naser1 نوشته است:
حميد جان شما يك الگوريتم مشخص كنين من حاضرم براي برنامه نويسيش همكاري كنم با همين atmega8 شروع ميكنيم در بسكام چطوره؟ من در توليد پالس ونمونه برداريش وايجاد منو وlcd و kbdو بازر و.... مشكل ندارم مشكل من اينه كه وقتي نمونه ها رو گرفتيم و از طريق adc داديم به ميكرو بايد مدار انتيگرالگير و مقايسه كننده سطح ولتاژ و... رو به صورت نرم افزاري تعريف كنيم البته اگه فلوچارت دقيقي داشته باشم ميتونم نرم افزارشو يه كاريش بكنم اگه ممكنه در مورد تريشهولد وتنضيمات زمين وdelay , zero , gb ,ad.... وبقيه اصطلاحات در فلزياب پالسي توضيح بدين تا فرآيند نمونه برداري و آشكارسازي ودتكت روشن تر بشه چون من مثل شما واستاد sybotو ساير اساتيد صاحب نظر اطلاعات كاملي از فلز ياب ندارم ممنونم
سلام و ممنون از ناصر عزیز به خاطر این پست شون. من یکی دو بار تلاش کردم چنین رویکردی رو در یکی دو تا موضوع پیاده کنم به فروشندگی متهم شدم
بهترین کار واسه داشتن یک برنامه درست حسابی که بقیه هم بتونن ادامه اش بدن اینه که از اساس کار شروع کنیم و روال های محاسبات کاملا جا بیافته و درک بشه، بعدش هر کسی بنا به اقتضای زبان و سخت افزاری که بلده می تونه برنامه مد نظر خودش رو بنویسه. مثلا یکی حال می کنه با atmega بنویسه، یکی با PIC راحتتره و اصلا یکی ممکنه بترکونه و بشینه با ARM برنامه بنویسه. ظاهر و شمایل برنامه ها مطمئنا متفاوت خواهد بود اما همشون همون کار اصلی ای رو که با مفاهیم اساسی مدار و عملکرد دستگاه سر و کار داره رو پیاده می کنن پس ترسی از متفاوت بودن ظاهر سورس ها اینا نیست.
اما در مورد انتگرال گیری، چون نمونه برداری میشه اینجا اون مفهوم انتگرال گیری آنالوگ کار نمی کنه و با مفهوم اکومولاتور باید انتگرال گیری رو پیاده کنیم که چیزی غیر از جمع کردن نمونه های گرفته شده نیست(البته با یک ضریب ثابت).
مقایسه کننده هم راحته و با یک عدد مقایسه میشه، این عدد رو میشه از یکی از پورت ها موقع نال کردن سیستم خوند و در پردازنده ذخیره کرد.
با توجه به نمودارهای جریان ارلی و استهلاک میدان مغناطیسی میشه نمونه های گرفته شده رو به چند قسمت تقسیم کرد، مثلا 3 بخش که با مقایسه با نمودار استهلاک نال، (که خب طبیعتا اینجا باید 3 تا عدد در نظر گرفته بشه) میشه دستگاه پالسی رو به جنس فلز هم حساس کرد. البته همه اینها در شرایط ایده آل هست و مطمئنا اثر نویز، فرکانس نمونه برداری، قابلیت پردازنده انتخابی و البته مهمتر از همه کیفیت مدار آنالوگی که پردازنده داره درایوش می کنه خیلی خیلی تاثیر گذار خواهد بود.
غرض از این همه زیاده گویی اینه که آقا من پایه ام تا هر اطلاعاتی که بتونم در اختیار قرار بدم (با توجه به تجربه کارهای عملی که در پردازش سیگنالها دارم) و پیشنهادم هم اینه که کار رو تیکه تیکه بکنیم و مثلا اول روی بحث تولید سیگنال درایور مولد میدان مغناطیسی کار کنیم. بعد از اینکه به نتیجه مناسبی رسیدیم بریم سراغ گام بعدی و ... منظور اینکه سیستماتیک باید کار کرد.
البته من هنوز دارم روی اون طرح فلزیاب با امواج الکترومغناطیسی خودم کار می کنم اما کسی که بلد باشه رو پیدا نکردم تا کمی سرعتم بالاتر بره. کسی هست مخابرات میدان و طراحی آنتن بلد باشه؟