arash.irani نوشته است:
اینم یه سند علمی که ثابت میکنه ما بچه های ایران زمین همه از یک نژادیم
این نتیجه تحقیقات دکتر مازیار اشرفیان بناب(بناب شهری در استان آذربایجانشرقی)
تحقیقات علمی جدید ثابت می کند که همه اقوام ایرانی ریشه ای مشترک دارند و ایرانی هستند!
گروهی از محققین ژنتیک در دانشگاه پورت موس انگلیس، به سرپرستی مازیار اشرفیان بناب به نتایج
جالبی درباره نژاد ایرانیان رسیدهاند. این گروه معتقدند اکثر ایرانیان بر خلاف آنچه تصور می شود، نژاد
آریایی ندارند بلکه به نژادی تعلق دارند که حدود ده هزار سال پیش ساکن ایران بودهاند. این تحقیقات
که قسمتی از تحقیقات جهانی ژنتیک است به سرپرستی دکتر مازیار اشرفیان بناب سالها پیش در
دانشگاه کمبریج شروع شده و در دانشگاه پورت موس به نتیجه رسیده است. براساس تحقیقات
پژوهشگر ایرانی ژنتیک پزشکی و جمعیتی دانشگاه «کمبریج» که با کمک و نظارت گروهی از برجسته
ترین محققان این رشته انجام شده، جمعیت های ایرانی که با زبانهای غیر از گروه هندو-اروپائی
تکلم میکنند به ویژه جمعیت آذری زبان ساکن در فلات ایران ریشه ژنتیکی مشترکی با اقوام ترک زبان
ساکن در کشور ترکیه و اروپای شرقی ندارند و بر عکس «شاخصهای تمایز ژنتیکی» آنها (مانند FSt)
با سایر گروههای ساکن در فلات ایران به ویژه فارسی زبانان نزدیک به صفر است که نشانگر ریشه
ژنتیکی مشترک آنها در اعماق تاریخ ایران است. دکتر مازیار اشرفیان بناب، عضو هیات علمی
پژوهشکده باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی کشور که دانشآموخته دکتری پزشکی دانشگاه
علوم پزشکی تهران و کارشناسی ارشد باستان شناسی از دانشگاه «منچستر» بوده و در حال حاضر
مشغول گذراندن ماههای آخر مقطع دکتری تخصصی رشته ژنتیک پزشکی و جمعیتی در دانشگاه
«کمبریج» انگلستان است در گفتوگو با خبرنگار «پژوهشی» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)
خاطرنشان کرد: موضوع تحقیق و مطالعه من در مقطع دکتری مطالعه ژنتیکی اقوام ایرانی و بررسی
ارتباطات تاریخی و ژنتیکی تمام اقوام ساکن در فلات ایران بوده است. در این مطالعه که با کمک و
نظارت گروهی از برجسته ترین محققان ژنتیک تکاملی و جمعیتی انجام شده، نمونهای از افراد
داوطلب وابسته به تمام گروههای اجتماعی و قومی ایران مورد مطالعه قرار گرفتهاند که نتایج حاصله
بسیار جالب توجه و تعمق میباشد. به گفته وی، مطالعه DNA میتوکندریال نشان میدهد که ریشه
مشترک مادری تمام اقوام ایرانی ساکن در فلات ایران به زمانی بسیار عقب تر از آنچه در نظریه
مهاجرت اقوام آریائی مطرح می باشد بر میگردد بدین ترتیب که اگر تمامی اختلاط ها و شاخص های
ژنتیکی مربوط به سایر مناطق جغرافیایی و قومی را از محتوای ژنتیکی نمونههای مدرن ایرانی حذف
کرده و به کناری بگذاریم، اخیرترین جد مشتری مادری ما (Most Recent common ancestor- MRCA)
زمانی حدود ۱۰ هزار و ۵۰۰ تا ۱۱ هزار سال قبل در فلات ایران میزیسته است. وی در گفتوگو با
ایسنا تصریح کرد: این در حالی است که در بیشتر منابع جمعیتی و زبان شناسی ایرانیان را به دو
گروه تقسیم میکنند. یکی آنها که به زبان فارسی یا سایر زبانهای وابسته به گروه هندو-اروپایی
