نویسنده |
پیغام |
Ancient
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: سه شنبه 10 تیر1392 - 2:12am پست: 258 محل اقامت: Iran
|
سلام وقت بخیر خدمت دوستان گرامی این سنگی که برخی از جنابان میگن به اسم سنگ پادزهر با این مشخصات : سنگی سیاه رنگ(از جنس تقریبا گرافیت) مکعب مستطیل به حجم تقریبی یک باتری ماشین ، که با دادن حرارت متمرکز از خودش آب تولید میکنه و یخ رو زودتر از تایم معمول ذوب میکنه و ... بنده چند مدلش رو دیدم و انواع تست هارو روش انجام دادم ، حتی یک تکه کوچک از اون و حدود 50میلی لیتز از مایع تولیدیش رو برای نمونه نگه داشتم. این سنگ ، سنگ پادزهر اصلی نیست و بنا بر نظریات کارشناسان مجرب ، این سنگ ، نمونه نارس همین به قول شما "سنگ پادزهر " هست و هیچگونه ارزش مادی نداره! لطفا در مراقب باشید در دام کلاهبرداران نیفتید. پاینده باشید
اپراتور باید اپراتور باشد ، اپراتوری که اپراتور نباشد ، اپراتور نیست! Ancient (ره)
|
جمعه 26 دی1393 - 8:40pm |
|
|
کوهیار
مدیر سایت
تاریخ عضویت: سه شنبه 25 شهریور1392 - 1:59am پست: 771
|
درود این کاملترین و مستندترین مطلبی هست که تابحال درباره ی سنگ پادزهر خوندم امیدوارم بکار بیاد پادزهر
پادزهر دارويي ساده يا مركب است كه اثر زهر را در تن آدمي خنثي كند. هم براي درمان مسموميت واقعي و هم براي جلوگيري از مسموميت احتمالي به كار ميرود. نامهاي ديگر آن در گذشته تَرياك يا تِرياق و نوش يا نوشدارو بوده است.
1) در فارسي ميانه پادزهر به صورت فادَزَهر معرب شده است و اشتقاقهاي جاهلانهاي هم براي فادزهر در بعضي كتب قديم يافت ميشود، مثلاً مأخوذ از «باك زهر = پاك زهر به معناي مُنَظِّف السَّم مِنَ الجَسَد»، «پاككنندة زهر از تن»؛ يا مأخوذ از «بادْزَهر» مركب از باد «ريح / روح» و زهر «سم»، لفظاً به معناي «روح السّم». صورتهاي ديگر اين واژه: پاي زهر، كه مثلاً در شاهنامة فردوسي به كار رفته است، «يكي ديگري را بود پاي زهر / گزيده نيابد زِ تِرياكْ بَهْر»؛ پازَهر (با حذف دال، بر اثر كثرت استعمال و شايد گاهي به ضرورت وزن شعر)، مثلاً: «سخن زهر و پازهر و گرم است و سرد/ سخن تلخ و شيرين و درمان و درد».
2) ترياك. اين واژه اكنون در ايران فقط به معناي اَفيون به كار ميرود. نخست كاملاً مترادف با پادزهر بوده است، مثلاً علاوه بر بيت فردوسي «چو شد گُرْسِنه، نان بوَد پاي زهر/ به سيري نخواهد زِ تِرياكْ بهر»؛ براي صيانت از گزند دَدان و مسموميتِ احتمالي، گرشاسب پيش از نبرد با اژدها احتياطاً ترياك ميخورد: «زِ تِرياك لختي ز بيم گزند/ بخورد و گِرِه كرد بر زين كمند». صورت معرّب دِرياق را نيز بعضي مؤلفان ذكر كردهاند. در هدايةالمتعلّمين از اَخَويني بُخاري (كهنترين پزشكينامة بازمانده به فارسي متعلق به سدة چهارم) اين واژه حدود 23 بار به گونة ترياق به كار رفته است.
