نویسنده |
پیغام |
delta2014
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: چهارشنبه 30 بهمن1392 - 9:38pm پست: 263
|
یه جایی معروف به پیر بوده مجسمه ای مثل سر انسان که بزرگتر از انسان واقعی بوده می خواسته اند از کنار مجسمه کار بکنند تا داخل صخره پشت مجسمه بشند یه مار بزرگ سیاه رنگی پدیدار میشه آنها را یک و نیم کیلومتر دنبال میکنه می گویند در حین فرار مار خیلی بهشون نزدیک شده حتی در سربالایی های میان خانه و اونجا دنبالشون بوده وقتی که اینا دیگه به خانه میرسند ماره از دنبال کردنش دست برمیداره طرف هنوز هم هنگام نزدیک شدن به اونجا حتی در روز هم می ترسه.
همیشه امید داشته باش
|
جمعه 2 آبان1393 - 9:13pm |
|
|
tamandar
تاریخ عضویت: پنج شنبه 19 شهریور1393 - 1:26am پست: 29
|
delta2014 نوشته است: یه جایی معروف به پیر بوده مجسمه ای مثل سر انسان که بزرگتر از انسان واقعی بوده می خواسته اند از کنار مجسمه کار بکنند تا داخل صخره پشت مجسمه بشند یه مار بزرگ سیاه رنگی پدیدار میشه آنها را یک و نیم کیلومتر دنبال میکنه می گویند در حین فرار مار خیلی بهشون نزدیک شده حتی در سربالایی های میان خانه و اونجا دنبالشون بوده وقتی که اینا دیگه به خانه میرسند ماره از دنبال کردنش دست برمیداره طرف هنوز هم هنگام نزدیک شدن به اونجا حتی در روز هم می ترسه. سلام این یکی دیگه خیلی پلیسی شد . ادم یاد سریالهای بالیوودی هندوستان میفته!!
|
جمعه 2 آبان1393 - 11:43pm |
|
|
11reza11reza
تاریخ عضویت: پنج شنبه 3 مهر1393 - 11:55pm پست: 15
|
سلام خدمت دوستان ، یکی تعریف میکرد میگفت با چند تا از دوستانش برای درآوردن دفینه ای که توی یه چاه بوده واون چاه رو هم با زحمت پیدا کرده بودند راهی بیابون میشن ، اونا برای اینکه از نظر ها مخفی باشند صبر میکنند تا شب بشه وتوتاریکی کارشونو شروع میکنند . وقتی یکی از اونا با طنابی که به خودش بسته وارد چاه میشه میگه که دفینه رو پیدا کرده ولی بعد هیچ صدا یا عکس العملی از اون سر نمیزنه دوستانش نگران میشن واونو بالا میکشن که متوجه میشن طرف بیهوشه وسرو صورتش چنگول چنگول شده بعد از بهوش اومدن ، طرف با ترس ووحشت میگه نمیدونم چی شد فقط یادمه انگار یکی زد تو گوشم یا چنگول به صورتم کشید که بعد اصلا نفهمیدم چی شد ، دوستانش همه تعجب میکنند وکمی ترس و وحشت وجودشونو میگیره یکی دیگه میگه شما خیالاتی شدین وخودش میره توی چاه که اتفاقا برای اون هم همچین اتفاقی میفته و همه فکر میکنند که چاه جن دارد و از ترس اونجارو ترک میکنند ودیگه اوجا نمیرن ، به نظر شما ممکنه همچین اتفاقی افتاده باشه ، من خودم فکر میکنم شاید کلکی توکاربوده که چند تا شون خواستن تا بقیه رو منحرف کنند بعد سر فرصت برن سراغ چاه . نظر شما چیه ؟
|
یکشنبه 4 آبان1393 - 11:47pm |
|
|
bad tiger
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: پنج شنبه 1 خرداد1393 - 4:30pm پست: 534
|
یکی از دوستان تعریف میکرد که در جایی کار میکردند مکان یک قبر بوده بعد از یک متر حفاری هر بار که کلنگ میزدند صدای جیغ و ناله از توی قبر میشنیدند
این نیز بگذرد
|
جمعه 9 آبان1393 - 5:43am |
|
|
mehran1545a
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: یکشنبه 12 مرداد1393 - 8:05pm پست: 478
|
bad tiger نوشته است: یکی از دوستان تعریف میکرد که در جایی کار میکردند مکان یک قبر بوده بعد از یک متر حفاری هر بار که کلنگ میزدند صدای جیغ و ناله از توی قبر میشنیدند شاید تو فاز بودند!