مکالمه میکنند و تصور بر این است که از اعقاب اقوام آریائی هستند و دیگر، آنها که با زبانهایی
غیراز گروه هندو-اروپائی مکالمه میکنند مانند گروه Altaic که زبانهایی مانند ترکی و آذری و ترکمن یا
افشار را در بر میگیرد و تصور میرود این گروهها فاقد ریشه مشتری هند و اروپایی هستند؛ اما یافته
های ژنتیکی این بررسی همه دلالت بر این دارند که ساکنان فلات ایران در گذر تاریخ هر چند بسیار
مورد هجوم و آسیب سایر اقوام قرار گرفته اند و گاه زبان و تکلم آنها کم و بیش تحت تاثیر قرار گرفته
است نه تنها هویت فرهنگی و تاریخی خود را حفظ کردهاند بلکه محتوای ژنتیکی خود را که نشان از
ریشه مشترک چندین هزار ساله آنان دارد را نیز مصون داشته اند. اشرفیان بناب همچنین گفت: نتایج
این مطالعه نشان داده است که برخی از جمعیت های ایرانی خصوصا هموطنان زرتشتی خصوصیات
جمعیتی بسیار خاص و منحصر بفردی را نشان میدهند. وی همچنین تصریح کرد که نتایج این مطالعه
در قالب چندین مقاله علمی تدوین و منتشر خواهد شد که در حال حاضر اولین آنها جهت نشر به یکی
از مجلات علمی معتبر ژنتیک ارسال شده است.
متاسفانه آخرين حربه پان ايرانيزم براي مقابله با ابتدائي ترين خواست بر حق ترك زبانان و ساير مليتهاي غير فارس ايراني اين بار ژنتيك است كه با جعل و تحريف قصد مقابله با حقوق ابتدائي آنان را دارد.
چند سال پيش ايسنا خبري را منتشر كرد كه گويا يك «محقق آذري زبان» به نام «مازيار اشرفيان بناب»، توسط تحقيقات ژنتيك ريشه ي «ژنتيكي» واحدي را براي ساكنان «فلات ايران» كشف كرده است.
و بدين ترتيب و در خيال خام خود خواستند قضيه حقوق مليتهاي غير فارس را با ژن و كروموزوم فيصله داده و از خواست به حق اين ملل مظلوم در احقاق حقوق ابتدائي خود جلوگيري كرده باشند.
جالب توجه اين كه نتيجه چنين تحقيقاتي هيچگاه در يك ژورنال معتبر علمي منتشر نشد و تنها منبع خبر دهنده آن همان خبرگزاري ايسنا ماند تا بر اساس آن دايره المعارف هائي كه توسط «داوطلبان» ويرايش ميشوند.
مثل «ويكي پديا» و «استيت مستر» و سايتهائي پان آريانيستي به تبليغ اين مهملات پرداخته و آنرا در بوق و كرنا بدمند.
يعني اينكه فرضيه ي «مازيار اشرفيان بناب» طرفداري در جهان علم ندارد و هيچ ژورنال علمي آن را منتشر نكرده است.
برعكس، من در اين نوشته منابع معتبر علمي را معرفي ميكنم و از ژورنال هاي علمي نقل قول مي آورم كه خلاف گفته هاي ايشان را ثابت ميكنند.
قبل از آن البته بايد بدين نكته بسيار مهم اشاره كرد كه بحث ژن و ژنتيك و نژاد فقط در حوزه و محدوده علوم بيولوژيكي است و خلط اين مبحث با مسائل علوم انساني (زبانشناسي، جامعه شناسي و تاريخ) فقط و فقط نشان از بيسوادي و نژادپرستي حاميان اين طرز تفكر را دارد .
چه كه در مفهوم گروههاي ملي و طبقه بندي و اساس بندي آنها امروزه فاكتور نژاد به جز تعداد بسيار كمي از كشورها نظير ژاپن و شايد كره جزو عوامل اصلي و تعيين كننده براي تعيين مليت به حساب نمي ايند.
معيار اصلي و عامل تعيين كننده “گروه ملي”٬ در درجه اول و عموما “تعلق زباني” اعضاي آن گروه انساني است.