3) نوش، نوشدارو. اصطلاحاً به معناي اكسير، پادزهر است، كه در فارسي نو نيز نخست مترادف با پادزهر بوده است (اكنون به اين معني به كار نميرود)، چنان كه از اين شواهد دانسته ميشود: «گَر زهر خورَد چاكر او، گردد چو نوش / ور نوش خورَد حاسِد او، گردد چو سَم» (عنصري)؛ «به جايي كه زَهر آگَنَد روزگار/ ازو نوش، خيره، مكن خواستار» (فردوسي). در داستان رستم و سهراب در شاهنامه، نوشدارو لفظاً، داروي بيمرگي است نه به معناي اصلي پادزهر، بلكه ظاهراً به معناي بَلَسان به كار رفته است، كه علاوه بر «فادزهريّتِ» خودِ آن، درمان عام براي همه گونه زخم و ضربديدگي است. در آن داستان رستم كه «به دشنه، جگرگاه پورِ خود» را دريده بود، همين كه هويت سهراب را شناخت، براي نجات او از مرگ، به كاووس شاه پيام فرستاد كه «از آن نوشدارو كه در گنج تُست / كجا خستگان را كُنَد تندرست» براي او بفرستد. ماهيت و منشأ پادزهر و انواع آن
از قديميترين نوشتههاي دورة اسلامي در مورد پادزهر برميآيد كه انواع خاصي از آن معروف بوده و بعضي منابع متأخرتر دو گونه از آن، «معدني» (كاني) و «حيواني» (جانوري)، را تشخيص دادهاند. 1. پادزهر كاني
ابوريحان بيروني (362ـ440 ق) آورده است آنچه به نام «حَجَر البادزهر يا لفظاً سنگ پادزهر» معروف بود، حكيمان يوناني و پيروان متقدم آنان در دورة اسلامي سنگي معدني دانستهاند، اما صفات و نشانههاي آن را روشن نكردهاند (خود بيروني هم نظري دربارة آن نداده است). از معتبرترين تأليفات دربارة سنگهاي گرانبها نزد دانشمندان دورة اسلامي كتاب الاحجار (منسوب به) ارسطو (طاليس) بود كه «بازهر» در آن با عنوان «حجر البازهر» و در شمار كانيهايي چون الماس و فيروزه و سنگ سُنباده، اما بيذكر ماهيت آن، آمده است. ارسطوطاليس دربارة آن نوشته است: سنگي نفيس و شريف است. به طبع، از لحاظ پزشكي بُقراطي و جالينوسي گرمايي معتدل دارد. براي همة زهرها چه گياهي، چه زهر نيش و گزش جانوران سودمند است. سپس دربارة چگونگي كنش زهرها در تن آدمي توضيحي ميدهد ظاهراً دالّ بر اينكه زهرها خون را لخته ميكنند و اگر پيش از پراكنده شدن زهر در سراسر تن، به اندازة دوازده جو از بازهر بسايند و به مسموم بخورانند، زهر با تعرّق از تن بيرون ميآيد. روشهاي ديگر استعمال حجرالبازهر آويختن آن در گردنبندي يا نگه داشتن آن همچون نگين در انگشتري و، در وقت لزوم، گذاشتنِ آن در دهان شخص مسموم (براي مكيدن) يا بر زخمگاه زنبور و كژدم و مار است؛ پاشيدن سودة آن بر زخمگاه اين جانوران زهر را جذب ميكند (البته تا زهرِ كشنده در همة تن پراكنده نشده باشد).
