به ماورا خوش آمدید

خواهش میکنم
خوبه ، همین که خواباتون اینطوریه و به حقیقت نزدیکه ، نشون میده که آدم خوبی هستین و روح آزادی دارین . شایدم بهمین دلیل بوده که اون جن ، تونسته با شما ارتباط برقرار بکنه
بیشتر ارتباطات دوستانه مابین انسان و اجنه ( غیر احضاری و غیر تسخیری ) با انسانهایی هست که یکم متفاوت هستن و تفاوتشون از نحوه ی خوابشون پیداست
شما اگه این خصوصیات رو داشته باشین که در مورد خواب فرمودید ، با مقداری تلاش میتونید در زمینه خواب گردی کار کنید و از این نکته بهره ببرید
اگر اون جن هنوز کسی رو پیدا نکرده باشه ، بازم گاهگاهی سر خواهد زد اما باید بنحوی بدونه که شما خواهان هستید
خونه هایی رو میشناسم که از این جور اجنه توشون هست و مسلمان هستن . خیلی برای خونه برکت دارن و کمک میکنن
اما باید اهل خونه نیز در نکاتی ، رعایت اونا رو بکنن و حرمتشونو نگه دارن
شاید بپرسید منظورتون از برکت چیه و چطوری کمک میکنن ؟
مثلا یه خونه ای هست که یه اتاق جداگانه رو گذاشتن برای یکی از اونا که بهش وابستگی قدیمی داره
اون اتاق یه حالت آرامشی داره که هرکی بره داخلش ، حسش میکنه
گاهی زن و شوهر که با هم دعوا میکنن ، میرن اونجا یا کافیه یکیشون بره اونجا ، هیچی تو دلشون نمیمونه و انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده .
این یکی از نکات مثبتش هست . در برکت مواد غذایی هم تاثیر داره

اون شبی که خونه همسایه خوابیدید ، اون حالت بختک بوده که براتون پیش اومده . فکر نمیکنم که از اون جن قبلی بوده باشه
بیشترین مواردی که بختک میاد سراغ آدم ، هنگامی بوده که خونه خالی باشه و آدم تنها بخوابه

ممنونم استاد سنه دژ خوبی از خودتونه سعی میکنم ترسمو کنار بزارم و بیشتر روش کار کنم بازم تشکر ک وقت گذاشتی

با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان

آیا نوع غذاها تو خواب تاثیر داره ؟
اکثرا آدمها خوابهایی که میبینند رو از یاد میبرند و به خاطر نمی اورند .من یه کاری کردم . شبهایی که خواب فراموشم نمی شد ، غذاهایی که اون شب ها خورده بودم رو یاداشت کردم و متوجه شدم تو همشون سیر مشترکه .
بنده به شخصه هر وقت همراه شام سیر خام میخورم از سر شب تا صبح تمام خوابهایی که دیده ام مثل فیلم سینمایی
بدون کم و کاست به خاطر دارم و فراموش نمیکنم . و حوادث روز بعد یه جورایی همون تعبیر خواب شب قبل هست .
کسایی که دوست دارند خواب تو ذهنشون بمونه لطفااین روش (خوردن شام با سیر) رو تست کنن و نظر بدن ممنون میشم .