فاكتورهاي بعدي نظير مذهب مشترك و فرهنگ مشترك و تاريخ مشترك تنها بعد از اين مرحله معياري براي تعيين گروههاي ملي اند.
بر اين مبنا در ايران دو گروه انساني كه به دو زبان متفاوت صحبت ميكنند عضو دو گروه ملي متفاوت اند، مانند فارسها و تركها.
زباني كه در تشكل يك ملت و تعريف هويت ملي اش از آن سخن ميرود زبان سنتي، تاريخي، مادري و اول گروه انساني مورد مطالعه است نه زبان دوم افراد، زبان خارجي و يا زبان رسمي و دولتي كشورها.
به عنوان نمونه زبان انگليسي در هندوستان، زباني رسمي، دوم و خارجي است. با اينهمه ملل هندوستان و بريتيش ها (كه خود مركب از گروههاي ملي متعددي است) به دليل توانايي صحبت كردن به زبان انگليسي يك ملت واحد بشمار نميآيند.
زيرا ملل ساكن در هندوستان هر كدام براي خود زبان ملي-تاريخي ويژه اي دارند و به همين دليل نيز هندوستان، كشوري كثيرالمله شمرده مي شود.
در ايران نيز زبان فارسي دولتي و رسمي براي ملتهاي غير فارس كه هر كدام داراي زبان ملي، سنتي، تاريخي و اول ويژه خود اند، زباني خارجي است.
هم از اينرو توانائي بسياري از مردم منسوب به ملل گوناگون ساكن در ايران به خواندن و نوشتن فارسي- كه ناشي از تحميل زبان فارسي بر ملل ايراني در يك صد سال اخير است- اين مردمان و فارسها را تبديل به ملت واحدي نمي كند.
حال از اين جا به بعد يعني بعد از در نظر گرفتن عامل زبان مشترك، عوامل و فاكتورهاي بعدي در مراحل بعدي معيار قرار مي گيرند يعني خود تركها همگي يك ملت نيستند و براساس فرهنگ مشترك و تاريخ مشترك و دين و.. خود گروههاي ملي ويژه اي دارند مانند گروه ملي قزاق،تركمن، اويغور و يا در مورد انگليسي زبانها خود بنا به فاكتورهاي ذكر شده گروههاي ملي خود را دارند و ملت آمريكا با ملت استرليا يكي نيست.
در كشورهاي بالكان با اينكه مردمان تبار و حتي زباني مشترك دارند فاكتوري چون مذهب عاملي تعيين كننده براي گروههاي ملي است زيرا هويت ملي هر كدام در طول تاريخ بر اساس دين و مذهب جداگانه شان شكل گرفته است.
يعني حتي اگر نظريه آقاي بناب درست هم مي بود باز هيچ تاثيري در نفي يا اثبات چهار فاكتور اول مليت و يا به قول خودشان قوميت ندارد و نميتواند هم داشته باشد، چون اساساً ماهيت تحقيقات وي با ماهيت چهار فاكتور اول متفاوت است.
اصولا نژاد پرستان نميتوانند درك كنند كه «گروههاي نژادي (و ژنتيك) بر گروههاي زباني (و ملي) منطبق نيستند».
آنان «تورك بودن» را مطلقاً معادل با «زرد بودن» ميدانند و غافلند از اينكه كه همانطوريكه حوضهء تاثير زبان فارسي هزاره ها و ساير گروههاي «زرد پوست» را در بر دارد، حوضهء نفوذ زبان توركي هم ميتواند آذربايجانيان «سفيد پوست» را شامل شود.
علت ديگر جذابيّت اين فرضيه براي نژاد پرستان در يك جمله از «مازيار اشرفيان بناب» نهفته است: «جمعيت آذري زبان ساكن در فلات ايران ريشه ژنتيكي مشتركي با اقوام ترك زبان ساكن در كشور تركيه و اروپاي شرقي ندارند.»