رواياتي شده كه حجرالبازهر به رنگهاي بسيار ازجمله زرد، خاكي رنگ و مُنَكَّت (خال خال) يافت ميشود. بازهر زردِ يكدست و، پس از آن، گونة خاكي رنگ از همه بهتر است. «معدن» بازهر زرد در خراسان، هند، چين و مشرق است. بهترين جنس آن مشرقي و خراساني است. آزمايش حجرالبازهر حقيقي: گذاشتن آن بر نيش كژدم آن را از كار مياندازد؛ ريختن دو جو از سودة آن با آب در دهان افعيها و مارها، آنها را خفه ميكند و ميكشد. به هر تقدير، آنچه بيروني، ابنبيطار، نصيرالدينطوسي و مؤلفان ديگر نقل كردهاند همه عمدتاً دربارة گونه ها، محل جغرافيايي، خواص و شيوههاي شناخت بادزهر سَره از ناسَره است، مثلاً به نقل از ابوريحان بيروني، جابر بن حَيّان (سدة دوم؛ در كتاب النُّخَب في الطلسمات ) معدن آن را در كوه زرند در كرمان ذكر كرده است، اما حمزة بن حسن اصفهاني (280ـ360 ق) و نصر بن يعقوب دينوري (هم روزگار آل بويه در نيمة نخست سدة چهارم) مكان آن را در اقاصي هند و چين دانستهاند. جابر چهار رنگ آن، سبز چغندري، زرد و سبز مايل به سفيدي يا سرخي و حمزه و نصر پنج رنگ، سفيد و زرد و سبز و خاكيرنگ و «مُنكَّت» آن را شناختهاند. از اين ميان نصر گونة منكّت را بهتر بر ديگر گونه ها دانسته و مقدار خوراك آن را براي مسمومان دوازده جو معين كرده است.
چند شيوه در تشخيص اصالت سنگ پادزهر وجود دارد، ازجمله سودة پادزهر اصيل شير را ميبندد؛ پادزهر را بر سنگي كه زردچوبه بر آن سوده باشند، بسايند: اگر رنگ زردچوبه به سرخي گراييد، پادزهر اصيل و خوب است والاّ، نه. به نظر عطارد بن محمد حاسِب (سدة سوم) سنگ پادزهر اصيل در آفتاب عرق ميكند. عموماً خاصيت اصلي پادزهر كاني را خنثيسازي همه زهرها دانستهاند، اما تيفاشي به نقل از كساني نامشخص ميگويد كه فقط براي نيش كژدم سودمند است. نصيرالدين طوسي، در تنسوخ نامة ايلخاني، كه بيشتر مبتني بر الجماهر بيروني است، سنگ پادزهر «آزموده و مجرَّبي» به رنگ زرد و سبز را ذكر كرده است كه در ولايت اَلَموت يافت ميشد و خوردن سودة آن، علاوه بر خاصيت پادزهري، اسهال را بازميداشت و قوت دل ميداد و پاشيدن آن بر زخمهاي بَد و كهن آنها را التيام ميداد. گفتني است كه براي سنگ پادزهر، مانند هر مادة دارويي ديگر، در طولِ زمان خواص درماني ديگري نيز كشف كردند. 2. پادزهر جانوري
مادهاي است كه در بعضي اندامهاي برخي جانوران (به ويژه نشخواركنندگان) رفتهرفته متحجّر ميشود و شكل ميگيرد. منظور از نشخواركنندگان عمدتاً اَيِّل (=گوزن)، تَيس (=پازن) و وَعل (=بز كوهي) بودند كه سنگ پادزهري آنها به شرح زير است.
الف) حَجَر الايِّل (لفظاً سنگ گوزن). مفهوم حقيقي واژه اَيِّل، همچون نامهاي بسياري ديگر از جانوران در منابع قديم، دقيق و قطعي نيست. لغتنويسان معمولاً آن را مترادف وَعل (= بز كوهي) دانستهاند، اما وصفهاي جانورشناسان دورة اسلامي از ايِّل اين معني را كاملاً تأييد نميكند، بلكه رفتار و ويژگيهايي كه براي آن ذكر كردهاند بيشتر مربوط به گوزن ميشود. البته حكيم مؤمن ايِّل را گاو كوهي نيز خوانده است.