سلام
بله ، بدون شک غذاهای زیادی هستن که روی خواب تاثیر میزارن . چون فرایند خواب بسیار حساس هست و تاثیر پذیر
نمیخوام غذای خاصی رو معرفی یا رد کنم ، چون ممکنه که همون غذا بر روی افراد متفاوت ، تاثیر متفاوتی بزاره . خصوصا افرادی که بیماری یا مشکلی دارن . مثلا غذای چرب برای یه فرد چاق ، تاثیرش مثل افراد لاغر نخواهد بود
ایده ی شما در مورد سیر هم بسیار جالبه . آزمایش نکردم اما میدونم که با خوردن سیر ، غوغایی تو بدن ایجاد میشه که فکرشم نمی کنید
مواد تند و تیز معمولا تاثیر گذار هستن . مانند سیر و فلفل . اما همیشه در طول عمر خود ، توجه داشته باشید که این جور خوردنی ها رو ، زیاد مصرف نکنید چون عواقب جبران ناپذیری داره
مواد تند و تیز مثل ادویه جات رو باید بسیار کمتر مصرف کنید چون نسبت به حجمشون تاثیر زیادی دارن مثلا کسی که همیشه فلفل میخوره ، میتونه در طی چند سال قلبش رو داغون بکنه اما مصرف کمش میتونه برعکس باشه
همیشه در حد نرمال بخورید . نه کم و نه زیاد . و قبل از سیر شدن ، از خوردن دست بکشید ،این روش پیامبر (ص ) هست


جدا از کم خوری ، که بسیار توصیه شده ، درست خوابیدن نیز ، تاثیر زیادی داره :
- خوابیدن بر شانه ی چپ خصوصا با شکم پر ، خوب نیست
- دوستانی هم که همیشه بعد از خواب احساس سردرد میکنن ، فشار خون رو کنترل کنن و از وجود اکسیژن تازه در اتاق خواب مطمئن بشن . خصوصا فصل زمستون که درها بسته است ، و وسایل گازسوز ، میتونن تا صبح ، حجم زیادی از اکسیژن اتاق رو مصرف کنن .
نشت ضعیف گاز خانگی نیز ، میتونه سردرد و سنگینی ایجاد بکنه
هر دوتاش قابل توجه اونایی که زمستونا بخاری رو بغل میکنن

- و کسانی که همیشه بعد از خواب ، احساس سنگینی در کل بدن دارن ، اگه همیشه رو به قبله میخوابن ، جهت خواب همیشگی خود را 90 درجه تغیر بدن و در راستای شمال و جنوب بخوابن
( خوابیدن رو به سمت قبله ، در موقعیت ایران ، فقط برای انجام کارهای خاص توصیه میشه )
البته بدخوابی و سردرد ، میتونه نزدیک 100 تا دلیل داشته باشه ( که یکی از اونا تنگی کفش هست ) این روشها برای کسانی جواب میده که بیماری یا مشکل ناشناخته ی دیگری نداشته باشن

همه ی این موارد نیز ، یک به یک ، دلیل داره و نظر بنده نیست
هرچند که بنده تمام این موارد رو در افراد زیادی تجربه کردم و تاثیرشو دیدم

درود
جناب سنه دژ عزیز, نخست تشکر و قدردانی میکنم بخاطر ایجاد این تاپیک , به هرحال علاقمندان زیادی به این مباحث تو سایت حضور دارن , اگه لطف کنید و ادامه بدین ممنون میشم.

جهت باز کردن سررشته مبحث, سوالی می پرسم :

در,اکثر مطالعات و شاید کمی تحقیقات از افرادی که برخورد داشتن با اون موجودات , ظاهرا اسامی خودشون و قبایلشون همه به عربی یا عبری هست, آیا چنین مطلبی صحت داره ?