ما در اينجا با ذكر منبع معتبر منتشر شده در ژورنال هاي علمي ثابت ميكنيم كه اين ادعا كذب محض است
در مقاله منتشر شده از طرف
National Center for Biotechnology Information
كه سازماني معتبر و آمريكايي است به صراحت ذكر شده است كه
Turks, Kurds, Armenians, Iranians, Jews, Lebanese and other (Eastern and Western) Mediterranean groups seem to share a common ancestry: the older "Mediterranean" substratum.
No sign of the postulated Indo-European (Aryan) invasion (1200 B.C.) is detected by our genetic analysis.
كه مردمان ترك و كرد و ارمني و ايراني زبانها و .. همگي از نژاد مديترانه اي هستند و اتفاقا اثري از هجوم اقوام آريايي به فرض وجود هم در آناليز ژني نيست.
بنابراين از متن فوق ميتوان اينگونه استنباط كرد كه اختلاف نژادي بين توركان آذربايجان و توركيه حتي به فرض وجود مربوط به گروههاي فرعي ژنتيك و زير گروههاي نژادي خواهد بود، نه گروههاي اصلي.
پس نژاد غالب اين منطقه مديترانه اي است پژوهش هاي ديگري كه اتفاقا روي طالشها و كردها صورت گرفته نشان ميدهد كه اين گروهها علي رغم ايراني زبان بودن پيوند نژادي قوي با اقوام ديگر ايراني زبان ندارند.
Genetic distance comparisons in another study have revealed that the Turkic and Turkmen speaking peoples in the Caspian area cluster with the Kurds, Greeks and Iranis (Ossetians). In this study, the Persian speakers are genetically remote from these populations, they are, however, close to the Parsis who migrated from Iran to India at the end of the 7th Century A.D.
در اين تحقيق به وضوح ميبينيم كه نشان ميدهد گروههاي كرد و ايراني زبانان اوستيايي در دسته با ترك و تركمن هاي درياي خزر از گروههاي فارسي زبان متمايز هستند.
البته بايد خاطر نشان كرد كه درخود كردها هم در مطالعات ديگر ريشه هاي سامي كشف شده
In another study, Kurdish Jews were found to be close to Muslim Kurds, but so were Ashkenazim and Sephardim, suggesting that much if not most of the genetic similarity between Jewish and Muslim Kurds descends from ancient times
و
In 2001, a team of Israeli, German, and Indian scientists discovered that the majority of Jews around the world are closely related to the Kurdish people -- more closely than they are to the Semitic-speaking Arabs or any other population that was tested.
همچنين وجود ريشه هاي قفقازي هم در بين كردها به مراتب بيشتر از ساير گروههاي ايراني زبان ثابت شده است:
other comparative testing reveals some varied origins for Iranian people such as the Kurds, who show genetic ties to the Caucasus at considerably higher levels than any other Iranian people except the Ossetians, as well as links to Europe and Semitic populations that live in close proximity such as the Arab and Jews
بر طبق منبع ديگري اگر گاهي لفظ اريايي به كردها اطلاق ميشود اين صرفا نشان دهنده تعلق زباني آنهاست و ربطي به نژاد ندارد و ماهيت تركيب چند قومي بودن آنها را انكار نميكند.
classification of Kurds as Aryan, is mainly based on linguistic and historical data and does not prejudice the fact there is a complexity of ethnical elements incorporated in them.
مطالعه ديگري در مورد طالشها نشان ميدهد كه
Comparison of the genetic structure of the populations examined with the other Iranian-speaking populations (Persians and Kurds from Iran, Ossetins, and Tajiks) and Azerbaijanis showed that Iranian-speaking populations from Azerbaijan were more close to Azerbaijanis, than to Iranian-speaking populations inhabiting other world regions.
يعني گروههاي طالش زبان جمهوري اذربايجان به ساير مردمان آن جمهوري بيشتر شباهت نژادي داشتند تا به مردم ايراني زبان در ايران و جاهاي ديگر.
تحقيق ديگري در مورد فارس زبانها ريشه هاي قومي آنها را اين چنين بر مي شمارد:
Persians are Aryan-speaking people and Iranians. There is a wholesale blending of types among the modern Persians. There are three subtypes of the pure Iranian: Semitic; Turkoman or Tatar strain; Suzians (Ripley, pp. 442-452).Some of population of Persia are descendants of ancient Persians including Parsis. Of these there are only 10,000 Zoroastrians in the whole land (Finn, pp. 32-33).