ابن جُمَيع (متوفي 594 ق) از پزشكان صلاحالدين ايوبي، در كتاب الارشاد إلي مَصالح الانفُس و الاجساد نوشته است: پادزهر جانوري كه در قلب ايِّل متكون ميشود، از ديگر انواع پادزهر بهتر است، چنان كه حتي اگر آدمي تندرست، براي احتياط و پيشگيري، هر روز نيمدانگ از سودة آن بخورد، در برابر زهرهاي كشنده مقاوم و مصون ميشود و عوارض جانبي هم ندارد و زياني به كسان گرممزاج و نحيف نميرساند. نظر تيفاشي، نويسندة مفصلترين وصف پادزهر جانوري اين است كه: ايِّلهايي كه پادزهر در آنها يافت ميشود، در فارس و چين زندگي ميكنند و خوراك اصلي آنها بچههاي مارهاي سمّي است. دربارة محل تكون پادزهر در ايِّلها، تيفاشي سه نظر را بررسي كرده است:
(1) عقيدة مذكور ابن جُميع، كه تيفاشي آن را نادرست دانسته است؛ (2) در كيسة صفرا كه تيفاشي خود نيز بر اين عقيده است، زيرا پادزهر جانوري كه از چين ميآورند مزة تلخ ويژة مراره (=كيسة صفرا) را داشت و ديگر اينكه پادزهري را بريدند و در ميان آن يك ريزه علف يافت شد كه سنگ به تدريج گرداگرد آن متشكل شده بود؛ (3) در مخرج مجاري اشك گوزنهاي مارخور، كه تيفاشي نحوة تكون اين سنگ را افراط در خوردن مارهاي سمي ميداند كه خارشي در تن ايِّلهاي مزبور پديد ميآورد و جانور براي رفع آن تا نزديك چشمها در آب بركهاي فرو ميرود، بدين سان بخاري از همة تن به چشمهايش صعود ميكند و به صورت آب (اشك) از دو مجاري اشك جانور بيرون ميآيد، كه در مجاورت هوا منجمد و متحجّر ميشود و به موهاي اطراف بيني جانور ميچسبد و وقتي كه اين اشكهاي متحجّر سنگين ميشوند خود به خود ميافتند يا جانور با ماليدن سر خود به درختي آن را از خود ميكَند. خاصيت اين سنگها چنان است كه وقتي آن را بر جاي گزش يا نيش جانوران زهرناك بگذارند، آن سنگ به آنجا ميچسبد و پس از اينكه همة زهر را جذب كرد خود به خود ميافتد. تيفاشي در مورد اين ايِّلها گفته: در حالي كه اشك متحجّر اين ايلها پادزهر است، در اطراف دُم آنها غدهاي هست حاوي زهري كشنده كه برخي از شاهان مشرق و مغرب از شكارگران ميخواستند تا غدة مزبور را بِبُرند و براي آنان بفرستند (ظاهراً براي مسموم كردن و كشتن مخالفان خود). شهمردان رازي هم به دشمني گاو كوهي با مار و شيوة ماركُشي و مارخوري آن اشاره كرده است، اما به ارتباط اين مارخوري با «حجرالايل» پادزهري هيچ اشارهاي نكرده و فقط معتقد است كه اگر خون گاو كوهي را خشك كنند و به مار گزيده دهند، منفعت كند.
ب) حَجَرالتَّيس. معروفترين سنگ پادزهري جانوري بود، چندان كه بعضي مؤلفان، پادزهر جانوري را برابر حجرالتيس دانستهاند. مثلاً انصاري شيرازي (729ـ806 ق) آورده است كه حجرالتيس پادزهر است و آن را ترياق طبيعي خوانند و حكيم مؤمن نيز مراد اطبا از پادزهر حيواني را حجرالتيس ميداند و ابومنصور موفق هروي (سدة چهارم)، مؤلف كهنترين دارونامة بازمانده به فارسي، از انواع سنگهاي پادزهر فقط حجرالتيس و حجرالحَيّة را ذكر كرده است. تيس اصلاً به معناي «بز نر» است، چه كوهي چه اهلي، اما اشتباهاً به نشخواركنندگان همانند ديگري هم اطلاق شده است، مثلاً پازن، قوچ وحشي و آهوي نر. انصاري شيرازي آن را بُز كوهي ناميده است كه سنگ مورد نظر را از شكم و شيردان آن ميگرفتند و به غير شبانكاره (ولايتي قديم در فارس) در هيچ موضعي ديگر يافت نميشده است؛ اما پسر او، از بز كوهي مذكور به عنوان گوسفند ياد كرده است. شايد منظور انصاري شيرازي و پسرش از بز كوهي و گوسفند، نه پازن بلكه قوچ لارستان بوده كه يكي از چهار گونة گوسفند وحشي است كه در كوههاي فارس و كرمان فراوان است.