درود بر دوستان عزیز
خواهش میکنم . میشه گفت : تایپیک خوبی بود . راستش همونطور که دوستان میبینن ، این روزا دیگه سایت اینقدر خلوت شده که آدم دلش میگیره اگه توجه کنید تعداد اعضای سایت مرز 13000 نفر رو رد کرده اما همیشه بغیر از چند نفر ، کسی آنلاین نیست . یعنی رسما تعطیل
شاید اگه کسی بیاد مدار جدیدی رو عمومی بکنه که 10 متر واقعی عمق بزنه ، یا یه ردیاب صوتی بزاره که از دور هدف رو بگیره ، یه تعدادی بیان تو سایت ( اونم برای یه مدت کم ) و مدار رو ببرن و برن . از این خارج باشه دیگه با این وضعیت ، حالش نمونده . یجوری خلوت کردن انگار یجای دیگه دارن حلوا پخش میکنن و براشون چنین مداری رو گذاشتن
بنظر بنده دلیل اعظمش برمیگرده به گروههای تلگرامی و واتساپ و امثالهم که واقعا مردم رو بدجوری معتاد کردن
یکی از بدیهاش اینه که دیگه کمتر دیده میشه کسی اختراعی ابداعی هنرنمایی یا کار خاصی انجام بده، همش مشغول دیدن فیلم کارای دیگران هستن و خودشون هیچ ! بیشتر تصاویر جالب هم مربوط میشه به قبل از وجود این تکنولوژی . البته تکنولوژی خوبه اما استفاده ش مهمه که چجوری باشه . درصد بیشتری از عمر همه ، پای نگاه کردن و چت کردن بیمورد ، میگذره
فکر کنم اگه یه صد سالی دیگه دنیا تموم نشه ، دیگه از خود آدم هیچی باقی نمیمونه و همش باید بشینه تصاویر دیگران و کارهای گذشته رو ببینه ! البته نصف مردم کور میشن و تقریبا همه عینکی
محبت و مهربونی و دورهمی و اخلاق و ادب و احترام ، همه تعطیل
این علم ، عجب دشمن سرسخت بشر بود ای کاش این عصر اتم ، عصر حجر بود

یادش بخیر اون زمونا که تلگرام نبود ، آمار حاضرین سایت میرسید به چند صد نفر و همه با هم جهاد سازندگی همه در تلاش بودن برای رسیدن به نقشه ی فلان فلزیاب و سوال در مورد یون و جنس آنتن و چند قدم از فلان علامت باید بری تا برسی به دفینه !
حتی بخش علائم و کارشناسی و تفسیر نمادهای باستانی هم خیلی وقته خوابیده ! فکر نکنین علائم تموم شدن یا همه تفسیر شدن یا کسی سوالی نداره ، نه دلیلش هیچی نیست بجز دو گزینه :
یکی اینکه همه ، فکر میکنن همه چیز رو بلدن ( اما وقتی میرن بیرون فقط میتونن حرف بزنن ، و دیگر هیچ )
و یکی هم اینکه ، انگار کارشناسی تلگرامی و پولی ، بهتر جلبشون میکنه
والا چه عرض کنم جز اینکه بگم :حرف زدن راحته
کار کارشناسای کانالها شده ، تفسیر علائم یافته شده
و کارشناسی و پیدا کردن محل دفینه ، بعد از اینکه محل تخلیه شده . خسته نباشی حاجی ، اینطوری که یه بچه هم بلده این علامت کنار پلمپ بوده و قبلا تخلیه شده بلد بودی ، قبلش پیداش میکردی نه اینکه بیای بابت یه مشت حرف بیهوده ، پول کارشناسی بگیری و یارو بیچاره هم بفرستی بره بشه چال کن ته چاه

ماشالله حالا دیگه همه برای خودشون استاد شدن اما عملا هیچ ، حرف زیاد بلدن اما وقت عمل که میرسه ، مات میشن . همه میگن : میدونم که تو همین محدوده ست ، فقط در پیدا کردن نقطه ش گیر کردم باید خودتون بگردید پیداش کنید
خوب برادر من ، قدیما هم مهم همین پیدا کردن نقطه بود و حالا هم مهم همینه ، وگرنه دیگه همه میدونن کجا بار داره و کجا نداره