|
جمعه 9 آبان1393 - 1:55pm |
|
|
bad tiger
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: پنج شنبه 1 خرداد1393 - 4:30pm پست: 534
|
mehran1545a نوشته است: bad tiger نوشته است: یکی از دوستان تعریف میکرد که در جایی کار میکردند مکان یک قبر بوده بعد از یک متر حفاری هر بار که کلنگ میزدند صدای جیغ و ناله از توی قبر میشنیدند شاید تو فاز بودند! داداش چه فازی بگیریم ما هم از این صداها بشنویم واسه کلاسشم هاااا مثلا برا یکی تعریف کنم بگم یه قبر رو حفاری میکردم یارو جیغ میزد قبرمو نکن واقعا ترسناکه.....
این نیز بگذرد
|
شنبه 9 آبان1393 - 2:47am |
|
|
amir2014
کاربر فعال
تاریخ عضویت: شنبه 4 مرداد1393 - 7:14am پست: 95
|
delta2014 نوشته است: نقل قول از dariush1384 من به شخصه کار تسخیر رو انجام نداده و هیچوقت انجام نخواهم داد ولی من خودم به همراه دوست تسخیر کننده مون بار رو دیدم و در طول پروسه انتقال در جریان حرکتش بودم و الان هم که جنس گیر افتاده سه بار بهش سر زدم . پروسه اینجوری شروع شد که ما یه مکان باستانی رو که با زمین خودمون 1100 متر فاصله داره رو شناسایی کردیم و لی چون اون نقطه مکان مناسبی برای کار نبود ، تصمیم گرفتیم مثل دفعات گذشته جنس رو جابجا بکنیم . ابتدا از چهار جهت اصلی مکان دفینه خاک برداشتیم تا موجودی مکان رو بفهمیم . اولین اجناس یک مجسمه به اندازه تقریبی 30 سانتیمتر و یک سینی و یک خنجر با دسته طلایی هست که روش کار کردیم . سپس به ازای هر بیست متر فاصله تا زمین خودمون یک مشت خاک برداشتیم و همه خاکها رو باهم ترکیب کردیم و با اون خاکها یک راه شبیه سازی کردیم که عمل جابجایی رو روی مسیر میتونیم ، در عرض سه روز 702 متر اشیا رو جابجا کردیم که ناگهان به بن بست خوردیم ، بعد از دو روز کار و فشارهای مکرر به موکلین تسخیر شده تونستیم مانع رو ببینیم که یک مومیایی نشسته با یک شمشیر در سمت راست و یک انگشتر در یک طاقچه سمت چپش هست ، وقتی میخوایم جنس رو به سمت جلو حرکت بدیم برعکس حرکت میدن و چون پشت جسد به سمت اجناس هست سایه برداشته نمیشه و باید جسد چرخونده بشه با درود جل الخالق چه قدرت و چه صولتي با وجود اين جور قدرتها ديگه چه نيازي به زالوت هست !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
|
یکشنبه 11 آبان1393 - 4:29am |
|
|
researcher
تاریخ عضویت: جمعه 20 شهریور1394 - 1:07pm پست: 18
|