ج) ديگر سنگهاي پادزهري جانوري. خواص درماني براي چندين حجر جانوري ديگر هم ذكر كردهاند، مثلاً حجرالخطاطيف (سنگ پرستوها)، كه گويا در تن جوجههاي پرستو يافت ميشود و براي درمان صرع مفيد است؛ حجراليَرَقان (سنگ يرقان) كه آن هم گويا از آشيانة بعضي پرستوها به دست ميآيد و براي درمان يرقان مفيد است؛ حجرالديك كه در شكم يا سنگدان خروس پديد ميآيد و براي درمان ديوانگي به كار ميرود؛ و حجرالبقر، سنگ كيسة صفراي گاو نر كه براي درمان صرع، ضعف بينايي و جلوگيري از آب مرواريد چشم مفيد است.
د) حجرالحيّة. دربارة ماهيت اين پادزهر جانوري آشفتگي وجود دارد. اين نام لفظاً به معناي سنگِ مار است. اما ابنبيطار به گونههاي سنگي اشاره كرده كه هيچ ربطي به مار نداشتهاند. البته خطها يا رگههاي اين سنگ به نقشهاي پوست بعضي مارها شبيه بوده است. گونه هايي از اين سنگ، سخت و سياه، گونهاي خاكستري رنگ و خال خال و گونهاي داراي خطها و رگههاي سفيد است. هر يك از اين سه گونه را اگر بر تن كسي ببندند، براي درمان مارگزيدگي و صُداع (= سردرد) و گزش افعي سودمند است، اما آن گونهاي كه خطهاي سفيد دارد گويا براي درمان فراموشي و خوابآلودگي نيز سود دارد.
انصاري شيرازي حجرالحيه كاني را زبرجدي رنگ يا سياه و خاكستري ميداند، به وزن يكي دو مثقال و آزمايش اصالت آن چنين است كه گونة اصيل آن در آب ليمو «به حركت آيد و روانه گردد» يا «اگر آن را بر جامة پشمي سياه يا كبود بمالند، آن جامه را سفيد گرداند» و ميگويند اگر هر دو نوع معدني و حيواني را بر جاي گزش مار بگذارند بر سر زخم بچسبد و سم را خنثي كند. انطاكي حجرالحيه كاني را مرتبط با زبرجد (= زمرد) ميداند و بعضي گفتهاند كه مراد از آن خود زبرجد است. حجرالحيه را به مادهاي جانوري هم اطلاق كردهاند كه در فارسي «مار مهره» يا «مهرة مار» نام داشت و آن را داراي خاصيت پادزهري ميپنداشتند. اين سنگ يا مهرة موهوم مفروضاً در پس سر بعضي مارها متكون ميشد. بيروني عمدتاً از كاتبي هم روزگار خود، نصر بن يعقوب دينوري، نقل كرده است كه نسبت آن به مار از دو لحاظ است: يكي اينكه خوردن سودة آن با شير براي گزش مار سودمند است و آويختن آن بر مار گزيده سود دارد؛ جهت ديگر اينكه در افعي متكون و از آن استخراج ميشود.
جمعبندي. دقيقترين وصف پادزهر كاني در فرهنگ شليمر آمده است: اين دارو كه ايرانيها آن را به عنوان نوع اعلاي آرامبخشها بسيار توصيه ميكنند چيزي جز سنگ آهكيِ معروف به آمونيت دانه دانه نيست، كه نظر به تركيب شيميايي آن، حداكثر ميتواند همچون دارويي جاذب و ضد اسيد عمل كند. در نهايت بايد افزود، علم پزشكي كنوني ديگر هيچ اعتنايي به پادزهر، چه كاني و چه جانوري، ندارد. منابع
1. ابن بيطار، الجامع لِمفردات الادوية و الاغذية، بولاق، 1291 ق.
2. بيروني، ابوريحان، الجماهر في الجواهر، چاپ يوسف الهادي، تهران، 1374 ش.
3. اخويني بخاري، ربيع بن احمد، هداية المتعلمين فيالطب، چاپ جلال متيني، مشهد، 1344 ش.
4. انصاري شيرازي، علي بن حسين، اختيارات بديعي، چاپ محمدتقي مير، تهران، 1371 ش.