خلاصه خیلی حرفا برای زدن وجود داشت که خیلی هاشو چون از علم قدیم هست ، مطمئنا علاقمندان در آینده هیچوقت تو فضای مجازی نمیبینن . چون این راهی که پیش گرفتن بسرعت از علم قدیم داره دور میشه و علم جدید هم گلی به سرشون نمیزنه بجز هدر دادن عمر گرانمایه
بعنوان مثال : اطلاعاتی که بنده در مورد اجنه دارم ، به جرات عرض کنم که اگه کل کتابهای مربوط به اجنه و کل موضوعات مکتوب و مجازی رو جمع کنید ، به نصف دانسته های بنده هم نمیرسه ( در هر شاخه ش که در نظر بگیرین ) تقریبا بیشتر مکتوبات مربوطه ی دینی و غیر دینی رو خوندم و همین جوری نمیگیم
در مورد بقیه شاخه های ماورایی هم حرف برای گفتن زیاده اما وقتی که کسی خواهان نباشه ، حرفی هم نخواهم بود
حالا خیلی از دوستان جدید یا بچه های تازه به دوران رسیده ، ممکنه فکر کنن ( یا عقیده داشته باشن ) که علم قدیم به درد نمیخوره یا بگن چه ارزشی داره و علم جدید مهمتره
اما مطمئنا منظور از علم قدیم رو هرگز درک نکردن ( فکر میکنن که علم قدیم به علوم ناقص قدیمی گفته میشه که امروزه جدیدترش ابداع یا مشخص شده و اون دیگه بدرد نمیخوره )
نمیدونن که علم جدید ، هنوز چگونگی علم قدیم رو نتونسته تشریح بکنه ، چه برسه به اینکه چیزی بهش اضافه بکنه ( علوم سری و واقعی و ماورایی منظورم هست نه اینکه یکی پای درختی بشینه و سیبی بر سرش بیفته و بیاد بگه من جاذبه رو کشف کردم . جاذبه در این حد رو قبلا حیوانات هم کشف کرده بودن )

یکی دیگه از دلایلش اینه که امروزه تقریبا همه دنبال پول هستن و اگه موضوعی ربطی به پول نداشته باشه ، براشون ارزشی نداره ( قدیم یا جدید )
عرض کنم که طبق تحقیق و تجربیاتی که بنده داشتم ، دهها شاخه در علم قدیم داریم که مستقیما مربوط به درآمد کلان میشن . فقط کافیه یکیشون رو بدست بیاری ، دیگه خودش گنجی محسوب میشه برامون . اما متاسفم واقعا
بعنوان نمونه ، یکی از اون شاخه ها که به علاقه مندیهای این سایت هم مربوط میشه ، بدست آوردن دفینه با روشهای علوم غریبه هست که خودش دهها روش داره
این رو فقط بعنوان نمونه ای عرض کردم که مربوط به دفینه میشه . علمهای یا روشهای ماورایی در علم قدیم ، که مربوط به کسب ثروت میشن زیادن . فکر نکنید که فقط همین دفینه ست . همانند این نمونه ، روشهای و شاخه های دیگری هم داریم که مربوط به دفینه نیستن اما کمتر از گنج نیستن .
مثلا میتونیم با شیر ، به ثروت برسیم
میتونیم با گیاه به ثروت برسیم
میتونیم با مار به ثروت برسیم
با اجنه به ثروت برسیم
و ...
البته ثروت حلال
با این علم جدید ، اونا رو هم باید به خاطره ها بسپاریم . یه چند سالی دیگه بگذره ، نسل جدید میان میگن اونا هم خرافات بوده و کسی به اون علمها نرسیده ، در حالی که این خودشون هستن که بهش نرسیدن ، ما رسیدیم و تموم هم کردیم ، میزاریم اونا با علم جدیدشون خوشبخت باشن

