حمید نوشته است:
احتمال خطا
همونطور که مشخص هست تمرکز در طراحی و ساخت ردیاب مدل FPL-35 روی محدود کردن انواع خطا بوده. بر اساس توضیحات ذکر شده در مورد خطای ذرات یا تشابه فرکانسی و طریقه مواجهه با آنها از طریق سیستم کنترل وزن یا تطبیق رنج فاین میشه بطور قطعی گفت که این نوع خطاها تا حد بسیار قابل ملاحظه ای کاهش پیدا میکنن. اما مقوله خطا در ردیابی فراتر از این مسائل بوده و بعضی خطاها که حتی در این دو دسته بندی خطا هم قرار نمیگیرن دیگه حذفشون بستگی به توانایی و تجربه اپراتور داره.
بعنوان مثال در یک محیط وسیع ممکنه امواج خاص یا نقاطی دارای میدان های مغناطیسی خاص و قوی وجود داشته باشن که حتی آنتنهای خالی رو هم متوجه خود بکنن و تا حدی قوی باشن که عملکرد امواج دستگاه ردیاب رو کلا مختل کنن! هر چند در این ردیاب برای این نوع خطا پیش بینی صورت گرفته اما نمیشه گفت که هیچ نیروی مزاحمی نمیتونه در کار آنتنها اختلال ایجاد کنه. در واقع با اینکه میله های آنتنی بطور خاص مخصوص ردیابی طراحی شدن اما نباید فراموش کرد که این آنتنها در حالت کلی یک گیرنده قوی امواج هستن! بر این اساس حتی گاهی لازم هست به دلیلی که عرض شد از روش باسیم استفاده بشه تا احتمال تداخل بعضی امواج و نیروهای مزاحم روی آنتنها کاهش پیدا بکنه. بهرحال اپراتور باید روی این مساله هم دقت داشته باشه که آیا نقطه ردیابی شده بر اساس امواج فرکانسی و تنظیمات خاص دستگاه در حال ردیابی هست یا اینکه حتی آنتنهای خالی هم دقیقا به همون صورت دارن اون نقطه رو سنس میکنن؟ در این صورت این یک خطای تداخل امواج خواهد بود و در صورتیکه اپراتور از این مساله مطمئن نباشه باید مکان رو از فواصل دورتر هم بررسی بکنه تا مطمئن بشه.
مورد دیگری در خطاهای ردیابی وجود داره که متاسفانه بسیار مشکلساز هست و اون هم تاثیر ذهنیت اپراتور در مساله آنتن زنی و نتیجه گیری نهاییه. در واقع هیچ نیروی مثبت یا منفی ذهنی نباید از طریق ذهنیت فکری اپراتور به دستها و میله های آنتنی منتقل بشه! وگرنه طبیعتا ممکنه ذهنیت اپراتور سبب بشه آنتنها عمدا به سمتی حرکت بکنن یا برعکس از حرکت صحیحشون جلوگیری بشه. این مساله تجربه بالا و تمرین زیاد اپراتور رو طلب میکنه و توصیه من این هست که اصولا در هنگام کاوش نباید ذهنیت مثبت یا منفی در مورد اینکه در اون منطقه چیزی وجود داره به مغز راه داد. البته در این بین بهتره ذهنیت ما کمی به سمت منفی یا در واقع نبودن هدف متمایل باشه! چرا که بیشتر خطاهای حاصل از ذهنیت به دلیل مثبت بودن و تصور خیالی از این حیث که حتما اونجا باید چیزی وجود داشته باشه رخ میدن. حتی اگر آثار و نشانه هایی نظیر جوغن دقیقا در همون محل وجود داشته باشن ؛ اپراتور باید با اعتماد بنفس و اطمینان به کارایی دستگاه ردیاب ابتدا از وجود این آثار کلا صرفنظر کنه و ببینه با دستگاه دقیقا چه نتیجه ای حاصل میشه و سپس در پایان نتایج ردیابی رو با آثار و نشانه های موجود در محل تطبیق بده و نتیجه نهایی رو آنالیز کنه.
نکته بسیار مهم دیگه ای که کلا در کاوش با هر دستگاهی وجود داره و بنظر من خیلیها ازش غافل هستن انتخاب مکان مناسب برای کاوش هست. پر واضحه در مکانی که چیزی نیست چیزی هم نمیشه از دل خاک بیرون آورد! پس انتخاب مکان واقعا مناسب و مستعد و ترجیحا بر اساس شواهد و نسخه و آثار و نشانه ها بسیار مهم و تعیین کننده و در واقع قدم اول برای هر نوع کاوشی هست. در مورد خاص ردیاب طبیعتا چون محوطه بسیار وسیعی که شامل عمق بالایی از تک تک نقاطش هم میشه در آن واحد در دید ردیاب هست ؛ اگر یک هدف واقعی در اون منطقه وجود نداشته باشه ؛ امکان اینکه ردیاب به یکی از عوامل خطایی که ذکر شده متمایل بشه به مراتب افزایش پیدا میکنه. ولی برعکس اگر هدفی واقعی در اون شعاع وجود داشته باشه دیگه هیچ یک از این عوامل خطا ردیاب رو به سمت خودشون جذب نمیکنن و طبیعتا نتیجه مورد نظر میتونه بدون خطا بدست بیاد.
ظمن سپاس از مهندس حمید
وقتی این پست رو مطالعه کردم واقعا باعث خوشحالی وخردسندی من شد.جون اصول ردیابی وواقعیتهای اون، بصورت کاملا درست به نگارش دراومده
من تا بحال مطالب زیادی در مورد ردیاب وردیابی خوندم اما هیج موقع با پست یا مطلبی ،به این صورت جامع وگویا برخورد، نکرده بودم. همیشه دوست داشتم کسی غیر از خودم، اصول واساس ردیابی رو که جیزی جز واقعیت نباشه ،در یکجا اونم ازطریق یک کاربلد عنوان بشه. به شخصه لذت بردم
دوستان باید بدونند توی این پست به نکاتی اشاره شده که با مطالعه این نکات ،کسانی که وارد حرفه ردیابی میشن ،دیگه جای گله ویا سوال براشون نمیمونه