5. تيفاشي، احمد بن يوسف، كتاب أزهار الافكار فيجواهر الاحجار، چاپ محمد يوسف حسن و محمود بسيوني خفاجي، قاهره، 1977 م.
6. زاوش، محمد، كانيشناسي در ايران قديم، تهران، 1348 ش.
7. زرگري، علي، گياهان دارويي، ج 3، تهران، 1368 ش.
8. رازي، شهمردان، نزهتنامة علائي، به تصحيح فرهنگ جهانپور، تهران، 1363 ش.
9. فردوسي، ابوالقاسم، شاهنامه.
10. طوسي، محمدبن محمد نصيرالدين، تنسوخنامة ايلخاني، چاپ محمدتقي مدرس رضوي، تهران، 1363 ش.
11. هروي، موفق بن علي، الابنية عن الحقايق الادوية، تصحيح احمد بهمنيار، چاپ حسين محبوبي اردكاني، تهران، 1346 ش.
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که ندیده اید نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده صادقانه زندگی کنید
|
جمعه 26 دی1393 - 9:49pm |
|
|
javid.ghavidel
تاریخ عضویت: دوشنبه 6 بهمن1393 - 5:30pm پست: 4
|
من از این سنگ دارم. آزمایششم پس داده. فقط فرد مورد نظر واسه معامله پیدا نکردم
سطح دسترسی لازم برای مشاهده فایل های پیوست شده در این پست را ندارید.
|
دوشنبه 6 بهمن1393 - 5:39pm |
|
|
javid.ghavidel
تاریخ عضویت: دوشنبه 6 بهمن1393 - 5:30pm پست: 4
|
اینم عکس. این سنگ 400سال تو یه خاندانی مادر به دختر چرخیده
سطح دسترسی لازم برای مشاهده فایل های پیوست شده در این پست را ندارید.
|
دوشنبه 6 بهمن1393 - 5:47pm |
|
|
keyhanjam
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: پنج شنبه 3 بهمن1392 - 7:27pm پست: 789 محل اقامت: خراسان
|
این سنگ شما ایا حرارت میدی مایع پس میده؟
شنیدن کی بود مانند دیدن
|
دوشنبه 6 بهمن1393 - 9:46pm |
|
|
keyhanjam
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: پنج شنبه 3 بهمن1392 - 7:27pm پست: 789 محل اقامت: خراسان
|
Ancient نوشته است: سلام وقت بخیر خدمت دوستان گرامی این سنگی که برخی از جنابان میگن به اسم سنگ پادزهر با این مشخصات : سنگی سیاه رنگ(از جنس تقریبا گرافیت) مکعب مستطیل به حجم تقریبی یک باتری ماشین ، که با دادن حرارت متمرکز از خودش آب تولید میکنه و یخ رو زودتر از تایم معمول ذوب میکنه و ... بنده چند مدلش رو دیدم و انواع تست هارو روش انجام دادم ، حتی یک تکه کوچک از اون و حدود 50میلی لیتز از مایع تولیدیش رو برای نمونه نگه داشتم. این سنگ ، سنگ پادزهر اصلی نیست و بنا بر نظریات کارشناسان مجرب ، این سنگ ، نمونه نارس همین به قول شما "سنگ پادزهر " هست و هیچگونه ارزش مادی نداره! لطفا در مراقب باشید در دام کلاهبرداران نیفتید. پاینده باشید سلام اون سنگی که شما میگی واسه نمونه گیری ازش نگه داشتی درست نیست و ازمایشگاه هم ببری اون سنگ پادزهر نیست, اگه جواب ازمایش امد لطفا بگید ولی مطمعنا سنگتون درست نیست
شنیدن کی بود مانند دیدن
|
دوشنبه 6 بهمن1393 - 9:50pm |
|
|
javid.ghavidel
تاریخ عضویت: دوشنبه 6 بهمن1393 - 5:30pm پست: 4
|