با این اوضاع مجازی و حال و هوایی که این مریضی نامرد هم ایجاد کرده ، دیگه دل و دماغی برای کسی باقی نمونده . راه پیشگیری هم داره اما راهش بدرد این نسل نمیخوره و حرف زدن در موردش فایده نداره
انگار خدا خودش میخواد که دنیا به روال طبیعی خودش پیش بره
بنده هم همینکه بوی بهار برسه ، میزنم به دشت و کوه و کمتر در خدمت عزیزان هستم
بر کوه بلندی اگر قامتی دیدی ، آن منم
زیر هر تخته سنگی را میگردم ، بر هر سنگ نشانی دستی خواهم کشید
پای هر درختی کمی خواهم نشست ، به ته هر جوغانی سرک خواهم کشید
به هر پلمپی چند ضربه خواهم زد ، روی هر اتاقی لحظه ای میایستم
چشم به آسمان میدوزم ، میروم و میخندم ، پایم در هر کوزه ای فرو خواهد رفت
به هر غاری چراغی خواهم انداخت ، از هر چشمه ای مشتی آب مینوشم
به هر گلی سلامی خواهم کرد ، پشت هر سنگچینی را خواهم گشت
بوی دفینه که بیاید ، به آنجا خواهم خندید
گاهی کوزه ای پشت سنگی ، مرا صدا میزند ، چشمکی میزنم میگم هیس ، تو را یکی دیگر می آید
به هر سنگ خوش تراشی ، اشاره ای خواهم کرد
به هر زمین پرباری ، پایی خواهم کوبید
اگر هزار سال پیش سکه ای افتاده بود ، برمیدارم و گازی خواهم زد
عصایی چوبی در دست و توشه ای بر شانه دارم
به هر جایی سر میزنم و کسی هم جلودارم نیست
خلاصه هیچی باقی نمیزارم
فعلا تا رسیدن بهار ، بازم در خدمت علاقمندان هستم و
امیدوارم که دوستان در هر حالی که هستن ، در راه راست موفق باشن

دوست عزیز
در مورد زبان اجنه یا اسامیشون ، فرمودین که گفتن همه به عربی یا عبری هست
خدمتتون عرض کنم که اصلا اینطور نیست .
متاسفانه خیلی از افراد تقلبی ماورایی و حتی خیلی از علمای دینی ناوارد که تا حالا خودشون جن هم ندیدن و اگه ببینن فرار میکنن میان یه حرفای بی سر و ته در مورد اجنه میزنن که صحت نداره . اما چون کسی هم بصورت حرفه ای وارد نیست ، اونا حرف خودشونو درست جلوه میدن و چیزی مشخص نمیشه و مردم فکر میکنن که راست میگن
زبان اجنه در هر منطقه ای که ساکن باشن یا مال اونجا بوده باشن ، همون زبان محلی اونجاست
فقط یک نکته هست که مربوط میشه به این سوال : چون اونا طول عمرشون زیاده و از خیلی قدیم بودن ، اون زبانهای قدیمی و اصیل هم صحبت میکنن که امروزه ممکنه فلان زبان از مد افتاده باشه اما طایفه ای یا خانواده ای به اون زبان حرف بزنن یا بلد باشن حرف بزنن
بنده که اجنه رو با زبان محلی خودمون که کردی هست میشناسم
اما ممکنه در فلان شهر با زبان آنجا یا با زبان قدیم آنجا حرف بزنن
پس اینکه همه شون عربی حرف بزنن ، اینطور که بوش میاد ممکنه از گفته های یه عالم ناوارد دینی باشه

اسم اونا هم معمولا از همون نامهای قدیمی هست اما جدیداشون اسامی جدید هم دارن
اتفاقا یکیشونو که محلی هست و به اسم هم میشناسم و قدیما خودشو به چندین نفر از پیرهای قدیمی نشون داده ( در حد دوستی ) اسمش به زبان کردی بود و یه لقب کردی هم داشت که لقبش یکی از حالات بدنش بود که بخاطر اینکه بدنش اونجوری بود ، اون لقب رو بهش داده بودن

و اینم عرض کنم که اگه کسی اسم یکیشون رو بلد باشه و جاشم بلد باشه ، در اونجا اسمشو بیاری ، یکم به صدا زدنش حساسیت دارن و بیخیال نیستن ( نه اینکه الکی یه اسمی رو صدا بزنیم که شانسی بگیره ، نه )

