتي از موتور پياده شديم من كه از پيش چوبي را تهيه كرده بودم از خورجين موتورم درآوردم و از پشت به سر يوسف زدم، سپس وي را به چاه متروكه اي هل دادم، همسرش كه داد و فرياد مي كرد را نيز گرفتم و با زور داخل چاه انداختم و براي اين كه هيچ سرنخي از اين ماجرا باقي نماند موتورشان را نيز آنجا انداختم.با ادعاي هولناك اين مرد، بازپرس جنايي سمنان همراه با تيم هايي از پليس، آتش نشاني، اورژانس و هلال احمر به كوير رفتند و پس از اين كه به محل مورد نظر رسيدند با ناله هاي زن جوان كه از چاه شنيده مي شد روبه رو شدند كه در ادامه ماموران آتش نشاني هلال احمر با عملياتي جسورانه به داخل چاه عميق رفتند و موفق به نجات زن جوان شدند.در ادامه عمليات جسد بي جان يوسف نيز از قعر چاه بيرون كشيده شد كه معاينات پزشكان نشان مي داد وي به خاطر شدت ضربه به سر در همان ابتدا به كام مرگ فرو رفته است.سرهنگ علي اكبر سليمانيان، جانشين رئيس پليس استان سمنان در اين باره به شوك گفت: پس از اعلام اين ماجرا به پليس، ماموران پليس آگاهي رسيدگي به آن را به صورت ويژه در دستور كارشان قرار دادند و در كمتر از چندين ساعت موفق به شناسايي عامل جنايت شدند.سرهنگ سليمانيان در ادامه افزود: خوشبختانه با دقت عمل كارآگاهان و به دست آمدن سرنخ هاي مهم و به موقع، زن جوان كه در آستانه مرگ قرار داشت با تلاش آتش نشانان و سرعت عمل پليس از مرگ حتمي نجات يافت.وي در پايان افزود: عامل جنايت انگيزه خود را از به قتل رساندن مرد جوان و پرتاب وي و همسرش به داخل چاه متروكه انتقامجويي دانسته است كه با اعترافات قاتل و بازسازي صحنه جنايت، پرونده پس از پايان تحقيقات در اختيار بازپرس قتل قرار گرفته است.
اینم لینک اصلی خبر :
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2801940