دوست عزیز پیر زنی که این سنگ رو داده به من گفت: ما مایع اینو از سایش یه سنگ معمولی دیگه روی این به دست می آوردیم. منم با این روش مایع رو استخراج میکنم. مایع نسبتا همرنگ سنگ . اینم بگم از حجم سنگ به هیچ وجه کم نمیشه!! خود پیرزن هم اینو گفت و تاکیید کرد! کسی میتونه برا فروش این کمکم کنه. آخرین بار یه رابط سفت و سخت پیدا کردم با کلی مصیبت. که 500هزار تومان گرفت تا سنگ رو بیاد بیینه و قیمت بذاری و اصالتش رو تایید کنه .که تایید کرد و قیمت 1تا 2میلیارد تایین کرد!!! و گفتش باید خریدارش خاص باشه که به دردش بخوره. واسه همین اوت فرد مورد نظر رو پیدا نکردیم. با یه دکتر هم مذاکره کردم و اون هم تاییدش کرد. دوستان لطفا نظرتانون رو اعلام کنید
|
سه شنبه 6 بهمن1393 - 12:30am |
|
|
javid.ghavidel
تاریخ عضویت: دوشنبه 6 بهمن1393 - 5:30pm پست: 4
|
غیر از این روش دیگه ای واسه استخراج مایع هست؟؟ لطفا کامل توضیح بدید.ممنون میشم. در ضمن به صورت کاملا ازمایشی روی زگیل کوچکی امتحان کردیم که سریع مایع خشک شد و بعد از چند روز زگیل ناپدید شد که 7.8ماهی بود رشد کرده.یعنس میتونه مایع رو جذب کنه؟؟پس چرا خشک شد؟. کیست مرا یاری کند
|
سه شنبه 6 بهمن1393 - 12:45am |
|
|
bad tiger
کاربر حرفه ای
تاریخ عضویت: پنج شنبه 1 خرداد1393 - 4:30pm پست: 534
|
javid.ghavidel نوشته است: دوست عزیز پیر زنی که این سنگ رو داده به من گفت: ما مایع اینو از سایش یه سنگ معمولی دیگه روی این به دست می آوردیم. منم با این روش مایع رو استخراج میکنم. مایع نسبتا همرنگ سنگ . اینم بگم از حجم سنگ به هیچ وجه کم نمیشه!! خود پیرزن هم اینو گفت و تاکیید کرد! کسی میتونه برا فروش این کمکم کنه. آخرین بار یه رابط سفت و سخت پیدا کردم با کلی مصیبت. که 500هزار تومان گرفت تا سنگ رو بیاد بیینه و قیمت بذاری و اصالتش رو تایید کنه .که تایید کرد و قیمت 1تا 2میلیارد تایین کرد!!! و گفتش باید خریدارش خاص باشه که به دردش بخوره. واسه همین اوت فرد مورد نظر رو پیدا نکردیم. با یه دکتر هم مذاکره کردم و اون هم تاییدش کرد. دوستان لطفا نظرتانون رو اعلام کنید عجب پونصد دادی که بیاد ببینه و بره؟؟
این نیز بگذرد
|
دوشنبه 13 بهمن1393 - 7:32am |
|
|
acnaein
تاریخ عضویت: دوشنبه 10 فروردین1394 - 11:11pm پست: 1
|
با سلام دوستان سنگی در دست بنده هست که مشخصات سنگی که مورد بحث شما هست رو داره،در حقیقت هنگامی که اون رو درون آب میجوشونید از خودش کاملا ترکیب آب رو عوض میکنه به طوری که اگه این یک لیتر این آب رو با یک قوطی کرم کوچیک قاطی کنید و هم بزنید این آب کاملا جذب این کرم می شود.این سنگ مشکی رنگ هست و مشابه سنگ محک،برای درمان زخم و کمر درد و پادرد هم امتحان کردم عالی بود و از وقتی که این آب رو مصرف کردم دیگه سرما نخوردم حدودا سه سالی هست دیگه سرماخوردگی نداشتم،برای شناسایی هم چندجایی بردم ولی کسی نتونست متوجه بشه،اگر کسی اطلاعاتی داره و یا فردی برای شناسایی هست با من در تماس باشه ممنون mehdi_2m_2011@yahoo.com
|
دوشنبه 10 فروردین1394 - 11:23pm |
|
|
|