قدیما تو سنندج یه حموم بود ( الانم هست اما از همون قدیم تعطیل شد و الان نیمه مخروبه )
یکی تو محله ی قدیمی ، چند سال یه گربه داشته تو خونه ، یه شب که خوابیده بود ، صدای در میاد ، گوشه چشمی باز میکنه میبینه که گربه قدش بلند شد و آرام دستگیره ی در رو کشید و رفت بیرون .
اونم میفهمه که این همه سال این جن بوده ! دنبالش میره و کوچه به کوچه تا میره به همون حموم . حموم همیشه در اصلیش باز بود و خودش قبل از صبح باز بود که اگه کسی لازم داشت بره . خلاصه گربه میره تو یارو از دور خودشو پنهان میکنه ببینه چیکار میکنه . میبینه که شکلش عوض شد و بحالت یه آدم قد کوتاه درمیاد و یه عده هم همزمان گردش جمع میشن و تنبکشو میدن دستش و میگن فلان کس بخون ( اسمشم موجوده و به زبان محلی هست ) نگو که این یارو خواننده هم بوده . اینکه میگن بخون یه جمله ی شعر مانند محلی بوده که اینطوری ازش درخواست کردن که بخونه و اسمشم تو جمله گفتن
خلاصه مدتی میخونه و ازش تشکر هم میکنن و مجلس که تموم میشه و نزدیک رفتن میشه . یارو زود برمیگرده خونه و تو جاش میخوابه و خودشو به خواب میزنه . دنبالش گربه هم میاد خونه و میگیره یه گوشه میخوابه
مرده شب میترسه که حرفی بزنه . اما روز که میشه و هوا روشنه و یکم ترسش کمتر میشه ، میاد یه سر و دستی به روی گربه میکشه و سرشو میبره جلو و یکم ( غیر مربوط ) باهاش حرف میزنه و نازش میده . گربه خودشو به اون راه میزنه و وانمود میکنه که گربه ست
یارو یاد اون جمله میافته که تو حموم بهش گفتن که فلان کس بخون . بمحض اینکه به گربه میگه فلان کس بخون ( اون جمله ی شعر مانند ) گربه که میفهمه یارو فهمیده ، دو دستی چنگ میزنه و دو چشمشو درمیارو و یارو رو کور میکنه . بعدا این یارو داستانو تعریف کرده

چندین داستان دیگه هم دارم که روالشون مشابه این هست و اونا هم بمحض لو رفتن ، زدن چشم طرف رو کور کردن . حالا شاید برای انتقام یا برای اینکه بعدا قیافه ی گربه رو نشناسه یا همچین چیزایی
اما مورد ما که در مورد اسم بود ، در این داستان هم مشخصه که هم اسمش و هم خواندن به زبان محلی بوده
موارد فقط داستان نیستن ، بارها مشاهده و شنیده هم شده . اما سعی میکنم در رابطه با هر سوالی ، یه داستانی که مربوط باشه رو بازگو کنم برای علاقه مندان

جناب سنه دژ از کجا بفهمیم حیوونی که جلو مون هست از اجنه هست یا نه

سلام
سوال خوبی مطرح کردین
البته خیلی وقته منتظرم که کسی بپرسه ، چرا در مورد اجنه بیشتر به گربه برمیخوریم ؟ اما کسی نپرسید
بنابراین خودم میپرسم
دوست عزیز اجنه فقط در شرایطی که مشکل دیدن باشه ، به شکل حیوانات درمیان چون یه مشکلی دارن که لو میرن . بنابراین کمتر به شکل حیوانات درمیان بغیر از گربه . گربه احتیاجی به اون حالت نداره و لو نمیره . طبق تجربیات ، بیشتر مواردی هم که به شکل گربه دراومدن ، گربه سیاه بوده . اینه که قدیمیا طرفای خودمون تاکید میکردن به بچه هاشون که هیچوقت گربه رو نکشن یا سنگ نزنن ( میگفتن گربه موکل هست یا موکل داره )