بدين ترتيب فارس هاي امروزه با پارس هاي باستان يكي نيستند و خود قومي نوظهور و آميخته اي از اقوام ترك وعرب و خوزي و بوميان سابقند.
اين نكته بسيار مهم را پان ايرانيستهايي چون امير حسين خنجي هم تاييد مي كنند هر چند كه سعي در كم اهميت نشان دادن ان دارند
خود پارسي هاي هند هم البته خالص نيستند و تحقيق ديگري از آميزش زياد انها با هندي تباران خبر ميدهد:
However, a 2004 study in which Parsi mitochondrial DNA (matrilineal) was compared with that of the Iranians and Gujaratis determined that Parsis are genetically closer to Gujaratis than to Iranians (Quintana-Murci 2004, p. 840)
و البته اينها فقط نمونه هايي بود از عمق مساله نژاد و تبار و تحقيقات مختلف پيرامون آن كه اين مساله به سادگي تحقيقات جناب اقاي بناب نيست
كه بتوان از آن يا يك شعار سطحي گذشت و به همين خاطر هم هست كه نتايج بدست امده ايشان بدون وجود سمپل سايز و متدلوژي قوي كماكان روي هواست
و دنياي علم اجازه اينگونه غرض ورزي هاي نژادي براي سركوب حقوق ملتها را به اين افراد نخواهد داد و ايشان با نتايجشان جائي براي تبليغ جز ايسناي جمهوري اسلامي را ندارند.
منابع بالا اتفاقا دليلي ديگر بر اين مساله است كه فاكتور تبار نميتواند در دنياي امروزي و بخصوص منطقه ما كه مركز مهاجرت اقوام مختلف بوده به عنوان عامل تعيين كننده گروههاي ملي (قومي!) باشد
دانشمندان علوم اجتماعي نمونه خوبي از ايسلند كه جزيره اي تقريبا متروكه بوده مثال ميزنند و عامل تبار را مناسب براي تفريق گروه هاي ملي در آنجا نمي دانند .
اگر صاحبنظران، ايسلند كه جزيره اي بيش نيست را در اين مورد مثال ميزنند تكليف منطقه ما با آن سابقه مهاجرتي كه معلوم است
The well-defined Icelandic nation is assumed to consist of the descendants of the island of Iceland in, say, 1850. Those people also spoke the Icelandic language, were known as Icelanders at that time, and had a recognised culture of their own. However, the present population of Iceland cannot coincide exactly with their descendants: that would imply complete endogamy, meaning that no Icelander since 1850 ever had children by a non-Icelander.
و اتفاقا مورد مهاجرت اقوام مختلف در ايران و تاثير آنها در هتروجنوس بودن جمعيتي يك امر كاملا تاييد شده است كه خلاف گفته هاي آقاي بناب را ثابت ميكند.
Iran’s strategic location created a point of contact for many human migrations. And Persia’s role as a crossroad for tricontinental dispersals is today refl ected in its diversity of haplogroups and lineages
همان طور كه مشاهده ميشود وجود هاپلوگروپ هاي مختلف عدم هموژن بودن جمعيتي و وجود تنوع را در آن ثابت ميكند
مساله ديگري كه بوضوح و به فرم غلط در اينترنت ديده ميشود عدم تفريق بين مردمان ايراني با مردمان ايرانيك است. ايراني نام تابعيت و شهروندي است. نام ملت نيست .
ايران متشكل از مليتهاي گوناگون است به مانند سوييس در اروپا و هند در آسيا.
و مراد از مردمان ايرانيك همان مردماني هستند كه به يكي از زبانهاي خانواده زباني ايراني تكلم ميكنند كه البته فقط شامل محدوده جغرافيائي فعلي نيست و ميتواند مردمان كشورهاي ديگر را هم شامل شود و البته اين مساله فقط مساله زبان است نه نژاد و نه چيزي ديگر.