amir2014 نوشته است: delta2014 نوشته است: نقل قول از dariush1384 من به شخصه کار تسخیر رو انجام نداده و هیچوقت انجام نخواهم داد ولی من خودم به همراه دوست تسخیر کننده مون بار رو دیدم و در طول پروسه انتقال در جریان حرکتش بودم و الان هم که جنس گیر افتاده سه بار بهش سر زدم . پروسه اینجوری شروع شد که ما یه مکان باستانی رو که با زمین خودمون 1100 متر فاصله داره رو شناسایی کردیم و لی چون اون نقطه مکان مناسبی برای کار نبود ، تصمیم گرفتیم مثل دفعات گذشته جنس رو جابجا بکنیم . ابتدا از چهار جهت اصلی مکان دفینه خاک برداشتیم تا موجودی مکان رو بفهمیم . اولین اجناس یک مجسمه به اندازه تقریبی 30 سانتیمتر و یک سینی و یک خنجر با دسته طلایی هست که روش کار کردیم . سپس به ازای هر بیست متر فاصله تا زمین خودمون یک مشت خاک برداشتیم و همه خاکها رو باهم ترکیب کردیم و با اون خاکها یک راه شبیه سازی کردیم که عمل جابجایی رو روی مسیر میتونیم ، در عرض سه روز 702 متر اشیا رو جابجا کردیم که ناگهان به بن بست خوردیم ، بعد از دو روز کار و فشارهای مکرر به موکلین تسخیر شده تونستیم مانع رو ببینیم که یک مومیایی نشسته با یک شمشیر در سمت راست و یک انگشتر در یک طاقچه سمت چپش هست ، وقتی میخوایم جنس رو به سمت جلو حرکت بدیم برعکس حرکت میدن و چون پشت جسد به سمت اجناس هست سایه برداشته نمیشه و باید جسد چرخونده بشه با درود جل الخالق چه قدرت و چه صولتي با وجود اين جور قدرتها ديگه چه نيازي به زالوت هست !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کتابخانه ای برای مطالعه کتب کمیاب Http://booknayab.blogfa.com
|
پنج شنبه 17 تیر1395 - 4:08am |
|
|
mahan2000
کاربر فعال
تاریخ عضویت: یکشنبه 19 اردیبهشت1395 - 11:21am پست: 198
|
در مقابل تقدیر خداوند مانند کودک یک ساله ای باشید که هروقت او را به بالا می اندازند ، یقین دارد که او را خواهند گرفت
|
یکشنبه 20 تیر1395 - 12:23pm |
|
|
mahan2000
کاربر فعال
تاریخ عضویت: یکشنبه 19 اردیبهشت1395 - 11:21am پست: 198
|
سلام دوستان بنده خودم توی ی زیر زمین که متعلق ب یک منزل مسکونی قدیمی بود کار حفاری انجام دادم و وقتی ب عمق 2 متری رسیدم مقدار بسیار زیادی جمجه انسان و دندان و فک حیواناتی مانند اسب و گاو و... پیدا کردم درصورتی که همراهم و کسی که کمک خاک بالا میکشید ی زن بود ساعت یک شب اواسط بهار و باران و رعد برق .تازه هرچه جلوتر میرفتم تعداد استخوانها بیشتر میشد حال اینکه چیزی غیر واقعی وجود نداشت و بنده هیچ یک از داستانهای جن و پری و طلسم مار و.... را هرگز قبول ندارم پس از برسی چندنمونه از استخوان و سفال های آن مکان توسط اساتید مجرب درروز های بعد ،قدمت دفن اون اجساد رو چیزی حدود 1800 تا 2000 سال تخمین زدن . درکل میخام بگم خیلی آدم نترسی نیستم ولی بخدا تمام اینا همش خرافاته .من اگه قرار باشه با دستگاه جنسی پیدا کنم حتی پشت سرمم دیگه نگاه نمیکنم وای ب حال اینکه موکل داشته باشم و جای تمام بارها رو هم بلد باشم
در مقابل تقدیر خداوند مانند کودک یک ساله ای باشید که هروقت او را به بالا می اندازند ، یقین دارد که او را خواهند گرفت
|
چهارشنبه 3 شهریور1395 - 12:29pm |
|
|
|