dariush1384 نوشته است:
دوست عزیز mahmood51 قطعا همیشه این رو به خاطر داشته باشید که وقتی خزانه بزرگ و با ارزش هست تعداد نگهبانهاشون بیشتر و خطرناکتر هم هستن و به نظر من قبل از رسیدن به خزانه ابتدا طلسمش رو شناسایی و موکلین رو تسخیر کنید چون خدای ناکرده اگه بیش از حد بهش نزدیک بشین و اونها احساس خطر بکنن حتما بیکار نخواهند نشست و اونموقع رنجها و هزینه هاتون هدر میره پس حساب شده برین جلو و طلسم و نگهبانان خزانه رو هم نادیده نگیرید .
ممنون اقا داریوش. بله، حق با شماست.
والله قبلآها اصلاً طلسمو قبول نداشتم تااااااااااا وقتیکه سال 85 یا 86 بود که اونجارو زدیم. یادمه شبیکه با سیستم داشتم حدودای نقطه رو پیدا میکردم پشت سرم یه جور صدای غرّش درنده مانند شنیدم برگشتم و هیچی ندیدم(مهتاب هم بود) فکر کردم خیالاتی شدم. تاااااااا زمانیکه آماده شروع به کار شدیم. اونموقع که میخواستیم کلنگ کارو بزنیم یه مرتبه
دوستی بهم زنگ زد واز یک فرد خیلی بصیر که ما هیچوقت همدیگرو ندیده بودیم وبعداً هم ندیدیم ( که ایشان 2 سال پیش فوت کرد) پیامی داد که:" آقایونیکه(یعنی ما) قصد کاردر فلان جارو دارن(مشخصات رو هم خیلی قشنگ داده بود انگار با ما بوده) بدونن شدیداً طلسمه و خطرناکه و طلسم از نوع شیطانیه و .........." پرسیدیم یعنی چی داره که به ما گفت مراقبینی که از جنیانن. وگفت 23 مراقب داره که بزرگشون به شکل مار خیلی بزرگیه و این حرفا. این فردکه سیّد هم بود اصلاً اهل پول نبود و هیچوقت هم راضی نشد در این کار کمک کنه چه میدونم میگفت اجازه این کارهارو نداره، اینا کار طلسم شکنا و جادوگرا وایناست و( ظاهراً هم همیشه از طلسم شکنا با حالت محقّرانه یاد میکرده.)
........اخر هم نفهمیدیم چرا راضی میشد به ما یه کمکایی بکنه و اونم اینکه اگر لطف میکرد گاهی برامون آخرین وضعیت جارونگاه میکرد.(البته از 500 کیلومتر دورتر از ما)
سید صحت محلمون رو هم شدیداً تایید کرد.
خوب ما هم دیدیم اینی که اینقدر کارش درسته ممکنه حرفاش راجع به طلسم هم درست باشه. بنابر شرط عقل احتیاط کردیم و گشتیم و گشتیم تا خریدارمون یه باباییو معرفی کرد بردیمش سر کار. از نقطه اصلی شروع کرد به حرکت به طور منظم و شبیه به اشکال هندسی خاصی رو زمین دست میزد و...... خیلی جدّی از ما خواست که ازونجا تا یه فاصله ای که نشونمون داد دور بشیم. 5 دقیقه بیشتر کارش طول نکشید. اومد و گفت: " بریم تموم شد. ولی عجب سخت بود، عمرم نصف شد" هرچی هم از جزییات میپرسیدیم جوابی نمیداد و میخندید.
ما فکر کردیم یارو سرکار گذاشته و فیلم بازی کرده............
زنگ زدم به دوستم خواهش کردم که از سید بخواد جارو ببینه. که گفت سید میگه جادوگرتون کار کرده همه موکّلارو کشته به غیر از اون ماره که وحشتزده متواری شده الآنم موکلای خودش بالاسر کارن. اگر بجنبید بهش برسید مال شماست ........ ولی ای ی ی ی ی ی جیگرم خونه از بی همّتی و شلبازی شرکا. اونقدر لفت دادن(ماهی یه متر پیشرفت) که ظاهراً یه غول بیشاخ و دم اساسی اومد نشست روی کار که میدونی خیلی کارش سختتر میشه. عاقبت کارمون شد این که مدام بازیمون داد و خستمون کرد و رهاش کردیم.
راستی، اینم بگم بعدها که هی به طلسم شکنه اصرار میکردم بهم گفت اونجا بیشتر از 20 تا نگهبان بار داشت.(این فرد اصلاً از وجود اون سید و حرفاش هم خبری نداشت)
البته بعد از بسته شدن مجدد کار، طلسم شکنه کاملاً غیبش زد و رفت که رفت. فرد دیگه ای هم نیافتیم که قبلش امتحانشو خوب پس بده تا بتونه از پس کار بربیاد.