در مورد سوالتون که چطوری بفهمیم فلان حیوان ، جن هست یا حیوان واقعی ؟
همیشه به حیوانات خوب نگاه کنید ببینید همه ی قطعاتشون درسته و شکل غیر عادی نداره ، اگه دست و پا ، چشم یا هر کجاشون ، حالت خاصی داشت که شبیه حیوان واقعی نبود ، بدون اینکه به روی خودتون بیارید ، ترکش کنید
اما در مورد گربه که با دیدن و بررسی کردن چیزی مشخص نمیشه
تنها راهی که میمونه اینه که با خواندن آیات یا دعاهای خاصی ، عکس العمل اون حیوان رو بسنجیم ببینیم عوض میشه یا فرار میکنه یا جیغ میکشه
البته اینا رو فقط برای مواردی مثل گربه خانگی که مشکوک میزنه ، امتحان کنید . و مواظب باشید که بدون شناخت دعا ، همینطوری دعا یا نوشته ی خاصی رو نخونید چون ممکنه اون نوشته به اجنه ضربه بزنه در حد کشتن یا سوزاندن و وضعیت از اونی که هست بدتر بشه
مشخصاتی رو خدمتتون عرض میکنم :
گربه هایی که خودشون با پای خودشون ، میان خونه ی کسی و از همون اول خودشون رو به کسی وابسته میکنن ( نه همه ی خانواده ) اینا مشکوک هستن . مواردی که داشتیم ، این بوده که بعد از یک سال یا بیشتر ، که گربه دیگه خودمونی میشه ، گاهی وقتی صاحبش خلوت بوده ، فکر میکنه که گربه ، آروم صداش میزنه
گاهی هم اگه گربه دور از دید خانواده باشه ، میتونید یواشکی اون زیر نظر بگیرید ، گاهی در انجام بعضی کارها ، از عقل استفاده میکنه که گربه ی واقعی اینطوری نیست . مثلا در مواردی مثل باز کردن درب بوسیله ی دستگیره و مواردی اینچنینی که عقل راه حل بهتری رو ارائه میده بهش
معمولا هنگامی که با گربه های دیگه هم روبرو میشن ، رفتارشون طبیعی نیست و فورا میبینیم که گربه ی غریبه رو میترسونن و گربه ازشون فرار میکنه ، یا مقابل هم قرار میگیرن اما بجای جنگیدن ، با ترساندن عمل میکنن و طرف زود فرار میکنه . یعنی گربه ی غریبه نمیتونه وارد محیطشون بشه یا جاشونو بگیره ( همه ی این موارد رو شخصا دیدم و تجربه کردم و موارد رو یاداشت کردم )
البته همینطوری به گربه های خانگی مشکوک نشید و تا اتفاق خاصی نیفتاده ، اذیتشون نکنید گناه دارن . هرچند که گربه ی واقعی بعنوان حیوان خانگی اصلا گزینه ی درستی نیست و هر لحظه ممکنه مثلا به حرکت چشم انسان حساس بشه و به قصد بازیگوشی و خلق و خویی که داره ، چشم بچه رو چنگ بزنه و خدای ناکرده باعث کوری میشه ( مورد داشتیم که اینطوری بوده )