همان طور است در مورد مردمان ژرمنيك كه مراد خانواده زباني است و مردماني است كه به يكي از زبانهاي عضو اين خانواده نظير سوئدي فنلاندي ،ايسلندي و غيره صحبت ميكنند و اين ربطي به مفهوم مردمان با تابعيت الماني كه فقط عضوي از اين گروه هستند ندارند.
مراد از توركيك هم تمام ترك زبانها و مراد ترك به مفهوم ائتنيكي تركهاي تركيه و ترك هاي ايران است.
مساله ديگر مساله نژاد ايراني آريائي و از اين قبيل داستانهاست كه هيچگونه پايه علمي نداشته و صرفا جهت گمراه كردن افكار عمومي از طرف عده مغرض ارائه ميشود
در مورد اسطوره نژاد آريايي همين بس كه يكي از مخترعين خود اين نژاد ماكس مولر آنرا تكذيب و مرادش از آريايي را صرفا يك خانواده زباني دانست:
“To me an ethnologist who speaks of Aryan race, Aryan blood, Aryan eyes and hair, is as great a sinner as a linguist who speaks of a dolichocephalic dictionary or a brachycephalic grammar.” (1888, p. 120)
دكتر غياث ابادي هم اخيرا پژوهش هايي در اين زمينه داشته است
:http://www.youtube.com/watch?v=GW85oszRnPY
منابع:
1)http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/11380939?dopt=Abstract
2)http://www3.interscience.wiley.com/journal/110485882/abstract
3)http://www.springerlink.com/content/v5841873g4nq2g38/
4)http://www.cryptojews.com/Comparing_DNA.htm
5)http://web.archive.org/web/20021204125113/http://www.barzan.com/kevin_brook.htm
6) Bois, Th.; Minorsky, V.; Bois, Th.; Bois, Th.; MacKenzie, D.N.; Bois, Th. "Kurds, Kurdistan."
7) Contributions to the anthropology of Iran" (Ripley, pp. 442-452).
8)http://www.irantarikh.com/archive/qowmiyathaa.htm
9)http://en.wikipedia.org/wiki/Nation
10)http://content.karger.com/ProdukteDB/produkte.asp?Aktion=ShowPDF&ArtikelNr=93774&ProduktNr=224250&filename=93774.pdf
11)
http://www.scs.uiuc.edu/~mcdonald/World ... psMaps.pdfدر نشاني بالا نقشه اي اين هاپلوگروپ ها در ميان برخي اقوام جهان ديده مي شود
12)در دياگرامي در پ د ف زير صفحه 139 ايرانيها (كه به احتمال قريب به يقين فارسهايند) به چهار دسته مجزا تقسيم شده اند:
http://content.karger.com/ProdukteDB/pr ... =93774.pdfناحيه اصفهان كه با قفقازيها در يك گروه قرار داده شده اند. كه فارسهائي كه اصلا تركهاي زبان عوض كرده اند به لحاظ ژنتيك به قفقازيها نزديك ترند (نگاه كنيد همچنين به نوشته آقاي مهران بهاري در باره نقش تركان در ايجاد لهجه هاي اصفهاني و تهراني فارسي)
فارسهائي كه با ازبكها در يك گروه قرار داده شده اند كه احتمالا گروههاي تاجيك زبان خراسان اند. كه با اعراب و ساميها هم نزديكي دارند (تاجيكها اساسا مخلوط ايرانيك زبانان با اعرابند)
فارسهائي كه با پاكستانيها، هنديها و ديگر گروههاي اينديك در يك گروه نشان داده شده اند. كه خود اينها نيز به دو قسمت شمالي و جنوبي تقسيم شده اند.
با اين وصف شكي نيست كه گروه قومي فارس در ايران به لحاظ تباري، يك گروه هموژن نيست و خود به چند لايه كاملا متفاوت تقسيم مي شود و اين يك بار ديگر ثابت مي كند كه فارسهاي ساكن در ايران گروه قومي اي بومي نبوده بلكه از تغيير زبان دادن گروههاي گوناگون در سده هاي اخير حاصل شده اند
13)
http://database-aryana-encyclopaedia.bl ... st_26.html و
http://www.nornirsaett.de/the-myth-of-the-aryan-tribe/پيدايش افسانه آريا و آريايي نژاد