مواردی داشتیم که به شکل بزغاله یا حیوانات دیگر هم دراومدن اما برای سر به سر گذاشتن انسان بوده وگرنه این ریسک رو نمیکنن . و برای اینکه خوب دیده نشن که حیوان نیستن ، معمولا در تاریکی و تنگ غروب و این گونه مواقع ، به اون شکل درمیان که خوب دیده نشن و آدم فکر بکنه مثلا بزغاله ی واقعیه
در این رابطه یه داستانی رو خدمتتون عرض میکنم که در چندین روستا همین داستان ( تقریبا به همین روال ) اتفاق افتاده .
یکی میگفت این داستان مشخصه که دروغه . چطور ممکنه تو چند روستا همین اتفاق بیفته ؟ مردم داستان دروغین رو کپی کردن و دهن به دهن چرخیده
اما بنده توضیح دادم براش که دلیلش اینه : اجنه زیاد تفکر و تخیل ندارن و اتفاقا اونا هستن که کاراشونو بیشتر کپی میکنن ( حتی روشهایی که میشه سر به سر آدمها گذاشت یا از طریق فلان روش اذیت کرد )

یه پیرمردی داشتیم ( خیلی هم باایمان و قدیمی که دروغ هم تو کارش نبود ) میگفت : تنگ غروب بود و داشتم از باغ بسمت روستا می اومدم
اونایی که روستا بودن میدونن که گله ی حیوانات رو ، چوپان همیشه قبل از تاریکی به روستا میرسونه که شب نشه و مردم دامها رو بدوشن و مشکلی پیش نیاد . گاهی هم پیش میاد که یه حیوان ( پیر یا خیلی جوان ) اواخر روز دیگه خسته میشه و از پا میافته و نمیتونه همراه گله بیاد به خونه و خلاصه ، جا میمونه

اجنه از این موضوع سواستفاده میکنن برای ترساندن و سر به سر گذاشتن آدم
پیرمرده میگفت تاریک شده بود و گله قبلا وارد روستا شده بود ، منم داشتم یواش یواش می آمدم سمت روستا
، چراغای روستا از دور پیدا بود اما هنوز مقداری مونده بود برسم به روستا ، دیدم چیزی وسط جاده نشسته . جلوتر اومدم دیدم ای بابا یه بزغاله ی بیچاره از گله جا مونده و اینقدر خسته س که نمیتونه راه بره
خلاصه میگفت بزغاله رو گذاشتم رو دوشم که بیارم روستا ببینم مال کیه . چند قدمی که رفتم یه چیزی آویزون شد رو دوشم ، فکر کردم طنابی چیزی به گردنش بستن ، گرفتم دستم و چون خودش رو دوشم بود نمیتونستم درست نگاش کنم ببینم چیه . میگفت یکم رفتم بازم دراز شد ، منم اونو حلقه زدم که بر زمین نکشه . کمی رفتم دیدم بازم درازتر شد ، گرفتم بازم حلقه بزنم ، یهو بزغاله به زبون اومد و گفت : دست به الد و بلدم نزم ( یه اصلاح به زبان کردی هست با لفظ شوخی به اندام جنسی مردانه میگن )
میگفت یهو فهمیدم بابا این طناب نیست که هی داره آویزون میشه . بزغاله رو از رو شونه ش انداخته بود زمین و الفرار
بیچاره پیر بود و میگفت نمیتونستم بدوم ، اونم فیزیکی کاری نمیکرد ، فقط بالا پائین میپرید و میخندید و وانمود میکرد که داره دنبالم میکنه که منو اذیت بکنه . بزور خودشو رسونده بود روستا که دیگه نزدیک روستا که میرسه ، جلو چشماش غیب شده بود
البته همینکه انداخته بود زمین ، کم کم شکل خودشو به اصلیش تغیر داده بود .
ببخشید که داستان یکم خارج از ادب بود اما خواستم عرض کنم که در موارد واقعی ، معمولا از این جور شوخی ها میکنن و خلاصه اونایی که قصد اذیت دارن ، همیشه محترم نیستن
امیدوارم که خوشتون اومده باشه از این داستان

ما چندتا گربه میاد خونمون تقریبا موندگار شده و فقط بایکی از اعضای خانواده صمیمی هستند از بقیه فرار میکنن یه دعایی بگید بخونم براشون ببینم چیکار میکنن البته با تنفگ شکاری بالا سرشون میمونم